نقطه شکست کجاست؟
برخی معتقدند از یکجایی به بعد که دلار در مداری غیرمنطقی رشد کند بر بورس اثر منفی میگذارد، اما ابتدا باید این مدار غیر منطقی را تعریف کرد. مثلا ما در اقتصاد میدانیم با کاهش ارزش پول ملی میزان صادرات بالا میرود، اما اگر کاهش ارزش پول ملی به شدت رخ دهد، عملا بنگاه فرصت جایگزینی مواد را بهدست نمیآورد و تنش قیمتی شدید باعث افت صادرات میشود. یک میزان شناخته شده در مورد این رشد و همچنین افت دلار وجود ندارد، یعنی اگر هم دلار به شدت ارزشش رشد کند نیز خطرناک است. یک اجماع نسبی وجود دارد که تاکید میکند میزان تغییر ارزش پول ملی و دلار یا هر ارز دیگری باید به میزان مابه التفاوت تورم داخلی و خارجی باشد که این خود مقداری بحثبرانگیز است.
اما علت رشد حیرتآور دلار در این ماه چه میتواند باشد؟ چند عامل تاریخی به علاوه چند عامل جدید وجود دارد. به هر حال موضوع رشد دلار خیلی برای اقتصاد ایران حیرتآور نیست، چرا که در ۴۰سال گذشته بیش از ۳۵۰۰برابر شده است. عوامل تاریخی بحث تورم ساختاری اقتصاد ایران است. در کنار این هر موج از کاهش ارزش پول ملی به دنبال دو موج افزایش نقدینگی و توزیع رانت در اقتصاد کشور رخ میدهد. رشد شدید نقدینگی از محل سود بانکی بالاتر از سطوح واقعی در سالهای ۹۳تا ۹۶و بعد از آن توزیع عظیم رانت دلار ۴هزار و ۲۰۰تومانی باعث شد که فضای اقتصادی برای جهش دلار هموار شود. در همین حال مشکلات مربوط به صادرات و بازگرداندن ارز در هر دو سطح دولتی و بنگاههای خصوصی نیز به مشکلات افزوده است، در همین حال باید در نظر داشته باشید که افزایش ارزش دلار میتواند یک عامل مهار تورم نیز باشد، به این معنا که با افزایش ارزش دلار سطح نقدینگی به دلار افت میکند، مثلا هماکنون این سطح نزدیک ۱۵۰میلیارد دلار است. حالا اگر این سطح را با میزان ذخایر ارزی کشور یا صادرات یکسال نفت خام مقایسه کنیم میبینیم هر چقدر قیمت دلار بیشتر باشد اقتصاد از ونزوئلایی شدن دورتر میشود و امکان کنترل آن با تزریق ارز خارجی سادهتر خواهد بود. تنها مشکل این روش تلاش برای جلوگیری از سرایت رشد دلار به کالاهای مصرفی خانوارهاست که در این زمینه بهترین روش کاری اعطای کوپن مواد غذایی است.
با بالا رفتن نرخ دلار نیمایی، مهمترین وجهی که به آن توجه میشود اثری است که روی کالاها و کامودیتیها میگذارد. اقتصاد ایران بیش از اندازه دلار زده است و دلار عملا به نشانه تورم انتظاری تبدیل میشود که این یک عیب بزرگ است و نباید این سطح از درگیری با دلار در اقتصاد برقرار باشد. متاسفانه مشکل بزرگتر از این دلارزدگی بحث فسادآلود نظام چند نرخی ارز است که هماکنون بسیاری از پروندههای قضایی در این فضا است.
بنابراین با توجه به این دو مشکل ارزیایی تاثیر قیمت ارز روی بازار کالایی کاملا پیچیده و مبهم است، اما به صورت کلی با افزایش قیمت دلار به ارزانتر شدن کالاهای صادراتی ایران و افزایش صادرات منجر میشود. در همین حال با کشش صادراتی تولید در داخل بالا میرود و میتواند از رشد قیمت اسمی آینده بکاهد، هر چند در کوتاه مدت به افزایش قیمت اسمی منجر میشود.
اما جواب دادن به این سوال که تا چه زمانی دلار صعودی خواهد بود، آسان نیست. این چالش نزدیک به ۴دههای در اقتصاد ایران است که ریشه اصلی آن در بیماری عمده اقتصاد کشور دارد و آن کسری بودجه و حجم عظیم دولت است که بسیار هم بهرهوری کمی دارد.
در این شرایط حتی اگر تحریم هم برطرف شود، هر ۶ سال قیمت ارز دو برابر میشود. یعنی حتی اگر مباحث تحریم هم نباشد شانس دولتها برای کنترل قیمتها حداکثر یک تا ۶ سال است. حال اگر به این مساله کمبود ارز ناشی از تحریم یا مسائلی نظیر کرونا را اضافه کنیم به این میرسیم که فعلا این مساله یعنی روند رشد دلار همچنان با اقتصاد ایران همراه خواهد بود. تنها راه شکست این روند اصلاح ساختاری در دولت و کاهش هزینههای یک دولت بزرگ و افزایش بهرهوری و کاهش هزینه مبادله در اقتصاد ایران است. در این شرایط به نظر میرسد بدون اصلاح ساختاری و تداوم تحریمها هر دوسال ارزش دلار در برابر ریال بتواند دو برابر شود که روند سریعی است.