افسانه سودآوری مسوولیت ‌‌‌اجتماعی شرکت‌‌‌ها

 هواداران پایداری و مسوولیت‌‌‌پذیری شرکتی، استدلال می‌‌‌کنند که عملکرد خوب در این زمینه‌‌‌ها بی‌‌‌شک عملکرد مالی بهتری در بلندمدت می‌‌‌سازد؛ تا زمانی که به خوبی مسائل و ریسک‌‌‌های اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی مرتبط با کار خود را پیدا کرده باشید و از این طریق یا ریسک عملیاتی خود را کاهش دهید یا ارزش‌‌‌آفرینی بهتری داشته باشید. این در حالی است که در طول تاریخ، مسوولیت‌‌‌پذیری اجتماعی برای شرکت‌‌‌ها به معنای پذیرش سودآوری کمتر بود. آنگاه فینک و سایر مشاوران مالی خط فکری رایج، ظهور کردند و استدلال خود مبنی بر تناقض نداشتن اخلاقیات و پول را پیش کشیدند.

فینک از سال ۲۰۱۲، در نامه‌‌‌های سالانه خود به مدیران عامل بسیاری از شرکت‌‌‌ها، نظرات و پیشنهادهای خود را عنوان می‌‌‌کرد، اما اظهارنظر ۲۰۱۸ او شور و هیجان زیادی برانگیخت. ظرف چند روز، انگار هر مدیر ارشدی در ایالات متحده، می‌‌‌خواست با من درباره «نامه لری فینک» صحبت کند. آنها می‌‌‌خواستند ایده‌‌‌های جدیدی از تجربیات مسوولیت‌‌‌پذیری شرکتی بشنوند و شواهد جدیدی به آنها نشان دهم که اثبات‌‌‌کننده سودآوری اقدامات درست در کسب‌‌‌وکار است. من هم از آن شرایط به وجد آمدم و قصد اطاعت از درخواست‌‌‌های گسترده آنها را داشتم. چندی نگذشت که احتمال دادم در چرخه یک استدلال بی‌‌‌پایان گرفتار شده باشیم و موضوع مهمی مانند سودآوری سهامداران را فراموش کرده باشیم. موضعی که فینک گرفته بود، تا حد زیادی تحت تاثیر مقاله‌‌‌ مهم مایکل پورتر و مارک کریمر بود که در سال ۲۰۰۶ انتشار یافت. آنها در مقاله خود عنوان کرده بودند: «کسب‌‌‌وکارها باید اقداماتی را شناسایی و اولویت‌‌‌دهی کنند که از طریق نفع‌‌‌رسانی به جامعه و سودآوری همزمان، ارزش‌‌‌آفرینی اشتراکی می‌‌‌کنند.» این طرز تفکر، بعدها به ایده «صورت‌‌‌های سود و زیان سه‌‌‌گانه» منتهی شد که عملکرد کسب‌‌‌وکارها را براساس «مردم، سیاره و سود» می‌‌‌سنجید. همچنین این شعار رواج یافت که از طریق انجام کارهای درست، به سودآوری و رونق برسید. چرا این ایده‌‌‌ها این‌قدر جذاب هستند؟ چون همان چیزهایی را می‌‌‌گویند که مایل به شنیدنشان هستیم: آنچه برای ذی‌نفعان خوب است، برای سهامداران هم خوب است و بالعکس.

