احیای برجام به نفع کدامیک از گروههای سهامی خواهد بود؟
صنایع بورسی در پساتوافق
سهام ریالی یا دلاری
گروههای ریالی بازار، حدود 35درصد ارزش کل بازار سهام را به خود اختصاص دادهاند که شاخصترین آنها گروههای خودرویی، بانکی، فراکابی و حملونقل هستند. بسیاری از نمادهای این گروهها نیز طبیعتا متاثر از نرخ ارز بوده؛ اما نامگذاری رایج آنها در بازار سرمایه به این ترتیب است. در صورت نهایی شدن توافق هستهای احیای برجام، پیشبینی فعالان بازار رشد این گروههاست. البته بخشی از آن نیز متاثر از اتفاقات سال 94 است؛ جایی که گروه خودرویی به عنوان لیدر آن دوره بازار سرمایه همزمان با نهایی شدن برجام موفق شد رشدهای خیرهکننده بیش از 300درصدی را ثبت کند. اما در اینجا باید تامل بیشتری کرد. اول اینکه در این دور از مذاکرات، برخلاف دور پیشین، به دلیل فشار زیاد اقتصادی، خودرو جزو اولویت مذاکرات نبود که ترکیب تیم اعزامی نیز همین امر را تایید میکند. دوم اینکه در صعود سال 94، تجدید ارزیابی گروه خودرویی به عنوان کاتالیزور، کمک شایانی به استقبال اهالی بازار از نمادهای لیدر این گروه کرد. بنابراین برخلاف دور قبل به نظر میرسد این بار در صورت موفقیتآمیز بودن مذاکرات، گروه بانکی یا حملونقل بتوانند نقش بهتری در معاملات ایفا کنند که البته ظرفیت گروه بانکی با توجه به ارزش بازار برای این مهم بیشتر و محتملتر است.
بررسی روند حرکتی گروه بانکی و خودرویی نشان میدهد، معاملهگران این دو گروه خوشبینی نسبی به مذاکرات دارند؛ تا جایی که بهرغم ریزش یکسال اخیر غالب نمادهای بازار، نمادهای بزرگ این دو گروه در یکماه اخیر بازدهی مثبت زیادی داشتهاند.
در نقطه مقابل، در یکماه اخیر، سهام گروه دلاری وضعیت چندان مطلوبی نداشتهاند. به عنوان مثال، در گروه شیمیایی (پتروشیمیها) بازدهیها بسیار محدود و بعضا در محدوده منفی بوده که بخشی از آن در کنار تاثیر روانی افت نرخ ارز آزاد، مسائل مربوط به نرخ گاز در لایحه بودجه سال آینده بوده است. ناگفته نماند که مبنای محاسبات سودآوری شرکتها، نرخ تسعیر دلار نیمایی است که از ابتدای سال حدود 20درصد بازدهی داشته است و به گفته مسوولان تلاش میشود تا پایان سال نرخ خود را به نرخ سامانه سنا برساند که میتوان انتظار بهبود وضعیت فروش شرکتهای دلاری را در این خصوص داشت.
سودسازان پساتوافق
نکته مهمی که سهامداران خرد بازار سرمایه باید به آن توجه کنند، این است که توافق هستهای برخلاف ذهنیت عمومی معاملهگران، مشوق قوی تولید، سودآوری و در نهایت بورس خواهد بود. در وضعیت فعلی تا 15درصد ارز حاصل از صادرات شرکتهای دلاری بورس در مسیر دور زدن تحریمها هزینه میشود که در صورت برداشته شدن تحریمها به سود شرکتها (غالبا به صورت اهرمی) افزوده خواهد شد و میتواند رقم فروش شرکتهای بورسی را تا 200هزار میلیارد تومان افزایش دهد که با توجه به در نظر گرفتن میانگین P/ S معادل 3واحد، 600هزار میلیارد تومان ارزش بازار در نتیجه آن رشد خواهد کرد و بورس تنها از این منظر میتواند حدود 12درصد رشد در شاخص را دریافت کند. مضافا اینکه صادرات شرکتها تحت تاثیر برداشته شدن برخی از تحریمها قرار گرفته است و میتواند رقمی بالاتر از وضعیت فعلی را به ثبت برساند. نکته مهم دیگر اینکه هزینه مربوط به استهلاک و طرحهای توسعه جدید بهشدت افزایش پیدا کرده است که در نتیجه این امر کاهش قابلتوجهی خواهد داشت و تمام این موارد در میانمدت بر صورتهای مالی شرکتهای بورسی تاثیر میگذارد.
جمع بندی
در روزهای سرد زمستان که مذاکرات بهخوبی پیش میروند، ترس سهامداران از افت قیمت ارز آزاد و فروش سهام بر آن مبنا میتواند یک خطای راهبردی بلندمدت باشد. نرخ دلار نیمایی رشدهای خوبی در ماههای اخیر داشته است و با توجه به تعیین نرخ 23هزار تومان برای تسعیر دلار بانکها در سال آینده امکان ریزش سنگین برای دلار را متصور نیستیم. بنابراین مهمترین عامل فروش در گروههای دلاری چندان اصولی بهنظر نمیرسد . در نظر بگیریم که با کاهش انتظارات تورمی به دلیل مذاکرات، دست بانک مرکزی برای کاهش نرخ بهره بانکی و بینبانکی نیز بازتر خواهد بود و در آن شرایط جذابیت بورس بهبود قابلتوجهی خواهد داشت و میتوان انتظار روزهای گرمی را در هر دو بخش سهام ریالی و دلاری داشت.