تعلیق به محال!
بهانه را به «هرحال» میتوان پیدا کرد. به دانشآموزی که غیبت کرده بود، گفته بودند چرا دیروز به دبستان نیامدی؟ پاسخ داده بود که موی سرم درد میکرد!
دکتر نیکوگلریز
بهانه را به «هرحال» میتوان پیدا کرد. به دانشآموزی که غیبت کرده بود، گفته بودند چرا دیروز به دبستان نیامدی؟ پاسخ داده بود که موی سرم درد میکرد! بهانه خودداری از سهمیهبندی بنزین نیز به سهولت دردسترس است: «تبصره ۱۳ قانون بودجه سالجاری»
مطابق یک گزارش تحلیلی که متن خلاصه آن در خبرگزاری فارس درج شده است، سهمیهبندی بنزین عملی غیرقانونی است.(۱) در گزارش مزبور، تامین شرایط ذیل تبصره ۱۳ قانون بودجه سالجاری به عنوان پیششرط سهمیهبندی بنزین تلقی شده است. گفتنی است که گزارش مورد اشاره با احصای ۲۴ شرط که از تبصره مزبور استخراج نموده، تامین آنها را « قبل از هرگونه سهمیهبندی» خواستار شده است. شروطی که تحقق بسیاری از آنها محتاج سالها زمان است. تاکید بر تامین این شرایط قبل از هرگونه سیاستگذاری جدید برای توزیع بنزین، تعلیق به محال کردن امری است که ضرورت آن اظهرمنالشمس است.
حتی تامین این شرایط نیز بنا به اظهار وزیر کشور تنها ۵/۲میلیون لیتر صرفهجویی به همراه دارد که در مقابل ۳۰میلیون لیتر واردات و متوسط مصرف روزانه ۷۵میلیون لیتر بنزین ناچیز است.
اول) اکنون دیگر استدلالهای اقتصادی در مورد لزوم محدودکردن مصرف بنزین روشنتر از آن است که نیاز به متقاعدکردن کسی باشد. به بیان یکی از نمایندگان شاخص مجلس، حالا تصمیمگیری در مورد کنترل مصرف بنزین تنها «جرات و جسارت» میطلبد. ناظران روند تصمیمگیری در ایران با اشاره به تردیدهای موجود در این خصوص، بر این باورند که در سالهای اخیر تصمیمگیریهای دشوار همواره در شرایط اضطرار و تحتفشار یک عامل بیرونی اخذ شده است. چرا که در آن صورت متقاعدکردن افکار عمومی آسان است. برای نمونه عدم ورود بنزین در نتیجه تحریم و یا هر علت دیگر، بار تصمیمگیری را برای دولتمردان سبک خواهد کرد. فراموش نکنیم که بلافاصله پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که دولت آقای محمدعلی رجائی بهای بنزین را یکشبه ۲۰۰درصد افزایش داد. تصمیم درستی که اتخاذ آن در شرایط عادی «جرات و جسارت» فراوانی میطلبید.
دوم) بنزین طی سه سالی که بهای آن ثابت نگهداشته شده، با احتساب تورم موجود کشور، به طور «نسبی»، یعنی در مقام مقایسه با بهای سایر کالاها، ارزان شده است. تداوم ثبات قیمت بنزین در دورهای طولانی، سبب شده که به تدریج از بهای طبیعی آن فاصله بگیرد و هرقدر دوره این تثبیت طولانیتر شود، تصمیمگیری برای تصحیح قیمت آن دشوارتر میگردد. حافظه جمعی ما تعدیل دردآور بهای ارز (که به سیاست یکسانسازی بهای دلار مشهور شده) را در ابتدای سال ۱۳۸۱ از یاد نبرده است. مقاومتهایی که در مقابل تعدیل تدریجی بهای دلار در طی بیست سال منتهی به ۱۳۸۰ صورت میگرفت، قیمت رسمی آن را از اساس، بیمعنا کرده بود. امری که در مورد حاملهای انرژی و خاصه بنزین و گازوئیل روی داده است. بهای کالاهای دیگری مثل برق، بلیت اتوبوس و خاصه نان مصرفی و شماری دیگر از کالاهای اساسی، در تداوم یک سیاست یارانهای بلندمدت چنان از بهای طبیعی آن فاصله گرفته که مقبولترین و مردمیترین دولتها در تعدیل بهای آنها نگران عکسالعملهای عمومیاند. عدماصلاح قیمت بسیاری از کالاها و خدمات توضیحی جز این ندارد. دردی که در ابتدا با قرص مسکنی قابل علاج بود اینک تنها به تیغ جراحی درمانپذیر است.
