«صبر استراتژیک»یا «مقاومت فعال»
• کمهزینه بودن سیاست فشار حداکثری در مقایسه با مواردی مانند گزینه نظامی؛
• تبعیت نسبی کشورها از تحریمهای اعمالی آمریکا علیه ایران در پرتو سیاست یاد شده به خاطر ترس از انتقام آمریکا؛
• تحقق وعده انتخاباتی رئیسجمهور مبنی بر عدمورود به جنگهای جدید در خاورمیانه؛
• ارجحیت آمادگی برای مقابله با روسیه و چین بر استفاده از گزینه نظامی علیه ایران.
به نظر میرسد سیاست مطلوب آمریکا تا پایان ریاستجمهوری ترامپ در 2020 تداوم « سیاست فشار حداکثری» باشد. زیرا ارزیابی دولت ترامپ این است که با اعمال سیاست فشار حداکثری صرفا باید منتظر بهرهبرداری از نتایج آن بود و ضرورتی برای پیگیری و اجرای سیاستهای دیگر وجود ندارد. آمریکا از سیاست فشار حداکثری دو هدف مهم را دنبال میکند؛ اول اینکه سیاستهای ایران در تمامی حوزههای هستهای، موشکی و منطقهای تغییر کند. دوم اینکه ایران میز مذاکره را بپذیرد و با آمریکا وارد گفتوگو حول 12 حوزه یا موضوعی شود که وزیر خارجه آمریکا تعیین کرده است. روشن است معیار ارزیابی سیاست فشار حداکثری آمریکا رسیدن به دو هدف فوق است که تاکنون موفقیتی کسب نکرده است. شاخصههای اقتصادی نشان میدهد که اقتصاد ایران از سیاست فشار حداکثری آمریکا آسیب دیده است اما واقعیت این است که سیاست یاد شده سبب نشده آمریکا به دو هدف اعلام شده برسد و چشماندازی هم وجود ندارد که در دولت آمریکا در ماههای پایانی ریاستجمهوری ترامپ به آن هدف برسد.
در واکنش به خروج آمریکا از برجام، ایران سیاست «صبر استراتژیک» را به مدت یک سال یعنی تا 18 اردیبهشت 1398 در پیش گرفت. طبق این سیاست ایران همچنان در برجام باقی میماند تا مزایای ناشی از برجام را از طریق دیگر اعضای توافق هستهای تامین کند. این سیاست عملا بدون نتیجه عملی و عینی چشمگیری در 18 اردیبهشت 1398 پایان یافت. زیرا از یکسو دیگر اعضای باقی مانده در برجام ناتوان از تامین مزایای ایران بودند و از سوی دیگر ایالاتمتحده در سالروز خروج خود از برجام با دفاع از اقدام خود، سیاست فشار علیه ایران را تشدید کرد. متاثر از این دو عامل بیرونی و نیز فشارهای داخلی، جمهوری اسلامی ایران سیاست «مقاومت فعال و پویا» را جایگزین سیاست «صبر استراتژیک» کرد. در واقع جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با «سیاست فشار حداکثری» آمریکا از 18 اردیبهشت 1398 تلاش کرده به مثابه یک کنشگر فعال به ایفای نقش بپردازد.
در این راستا، ایران در سالروز خروج آمریکا از برجام تصمیم گرفت برخی از تعهدات خود را در برجام کاهش دهد. به طور کلی ایران پنج گام کاهش تعهدات در پنج بازه زمانی متفاوت برداشت. جمهوری اسلامی ایران با انجام گامهای پنجگانه هستهای در پرتو سیاست «مقاومت فعال و پویا» امیدوار است که اروپا را به منظور تغییر سیاست منفعلانه و ایالاتمتحده را به منظور تغییر سیاست فشار حداکثری تحت فشار قرار دهد.
