یک اقتصاددان اثر شیوه حکمرانی اقتصادی بر رانت را بررسی کرد
سوخت رانت در اقتصاد ایران
«حسین عباسی» با استناد به مدل اقتصاد سیاسی عجماوغلو و جانسون رابینسون میگوید: «اصولا در ساختار سیاسی، دو متغیر اصلی وجود دارد. یکی ساختار توزیع قدرت و دیگری ساختار توزیع منابع. این دو، قوانین و ساختار اقتصادی را تعیین میکنند و جالب اینکه ساختار اقتصادی و ساختار قدرت کنونی تعیین میکند که قدرت و منابع در آینده چگونه توزیع شود و در اختیار چه کسانی باشد.» از نظر این استاد دانشگاه در این سیستم شما با یک مدل بسته مواجهید که منابع و قدرت در آن نگه داشته میشود و اجازه نمیدهد قدرت یا منابع از این حلقه بسته خارج شود. عباسی در گفتوگو با «تجارت فردا» انحصار و رانت در اقتصاد ایران را ریشهیابی کرده است.
رئیسکل بانکمرکزی اخیرا گفته در جنگ اقتصادی و تحریمهای خارجی، نیمی از توان ما باید صرف خنثی کردن توطئه رانتخواران داخل شود. ایشان از وجود رانت گله میکنند اما چرا درباره توان بالای اقتصاد ایران در تولید رانت صحبتی نکرده و نگفته که چرا اقتصاد ما تا این حد مستعد رانتخواری است؟
وی و بسیاری دیگر از افراد از وجود رانتهای کلان گله میکنند، من قبل از هر توضیح و پاسخی میخواهم بگویم قطعا رانت در اقتصاد ما مشکل بزرگی است. اما این مشکل هم مانند هر مشکل دیگری راهحلی دارد. باید ریشه مشکل را شناسایی و برای حل آن اقدام کنند. اما مساله آقایان این است که به هیچ عنوان نمیخواهند بهدنبال روش شناخت و حل ریشه مشکل بروند. اینها فقط عوارض کار را میبینند و دنبال چاره نیستند. طبیعی است با چنین رویهای مشکل ادامه خواهد داشت. مگر اینکه غرض از این انتقادات این باشد که بخواهند واقعا آن را حل کنند. اما در جواب چرایی ایجاد رانت من به تعریف آن برمیگردم. زمانی که شما کالا یا خدمتی را تولید میکنید و میفروشید، با دو مولفه مواجهید؛ یکی هزینه فرصت تولید و دیگری قیمت کالا و خدمات. تفاوت میان این دو مازادی است که بهعنوان سود نصیب تولیدکننده میشود. در اقتصادهای آزاد، قیمت برای همه یکسان است و تولیدکنندهای میتواند بیشترین سود را ببرد که هزینه فرصت تولید را کاهش دهد و کارآمدتر عمل کند. وقتی شما این مساله را در بازار رقابتی بررسی کنید، مازاد تولید در بین همه تولیدکنندگان پخش میشود و این رانت به معنای آن چیزی که بین ما مصطلح است، نیست. این مازاد پخش شده است. اما وقتی رقابتی در کار نیست، برخی میتوانند تولیدکننده محصول یا ارائهدهنده خدمتی انحصاری باشند. مثلا معدنی در انحصار یک فرد خاص است و میتواند محصول آن را در بازار بفروشد. این انحصار یک هزینه فرصت خاص برای آن فرد ایجاد کرده و از طرفی میتواند آن را با هر قیمتی در بازار بفروشد. تمام مازاد حاصل از این تولید نصیب یک فرد میشود و این همان چیزی است که ما در اصطلاح به آن رانت میگوییم؛ یعنی وقتی انحصاری ایجاد میشود، به آن رانت میگویند. رانت محصول مستقیم انحصار است.
خب مساله این است که چرا این انحصار وجود دارد؟
روش حکمرانی دولت در ایران همیشه بر مبنای تبعیض و ایجاد انحصار بوده است. به این معنا که برای انجام یک کار مشابه، یک نفر از یک امتیاز خاص برخوردار است و دیگری نیست. چرا چنین است؟ اگر مفهوم اقتصادی مازاد را روی انحصار، تبعیض و دخالتهای دولت در ارائه مجوزهای مختلف سوار کنید، رانتهای کلان ایجاد میشود. اما ساختار اقتصاد ما نهتنها برای یک فرد یا گروه خاص انحصار ایجاد میکند بلکه به طرقی هزینه تولید محصول را هم کاهش میدهد. مثلا شما انحصار واردات فلان کالا را به یک فرد میدهید و همزمان به آن فرد اجازه میدهید که آن کالا را با دلار ۴۲۰۰تومانی وارد کند. در این حالت هم انحصار ایجاد کردهاید و هم هزینه را کاهش دادهاید. نتیجه تولید یک رانت بسیار عظیم است. این ریشه رانتی است که ما در کشور داریم. شیوه حکمرانی دولتها در ایران بر مبنای بخشش منابع عمومی از قبیل ارز، زمین، مجوز و سایر امتیازات است. اینها انحصار ایجاد میکند و انحصار هم منجر به ایجاد رانت میشود.
