کالبدشکافی واگرایی تاریخی طلا، نفت و دلار در عصر «بیحسی ژئوپلیتیک»
پارادوکس بزرگ ۲۰۲۵
طبق هر کتاب درسی اقتصاد سیاسی که پیش از سال۲۰۲۰ نوشته شدهباشد، قیمت نفتبرنت اکنون باید سقف ۱۵۰ دلار را شکسته باشد، اما واقعیت بازار، سیلی محکمی به تئوریهای کلاسیک زده است: نفت در کانال ۶۰ دلار دستوپا میزند و معاملهگران انرژی با بیتفاوتی عجیبی به سرخط اخبار جنگی مینگرند. این مقاله استدلال میکند؛ ما شاهد یک نوسان موقت نیستیم، بلکه در حال تجربه «مرگ پارادایم ریسک» سنتی هستیم. بازار انرژی دچار پدیدهای شده که میتوان آن را «بیحسی ژئوپلیتیک» (Geopolitical Fatigue) نامید. در این فضای جدید، الگوریتمهای معاملاتی و مدیران صندوقهای پوششریسک (Hedge Funds)، «ترس از رکود تورمی» و «فشار دلار» را متغیرهای بسیار معتبرتری نسبت به «احتمال قطع عرضه» میدانند، اما این تغییر فاز چگونه رخداد و چرا طلا داستان کاملا متفاوتی را روایت میکند؟
پرده اول: کالبدشکافی «بیحسی ژئوپلیتیک»
برای درک اینکه چرا بازار نفت به اخبار جنگ واکنش نشان نمیدهد، باید روانشناسی «چوپان دروغگو» را در بازارهای مالی تحلیل کنیم. طی سه سالگذشته (۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵)، بازار بارها با هشدارهای «اختلال قریبالوقوع» مواجه شد. هربار، قیمتها جهشی هیجانی داشتند، اما جریان فیزیکی نفت هرگز متوقف نشد. بازار به یک نتیجهگیری بیرحمانه اما منطقی رسیدهاست: جنگهای مدرن در خاورمیانه، جنگهای «کنترلشده» هستند. طرفین درگیر، با وجود لفاظیهای تند، خطوط قرمز انرژی را رعایت میکنند زیرا هیچکس (نه تولیدکنندگان و نه مصرفکنندگان) خواهان فروپاشی اقتصادی نیست.
۱. سوپاپ اطمینان ۵میلیون بشکهای
مهمترین عاملی که اجازه نمیدهد ترس بر بازار غلبه کند، یک واقعیت ریاضی است: ظرفیت مازاد(Spare Capacity.) طبق دادههای آژانس بینالمللی انرژی و اوپک، ائتلاف اوپکپلاس در حالحاضر بین 4.05 تا 5.4میلیون بشکه در روز ظرفیت تولید مازاد دارد که عامدانه از مدار خارج شدهاست. این حجم عظیم نفت (که معادل حدود ۵درصد تقاضای جهانی است) عمدتا در عربستانسعودی(حدود 2.4میلیون بشکه) و اماراتمتحدهعربی(0.85میلیون بشکه) متمرکز است. معاملهگران نفت به این نتیجه رسیدهاند که حتی اگر یک رویداد فاجعهبار (مانند حمله به تاسیسات نفتی یک کشور عضو اوپک) رخ دهد و مثلا ۲میلیون بشکه نفت از بازار حذف شود، ریاض و ابوظبی میتوانند ظرف کمتر از ۶۰ روز این شکاف را پر کنند. این «سوپاپ اطمینان»، اثر روانی تهدیدهای نظامی را خنثی کردهاست. بازار به «اختیار فروش» (Put Option) ضمنی عربستانسعودی بیشتر اعتماد دارد تا به تهدیدهای نظامی.
۲. نفوذپذیری تحریمها و ناوگان سایه
عامل دیگری که «ریسک عرضه» را بیمعنی کرده، شکست رژیمهای تحریمی غرب است. بازار آموخته است که نفت راه خود را پیدا میکند. پدیده «ناوگان سایه» (Shadow Fleet - صدها نفتکش که بدون بیمه غربی و با پرچمهای مصلحتی نفت روسیه، ایران و ونزوئلا را جابهجا میکنند) یک بازار موازی کارآمد ایجاد کردهاست. تا زمانیکه چین و هند خریدار هستند، نفت فیزیکی از بازار حذف نمیشود، بلکه صرفا مسیر خود را تغییر میدهد، بنابراین «ریسک سیاسی» دیگر بهمعنای «حذف فیزیکی بشکهها» نیست.
