شاخص کل و روانشناسی معاملات بررسی شد
در هم کنش سه فاکتور
میتوان دراینباره پیشبینیهایی مطرح کرد و دلایلی برای احتمالات قویتر ارائه داد اما بهتر آن است که هم گام با بازار پیش رفته و نظرات و تحلیلها را به روز کنیم.
بهنظر میرسد اصلاح اخیر(حداقل بر روی شاخص کل) به لحاظ اندازه و زمان، متناسب با موج صعودی قبل از خود بوده است. جایی که در بازه ۹ ماهه رشد ۶۰۰ درصدی و در بازه ۳ ماهه اصلاح مقداری ۴۲ درصد را روی نسبت فیبوناچی ۵۰ درصد تجربه کرده است.
با دقت در کندلهای روزانه متوجه میشویم که یک ماه پایانی رشد بازار از محدوده ۱.۷۵۰ تا ۲.۱۰۰ (کادر شماره ۱) به کندی و با تضعیف تقاضا دنبال شده است که علت را باید در هیجان خرید فعالان خرد و فروشهای سنگین حقوقیها و حقیقیهای درشت و به تبع آن، خروج نقدینگی جستوجو کرد. شاخص پس از ثبت قله ۲.۱۰۰ این مرحله را با سرعت به پایین برگشته است که فاز نخست اصلاح و باز همراه با خروج نقدینگی بوده است. سپس به محدوده تعادل نسبی بازار در محدوده ۱.۴۸۰ تا ۱.۷۶۰ با محوریت ۱.۶۰۰ میرسیم که تقابل فعالان مانده در بازار از دو جنس خوشبین و بد بین و بدون ورود نقدینگی بوده است.
گام آخر اصلاح (کادر شماره ۲) را بایدحاصل برتری بدبینیها و ترس و هیجان فروش بیش از اندازه در بازار دانست که البته این هم امری طبیعی است. بازارها و سهمها در کوتاهمدت میتوانند بالاتر یا پایینتر از ارزش معامله شوند. این یعنی قیمت. اما قیمتها در میانمدت و بلندمدت به سمت ارزش باز میگردند. بنابراین انتظار میرود شاخص که از محدوده مناسبی با حجم معاملات قابل قبول و چرخش نسبتهای معاملاتی به نفع جبهه خریدار برگشت زده و با ورود نقدینگی همراه شده است، به سرعت فاز آخر ریزش را ریکاور و مجددا وارد محدوده تعادلی(کادر شماره۳) بشود. پس از ورود به کادر تعادلی، برای وضوح و دقت بیشتردر تحلیل، نگاه ما باید معطوف به همان مولفههایی باشد که فاز آخر رشد و سه فاز اصلاح را رقم زدهاند. یعنی نظام عرضه و تقاضا (حجم معاملات)، قدرت و قواره سمت خریدار و فروشنده (نسبتهای معاملاتی) و جریان پول هوشمند (ورود و خروج پول حقیقی). اگر ماحصل جدال فاکتورهای فوق، خروج از بالای محدوده تعادلی با حجمهای بالا و نسبتهایی به نفع جبهه خریدارباشد، میتوان امیدوار به سقف بالاتری در چارت شاخص کل بود و در شرایط معکوس، در صورت بازگشت به زیر محدوده تعادلی، اصلاح زمانی و رکود در انتظار بازار خواهد بود.نگارنده گزینه خوشبینانه نخست را محتملتر و نزدیکتر به مولفههای کلان موثر بر بازار میداند.