اما این ادعاهای کلی و فراگیر، راهنمایی و دستورالعمل روشنی ارائه نمی‌‌‌دهند. پس در شرایط تصمیم‌‌‌گیری‌‌‌های دشوار چه باید کرد؟ اگر انجام کار درست و اتخاذ تصمیمات اخلاقی، هزینه بیشتری به شرکت شما تحمیل می‌‌‌کند و انجام آنها زمان‌بر است و در عوض پاداش آنها دیرتر، مبهم و خارج از کنترل باشد، چه باید کرد؟ هواداران سرمایه‌‌‌گذاری پایداری اصرار می‌‌‌کنند که اقدامات پیشنهادی آنها فقط نوعی هوشمندانه از سرمایه‌‌‌داری است (نه اینکه به شرکت‌‌‌ها کمک کند با انجام اقدامات درست، ریسک‌‌‌های بیرونی خود را کاهش دهند). به عنوان مثال، هورتنس بیوی، رئیس پژوهش‌‌‌های پایداری در شرکت سرمایه‌‌‌گذاری مورنینگ‌‌‌استار(Morningstar) می‌‌‌گوید: «هنوز هم افرادی هستند که به طور نامناسبی پایداری را با اخلاقیات در هم می‌‌‌آمیزند.» اظهارنظر او انگار نوعی عصبانیت و واکنش غریزی در خود دارد که از اخلاقی دانستن مباحث پایداری کسب‌‌‌وکار به خشم آمده است. به طور مشابه، می‌‌‌توان برخی از فعالان سیاسی را پیدا کرد که به اشتباه بحث مسوولیت‌‌‌پذیری شرکتی را یک ایدئولوژی و جنبشی «سوسیالیست» تلقی کنند. در هر صورت، چنین تصوراتی نشان می‌‌‌دهد که از دیدگاه بسیاری از مدیران و صاحب‌نظران کسب‌‌‌وکار، پایداری و اخلاقیات به طور کامل از یکدیگر مجزا هستند و مباحث مورد علاقه آنها فقط مواردی هستند که منجر به کاهش ریسک کسب‌‌‌وکار یا افزایش ارزش‌‌‌آفرینی بلندمدت می‌‌‌شوند. اشتباهات بزرگ زیست‌‌‌محیطی و اجتماعی بی‌‌‌شک ضربه سنگینی به وجهه و اعتبار شما خواهد زد و عملکرد مالی‌‌‌تان را کاهش خواهد داد. اما چنین اشتباهات بزرگی ناشی از اهمیت ندادن به آثار منفی فعالیت خود بر مردم است.

در هر فعالیت اقتصادی، توصیه می‌‌‌شود به آثار مختلف فعالیت‌‌‌های خود بر محیط‌‌‌زیست و جامعه توجه کنید. به عنوان مثال، آیا برای سودآوری بیشتر از فرآیندها و مواد اولیه آلاینده‌‌‌تری استفاده می‌‌‌کنید که منجر به افزایش بیماری‌‌‌ها در سطح جامعه می‌‌‌شود؟ اما فراتر رفتن از این سطح، کار ساده‌‌‌ای نیست. امروزه حوزه‌‌‌ها و مسائل اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی بسیاری مطرح می‌‌‌شود که اولویت‌‌‌بندی آنها و تمایز بین ریسک‌‌‌های آنها و فرصت‌‌‌های ارزش‌‌‌آفرینی کار ساده‌‌‌ای نیست. شما با مسائلی مواجه می‌‌‌شوید که هنوز برایتان ریسک یا فرصت ارزش‌‌‌آفرینی نداشته‌‌‌اند و ممکن است فقط در آینده چنین باشد. البته که مثال‌‌‌های بسیاری نشان می‌‌‌دهد که نمی‌‌‌توان همواره منتظر بروز ریسک‌‌‌ها و فرصت‌‌‌ها ماند و ممکن است دیر شود. به عنوان مثال، تا زمان قتل جورج فلوید در سال ۲۰۲۰، کمتر کسی به تنوع، برابری و شمول‌‌‌گرایی در محل کار توجه می‌‌‌کرد. اما با آن حادثه به ناگاه تمام شرکت‌‌‌هایی که نوعی تبعیض در فرآیندهای منابع انسانی خود داشتند، ضربه اساسی خوردند.

برگرفته از کتاب: زمین مرتفع

 نویسنده: آلیسون تیلور