پرده دوم: واگرایی بزرگ؛ طلا فریاد میزند، نفت سکوت میکند
شاید نگرانکنندهترین سیگنال برای اقتصاددانان کلان، گسست تاریخی همبستگی میان طلا و نفت در سال۲۰۲۵ باشد. بهطور سنتی، این دو دارایی در زمانهای بحران همراستا حرکت میکردند، اما اکنون، طلا سقفهای تاریخی ۴۳۰۰ دلار را میشکند؛ درحالیکه نفت به کفهای چندساله سقوط کردهاست.
نسبت ۷۵ به ۱: آژیر قرمز رکود تورمی
در اواخر ۲۰۲۵، نسبت قیمت طلا به نفت(Gold-to-Oil Ratio) به عدد حیرتانگیز ۷۵ رسید. به زبان ساده، برای خرید یک اونس طلا، باید ۷۵بشکه نفت داد. میانگین تاریخی این نسبت در ۵۰ سالگذشته بین ۱۸ تا ۲۵ بودهاست. رسیدن به عدد ۷۵، پیامی وحشتناک دارد؛ این یعنی بازارها در حال قیمتگذاری روی سناریوی رکود تورمی (Stagflation) هستند. طلا(ترس از پول): صعود طلا ناشی از بیاعتمادی به «ارزش پول فیات (پولی است که ارزشش ذاتی نبوده و تنها ناشی از دستور دولتی یا قانون باشد)» و «بدهیهای حاکمیتی» است. سرمایهگذاران و بانکهای مرکزی (بهویژه در شرق) طلا میخرند چون نگران تورم پایدار و بیارزششدن دلار هستند. طلا به «بیماری پولی» واکنش نشان میدهد.
نفت (ترس از رشد): سقوط نفت ناشی از پیشبینی «ایست قلبی اقتصاد واقعی» است. نفت دارایی است که برای سوزاندهشدن در موتورها و کورهها خریداری میشود. قیمت پایین نفت یعنی بازار شرط بسته است که کارخانهها خاموش میشوند و کشتیها بار کمتری حمل خواهند کرد.
پرده سوم: دیکتاتوری دلار و فدرالرزرو
نمیتوان داستان نفت ۶۰ دلاری را بدون صحبت از «شاه دلار» (King Dollar) تکمیل کرد. سیاستهای پولی فدرالرزرو آمریکا در سال۲۰۲۵، نقش یک «لنگر» سنگین را برای قیمت نفت بازی کردهاست.
نرخ بهره: بالاتر برای طولانیمدت (Higher for Longer) فدرالرزرو با نگهداشتن نرخ بهره در سطوح محدودکننده (بین 3.75 تا ۴درصد) برای مهار آخرین بقایای تورم چسبنده، باعثشده شاخص دلار(DXY) در کانال قدرتمند ۹۹ باقیبماند. مکانیسم اثرگذاری ساده اما ویرانگر است: نفت به دلار قیمتگذاری میشود. وقتی دلار گران است، قدرت خرید مصرفکنندگان در بازارهای نوظهور (مانند هند، اندونزی و آفریقا) که موتور رشد تقاضا هستند، کاهش مییابد. یک پالایشگاه در بمبئی یا استانبول، برای خرید نفت باید روپیه یا لیر خود را به دلار تبدیل کند. دلار قوی، عملا قیمت نفت را برای آنها بالا نگه میدارد، حتی اگر قیمت روی تابلو در نیویورک کاهشیافته باشد. این «گرانی پنهان»، تقاضای جهانی را خفه کردهاست.
نتیجهگیری: پایان عصر رمانتیک نفت
آنچه در سال۲۰۲۵ شاهد آن هستیم، پایان نگاه رمانتیک و هیجانی به بازار نفت است. نفت دیگر دماسنج ژئوپلیتیک جهان نیست؛ این نقش به طلا و بیتکوین واگذار شدهاست. نفت اکنون صرفا یک کالای صنعتی است که در منگنه «رکود» گیر افتاده است. سرمایهگذاران به این نتیجه رسیدهاند که جنگها میآیند و میروند و جریان نفت (به هر طریقی) ادامه مییابد؛ اما نرخ بهره بالا و رکود اقتصادی، تقاضا را بهطور ساختاری و پایدار نابود میکنند. در نبرد میان «ترس از جنگ» و «ترس از فقر»، دومی پیروز شدهاست.
* کارشناس ارشد مدیریت ساخت