سوم) تفاوتهای مشهود در اظهارات مسوولان درخصوص معضل بنزین اگرچه نشان از دشواری راهحلهای آن دارد، اما از خلاء یک فکر منسجم و قاطع نیز خبر میدهد. اظهارات وزیر محترم نفت درخصوص طرح کارت هوشمند که آن را «مندرآوردی و بسیار مخاطرهآمیز» نامیده است، آخرین اظهارنظرات در این زمینه نیست.(۲) کارآیی طرحی که متجاوز از ۶۰میلیارد تومان بودجه صرف آن شده به روشنی موردتردید و ظن و گمان قرار میگیرد. وقتی همه راههای مقابله با مصرف بنزین غیرعملی تلقی شوند، ورود بنزین به عنوان «گزینه ناگزیر» خیال دولتمردان را راحت میکند.(۳) اما، واقعیت این است که روح مصوبات بودجه سال جاری نگاه به سهمیهبندی بنزین و یا دوقیمتی شدن بنزین دارد و عدم اختصاص اعتبار برای ورود بنزین در شش ماهه دوم سالجاری در قانون بودجه هیچ معنایی جز این ندارد. در این زمینه اظهارات روز گذشته وزیر کشور در پافشاری برای اجرای طرح کارت هوشمند و اصرار مشارالیه برای تامین ضربتی ۶۵۰۰ دستگاه اتوبوس و کمک به قطارهای شهری امیدوارکنندهتر است.
چهارم) اجماع ایجاد شده میان دولتمردان و اقتصاددانان در خصوص کنترل مصرف بنزین هنوز در میان تودههای مردم شکل نگرفته است. مصرف بیرویهای که همچنان ادامه دارد دال بر این است که مصرفکنندگان، بهرغم اجماع مورد اشاره، به وخامت اوضاع وقوف کامل ندارند. همین هفته گذشته برای نخستینبار مصرف یک روز بنزین کشور به مرز ۸۱میلیون لیتر رسید. بخشی از این عدم آگاهی را باید به کمکاری وسایل ارتباط جمعی نسبت داد که به قدر کافی خطرات ۳۵میلیارد دلار یارانه غیرهدفمند حاملهای انرژی را به عموم گوشزد نکردهاند. بخش عمدهتر این آگاهی تنها با افزایش بهای بنزین کسب خواهد شد. تجربه کشورهای غربی (و خود ایران) در مورد مصرف سیگار نشان داده است که کاربرد و کارآیی توصیه و نصیحت بیانتها نیست. کاهش شدید مصرف سیگار در غرب عمدتا با افزایش بهای آن به دست آمده است. با نصیحت صرف اگر کار به سرانجام میرسید، «گلستان سعدی»، ایران و بلکه جهان را گلستان کرده بود.
۱ - نگاه کنید به پایگاه خبری فارسنیوز مورخ ۱۵مرداد ۱۳۸۵ که گزارش مزبور را در بخش اخبار اقتصادی درج کرده است.
۲ - نگاه کنید به روزنامه کیهان مورخ ۱۸ مرداد۱۳۸۵.
۳ - نگاه کنید به روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۲۳مرداد جاری که در آن از قول یکی از نمایندگان مجلس از لایحه دوفوریتی دولت برای برداشت ۴میلیارد دلار برای واردات بنزین و گازوئیل در شش ماهه دوم سال جاری خبر میدهد.
ارسال نظر