علاوه بر این در سال گذشته تحولاتی در تنگه دریای عمان، تنگه هرمز، خلیج فارس و عراق رخ داد که ارزیابی غرب این بود که ایران در کنار عقبنشینی از تعهدات هستهای خود به منظور تحت فشار قرار دادن اروپا و آمریکا، در حال استفاده از ظرفیت منطقهای خود است. در تحلیل، این نکته بسیار اهمیت دارد که برداشت از واقعیت (در اینجا برداشت مقامات غربی از تحولات حادث شده) از خود واقعیت مهمتر است، زیرا این برداشت است که در نهایت محاسبات و ذهنیتهای تصمیمگیران را شکل میدهد. بر این مبنا باید گفت برداشت و ارزیابی مقامات اروپایی و آمریکا این است که تحولات یاد شده بخشی از اقدامات جمهوری اسلامی ایران برای تحت فشار دادن غرب است.
هدف اصلی و نهایی ایران از سیاست «مقاومت فعال و پویا» این است که نه تنها سیاست فشار حداکثری آمریکا شکست بخورد، بلکه این کشور متوجه عواقب و هزینههای تصمیم خود در خروج از برجام شود. به طور کلی میتوان گفت اهداف جمهوری اسلامی ایران از اتخاذ سیاست مقاومت فعال و پویا موارد ذیل است:
• وادار کردن ایالاتمتحده آمریکا به توقف تشدید فشارها در یک سطح حداقلی و وادار کردن آن به عقبنشینی از فشارهای اعمالی در یک سطح حداکثری؛
• وادار کردن آمریکا برای بازگشت به برجام؛
• بالا بردن هزینههای سیاست فشار حداکثری آمریکا برای این کشور؛
• جلوگیری از همراهی کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس با آمریکا؛
• وادار کردن کشورهای اروپایی برای تامین مزایای ایران از برجام؛
• متاثر کردن بازار جهانی انرژی باتوجه به تحریم کامل نفت صادراتی ایران توسط آمریکا.
همانگونه که سیاست فشار حداکثری آمریکا در پرتو تحقق یا عدمتحقق اهداف اعلامی مورد بررسی قرار گرفت، میتوان گفت مهمترین معیار بررسی موفقیت یا شکست سیاست مقاومت فعال و پویا رسیدن به اهداف فوق است. واقعیت این است که اگرچه سیاست ایران سبب برخی تحرکات در داخل اروپا مانند راهاندازی سازوکار اینستکس شده است. اما سبب تغییر یا تعدیل سیاست فشار حداکثری آمریکا نشده، بنابراین به هدف اصلی خود نرسیده است.
با توجه به اینکه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در آبان سال جاری برگزار میشود وضعیت سیاستهای ایران و آمریکا در مقابل یکدیگر در چند ماه آینده مهم است. به نظر میرسد مهمترین ماموریت دولت آمریکا جلوگیری از لغو تحریم تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر (مهرماه 1399) در یک سطح حداقلی و فروپاشی برجام در یک سطح حداکثری باشد. در مقابل ایران تلاش خواهد کرد با ایفای نقش فعال هزینههای خروج آمریکا از برجام را در سال انتخابات بالا ببرد. اگر ترامپ موفق شود دوباره کرسی ریاستجمهوری را تصاحب کند، تشدید سیاستهای آمریکا علیه ایران اجتنابناپذیر است و موضع آمریکا در قبال ایران انعطافناپذیرتر خواهد شد.
اما اگر رقیب دموکرات رئیسجمهور آمریکا شود، به نظر میرسد از فضای تنش میان ایران و آمریکا کاسته شود. جو بایدن در دومین سالگرد خروج آمریکا از برجام با انتشار یادداشتی سیاست آمریکا را اشتباه و شکست خورده دانست. شاید بخشی از محتوای این یادداشت تبلیغات انتخاباتی علیه ترامپ باشد، اما برجام یکی از دستاوردهای بایدن در مقام معاون باراک اوباما نیز است.