یک اندیشکده آمریکایی بررسی کرد
جامعه ایرانی- آمریکاییها در دوران دونالد ترامپ
به گزارش پایگاه خبری «انتخاب» در ادامه این مطلب آمده است: «به این منظور، من برای تحصیل در مورد تاریخ و فرهنگ ایران وارد دانشگاه شدم، این اتفاق برای من این امکان را فراهم کرد که بتوانم به سرزمین مادریام سفر کنم و تحقیقات میدانی انجام دهم.» در هفتههای اخیر، موضوع ایران بار دیگر بر صدر اخبار رسانهها برگشته است. از ترور قاسم سلیمانی گرفته تا انتقام موشکی ایران و کشته شدن ۱۷۶ نفر از مسافران هواپیمای اوکراینی، جهان منتظر بود که هر لحظه جنگی بین دو طرف در بگیرد. درحالیکه ایرانی-آمریکاییها بهدلیل این تنشها در مرز بازرسی میشدند فضا روزبهروز پرتنشتر میشد. با تشدید این تنشها غالبا همه ما در جامعه ایرانی- آمریکایی این سوال را از خودمان میپرسیدیم، شما در این وضعیت چه احساسی دارید؟
نظرات هیچ فرد یا سازمانی نمیتواند بیانگر عقاید کل یک جامعه باشد. ایرانیان آمریکایی یکپارچه نیستند، آنها یک گروه متنوع با پیشینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و سیاسی هستند. نظرسنجیها نشان میدهد که اکثریت این جامعه از جنگ با ایران و سیاستهای ترامپ از جمله ممنوع کردن ورود ایرانیها حمایت نمیکنند. نباید در این باره تعجب کرد چراکه در واقع این نظر اکثریت آمریکاییها هم هست.
بهرغم شیوع احساسات ضدجنگ در بین این مهاجران ایرانی، برخی سعی میکنند خودشان را نماینده کل جامعه معرفی کنند و هرکس را هم که نظری مخالف نظر آنها دارد عامل جمهوری اسلامی میدانند. گرچه این استراتژی در دوره ترامپ عجیب نیست، اما به هر حال در دورهای که این همه تهدید برای دموکراسی وجود دارد، چنین رویکردی ناامیدکننده است. وقتی رئیسجمهور در اظهاراتی جنجالی تهدید کرده ۵۲ مکان فرهنگی ایران را بمباران میکند، دیگرانی هم خواستار اخراج شهروندان آمریکایی با نگرش سیاسی متضاد و سرکوب گروههای مخالف میشوند. من همیشه تصور میکردم که وقتی آزادیهای مدنی ایرانی - آمریکاییها با اعمال تبعیضآمیز توسط گمرک و گشت مرزی و بسته شدن حسابهای بانکیشان در معرض خطر قرار بگیرد، همه با وجود اختلافنظر در مورد رفتار با ایران در اصل برای حاکمیت قانون و در برابر تبعیضهای غیرقابل توضیح با هم متحد میشوند. جالب است درست همان افرادی که مدعی مبارزه برای دموکراسی و آزادی در ایران هستند، به از بین رفتن پایههای دموکراسی در آمریکا بیتوجهی میکنند. در یک نظام سیاسی دموکراتیک به افراد و گروهها این فضا داده میشود تا بتوانند نظرات خود را بدون هیچ مشکلی به اشتراک بگذارند. سپس مردم نیز متعاقبا آزاد هستند که ارزیابیهای خود را داشته و با این نظارت موافقت یا مخالفت کنند. ما باید این امکان را داشته باشیم تا بدون ترس از زندان، شکنجه و تبعیض، نظرات خودمان را ابراز کنیم. این اساسیترین مولفه یک دموکراسی است. به هر حال برای درک این سردرگمی و اختلاف باید تفاوتهای این گروهها را بررسی کنیم. جامعه ایرانی و آمریکایی آنقدر هم که بهنظر میرسد از یکدیگر جدا نیستند، مساله این است که ما دو بحث متفاوت داریم. وجه تمایز مهمی که بین اعضای جامعه مهاجران وجود دارد عقاید متفاوت آنها است. شاید جمعی از مهاجران ایرانی بهدلیل اینکه اکثر خانواده و دوستانشان در ایران هستند، چشمشان بیشتر به وقایع داخل این کشور باشد، اما عمده تمرکز و توجه ما به سیاست آمریکا است. بسیاری از گروههای مخالف، وقایع را با لنز ایران میبینند نه آمریکا؛ پس طبیعی است که اختلافنظر وجود داشته باشد.
من بزرگ شدم تا به بحث و گفتوگو درباره ایران و چگونگی دستیابی به آزادی که ایرانیها بیش از یک قرن برای دستیابی به آن تلاش میکنند، بپردازم. علاوه بر این، ما آرزو میکنیم در آمریکا با همه شهروندان رفتاری برابر شود و تبعیضی که دولت فعلی با ممنوع کردن ورود مسلمانان به آمریکا اعمال کرده از میان برداشته شود.
زمان آن رسیده که متوجه شویم اختلاف ما ایرانی- آمریکاییها با خود آمریکاییها بحث لزوما هویتی نیست، بلکه این تنوع درحقیقت هویت آمریکایی ما را مشخص میکند. ما بهعنوان یک آمریکایی طبق قانون انتظار رفتاری غیرتبعیضآمیز داریم و همچنین بهعنوان یک آمریکایی دولت خود را پاسخگوی خواست مردم میخواهیم. برای برخی از مهاجران ایرانی بهویژه مهاجران تبعیدی که از ایران گریختهاند، ممکن است آمریکا یک میزبان موقت باشد. اما برای بیشتر ایرانی - آمریکاییها، بهویژه کسانی که پس از انقلاب در این کشور متولد شدهاند، آمریکا خانهشان است. ما دموکراسی و آزادی را برای ایران میخواهیم، اما نه به این دلیل که ایران معنای خیلی خاصی برای ما دارد، بلکه به این دلیل که این ارزشهایی است که امروز در خانه آرزوی آن را داریم و معتقدیم که همه مردم جهان سزاوار آن هستند. با وجود تفاوتها، جامعه ایرانی و آمریکاییها به اندازهای که بهنظر میرسد تقسیم شده و منفک نیست. آمریکاییها بارها و بارها خواستار راهحلهای دیپلماتیک برای پایان دادن بهجنگهای بیپایان بودهاند و برای برقراری برابری، قرنها بهصورت خستگیناپذیر کار کردهاند. در نهایت اینکه از نظر ما همه انسانها توسط خالق برابر آفریده شدهاند، بنابراین حق دارند در شرایطی برابر زندگی کنند.»