مساله این است که افرادی از درون همین ساختار دولتی بهوجود رانت انتقاد میکنند درحالیکه این رانتها حاصل تصمیماتی است که خودشان گرفتهاند. آیا واقعا نمیدانند چرا رانت وجود دارد یا میدانند و انتقادشان نوعی حرکت سیاسی مردمپسند است؟
همه میدانند که شیوه حکمرانی اقتصادی در ایران برمبنای اعطای امتیاز است. اما چرا این افراد انتقاد میکنند یا خودشان را به آن راه میزنند یا واقعا اگر صادق باشند این دانش را ندارند که بین مقدمه و نتیجه ارتباط برقرار کنند. یعنی نمیدانند سیستم انحصاریای که ایجاد کردهاند به رانت دامن میزند. متاسفانه شیوه نگرششان این است که رانتخوارانی وجود دارند و اگر آنها را اعدام کنند شرایط درست میشود. اما این راهکار درست نیست. چون یکی را بگیرید، ۱۰ نفر دیگر از دستشان در میرود. مشکل از سیستم اعطای امتیاز است. اینها انگیزههای بسیار بزرگی به افراد میدهند و شما نمیتوانید این انگیزهها را از بین ببرید. ارز ۴۲۰۰تومانی بزرگترین رانتی بود که در این سالها توزیع شد. اگر رئیسکل بانکمرکزی از وجود رانتهای عظیم در کشور ناراحت است، باید مقابل ارز ۴۲۰۰تومانی بایستد و اگر رئیسجمهور همچنان بر توزیع آن اصرار دارد، استعفا بدهد. برای اقتصادخواندهها نتیجه توزیع دلار ۴۲۰۰تومانی اظهرمنالشمس بود. برای بقیهای هم که از آن دفاع میکردند نتیجه منفی آن ثابت شد. اصلا فردی را تصور کنید که مدعی است کاملا پاکدست است و یک ریال از بیتالمال برنداشته است. اما پدر و پدربزرگ طرف در سیستم فعال بوده و خودش هم همینطور. مگر میشود این افراد برای گرفتن مجوز و امتیازی به جایی مراجعه کنند و کسی به آنها نه بگوید. این همان انحصار و تبعیض است. تاکید کنم این شیوه رانتخواری، وجه قانونی داستان است. یعنی این انحصار قانونا به یک نفر واگذار میشود. بعد غیرقانونی رانت، منجر به فساد میشود. برای مثال شما میخواهید فعالیتی راه بیندازید اما با افراد دارای رانت ارتباطی ندارید. پس یا باید از خیر آن فعالیت بگذرید یا به کارمندی که مجوز فعالیت را صادر میکند، رشوه بدهید. چون کارمند صادرکننده مجوز میتواند این مجوز را به فرد دیگری بدهد که با حاکمیت در ارتباط است.
سرچشمه این انحصار از کجاست؟ بسیاری از افراد مانند آقای همتی معتقدند «سرچشمه این حرکات منفی خارج از ایران است که اجازه نمیدهند در سیستم اقتصادی تعادل ایجاد شود». آیا چنین است؟
این گفتهها بیشتر نوعی فرافکنی است. چون خود بانکمرکزی بزرگترین رانت تاریخ معاصر را با اصرار بر توزیع ارز ۴۲۰۰تومانی ایجاد کرد و هنوز هم به توزیع این رانت ادامه میدهد. جواب خیلی صریح من به سوال شما و گفته ایشان این است که سوخت این رانت تبعیض است که انحصار ایجاد میکند و این تبعیض در قالب مجوزهای قانونی برای فعالیتهای اقتصادی است. همین یک جمله بدون هیچ کم و کاستی نشان میدهد که سوخت رانت از کجا تامین میشود. پیامد توزیع این سوخت، از انحصار معمولی هم فراتر میرود و سوخت فساد را هم تامین میکند. سرچشمه رانت از کجاست؟ صددرصد سرچشمه این رانت و فساد در داخل کشور است و رفتارهای خارجی و تحریمها به تشدید آن دامن میزند. اگر بخواهید میزان فساد را مشخص کنید باید ناکارآمدی داخلی را در فشارهای خارجی ضرب کنید. اگر میزان ناکارآمدی داخل بزرگ باشد، میزان کمی فشار خارجی میتواند نتیجه بزرگی ایجاد کند چون میزان ناکارآمدی داخلی شما زیاد است. رفتار خارجی تشدیدکننده است اما موجب نیست. رفتار داخلی موجب است.
دولتها و کشورهای دیگر چه کردهاند که توانستهاند مساله رانتخواری را کنترل کنند.
کشورهای مختلف به درجاتی دچار مساله رانتخواری هستند اما برخی از تجربه دیگران استفاده کردهاند و توانستند رانتخواری را بیشتر مهار کنند و برخی کمتر. اگر دنبال حل مشکل رانت در کشوریم باید ریشه آن را پیدا کنیم. سخنگوی شورای نگهبان چند روز قبل در توضیح دلیل رد صلاحیت کاندیداها گفته بود بسیاری از نمایندگان خطاهایی انجام دادهاند اما جرمی مرتکب نشدهاند. مانند اعمال نفوذ برای انتصاب افراد یا توصیه برای دادن مجوز تاسیس کارخانه به برادری که کمتر از ۳۰ سال دارد. بله اینها هیچکدام اقدام غیرقانونی نیست. اما ایجاد تبعیض است. یا مثلا نماینده مجلسی که از فیلترهای متعدد گذشته در قالب یک موسسه عامالمنفعه با دلار ۴۲۰۰تومانی گوشت وارد کرده و در بازار به قیمت آزاد فروخته است. نماینده مجلس حتما یکی از افراد بالای این سیستم است. وقتی او چنین میکند شما از یک تاجر معمولی چه انتظاری دارید. داستان ساده است. چرا مدام آن را میپیچانیم و سختش میکنیم.
مثال خوبی درباره مجلس زدید. برخی از نمایندگان مجلس دهم به دلایل مالی برای مجلس جدید رد صلاحیت شدند. اینها نمونهای از افرادی هستند که در سیاستگذاری یک قوه موثرند. اینها چهار سال قبل از فیلترهای متعدد گذشته بودند و حالا چنین شد. خب چه ضمانتی هست که دیگران چنین نکنند؟
تا زمانی که سیستم اصلاح نشود، تاکید روی افراد هیچ نتیجهای ندارد. با فردی که رشوه داده باید حتما برخورد شود اما تا زمانی که سیستم اصلاح نشود، افراد دیگری دچار همان خطا میشوند. سیستم بهگونهای است که رانت توزیع میکند. موسسات خیریه و عامالمنفعه از مزایای متعددی برخوردارند. وقتی چنین است چرا افراد نباید از این امتیاز استفاده کنند. سیستم بهگونهای است که در طراحی آن کلیدواژههای اقتصاد رقابتی وجود ندارد و با رقابت سر جنگ دارد. سیستم کنونی ما باقیمانده تیولداری سنتی ایران است. در اقتصاد بخشهای درآمدزایی وجود دارد و حکمرانی اقتصادی تشخیص میدهد این منابع را بین چه افرادی توزیع کند. تا بوده همین بوده. البته اقتصاد ما بزرگ و متنوع شده و من قبول ندارم سیستم کنونی عینا شبیه سیستم تیولداری سنتی است. اما بسیار به سیستم تیولداری شبیه است. سیستم را درست نکنید ممکن است هر آدم درستی هم فاسد شود و اگر سیستم را درست کنید، آدم فاسد هم نمیتواند کاری کند.
گری بکر، برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۲ میلادی در جایی گفته بود در صورت حذف دولت، فساد مالی نیز از بین میرود. آیا واقعا حذف دولت میتواند مانع رشد رانت بشود؟
این گفته درست است چون تعریف فساد استفاده از قدرت عمومی برای منافع شخصی است. اگر شما قدرت و منابع عمومی نداشته باشید فساد هم ندارید. ۲۰۰ سال قبل، نیمی از جمعیت دنیا و حدود ۸۰ درصد جمعیت ایران در روستاها زندگی میکردند. دولت مرکزی در هیچ روستایی وجود نداشت. بسیاری از این روستاها خانی داشت که بخشی از محصول را برمیداشت و بقیه محصول باید بین افراد روستا تقسیم میشد.
در این سیستم فساد معنا نداشت. شاید دزدی انجام میشد اما فساد نه. وقتی جامعه بزرگ و دولت تشکیل میشود دولت منابع عمومی را در اختیار دارد که آن زمان مساله استفاده شخصی از منابع عمومی مطرح میشود و این تبدیل به فساد میشود.
اما مساله این است که شما نمیتوانید دولت را از بین ببرید. چون برخی از کالاهای عمومی که دولت تامین میکند، در بازار رقابتی قابل عرضه نیست. مانند مساله امنیت. مشکل دولت در ایران این است که آنجا که نباید، دخالت میکند و آنجا که باید، دخالت نمیکند. مساله فقط این نیست که اندازه دولت را کوچک کنیم. مساله تغییر جاهایی است که دولت باید دخالت کند.