عنوان «کودکان خیابانی» برای چه گروهی به‌کارمی رود و تعاریف جامعه شناسی در این رابطه چه می گوید؟

در تعاریف جامعه شناسی «کودکان خیابانی» بخشی از گروه بزرگ تر «کودکان در وضعیت دشوار» یا «کودکان آسیب پذیر شهری» هستند که ساعات طولانی از شبانه روز و گاهی تمام آن را به صورت موقت (ناپایدار) و یا دائمی (مستمر) و برای مدتی نامعلوم خارج از نهادهای اجتماعی حمایتیِ معمول مانند خانواده و مدرسه به قصد و انگیزه کار و یا دوری از خانواده، در خیابان به سر می برند.

آیا هر کودک با این تعریف را می توان جزو کودکان خیابانی محسوب کرد؟

اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم این کودکان به سه گروه تقسیم می شوند. نخست شامل کودکانی است که درخیابان زندگی می کنند و بدون حمایت خانواده یا بستگان خود؛ سعی دارند از خودشان مراقبت کنند.این کودکان حدود پنج درصد کودکان خیابانی را تشکیل می دهند.گروه دوم شامل کودکانِ شاغل در خیابان هستند که برای کسب درآمد برای خانواده در خیابان کار می کنند و کودکان گروه سوم که گروه کوچکتر از کودکان خیابانی را تشکیل می دهند، اما مشکلات پیچیده تری دارند. برای این کودکان خیابان به منزله خانه است وآن ها در خیابان بدون سرپناه و غذا هستند و دیگر افراد خیابانی برای آنان حکم خانواده را دارند. این کودکان یا سرپرستی ندارند و یا در صورت داشتن خانواده ، به دلیل مسائل مختلف، زندگی در خیابان برایشان امن تر از زندگی در خانه است.

آمارها در این رابطه چه می گویند؟

بنا براعلام یونیسف در سال ۲۰۲۲، بطور تقریبی ۱۶۰ میلیون نفردر جهان، کودکِ کار بودند؛ یعنی از هر ۱۰ نفر یک نفر کودک کار بود. آنطور که یونیسف گزارش داده نیمی از این کودکان وارد کارهای خطرناکی شده اند که به طور مستقیم سلامت و رشد اخلاقی آنها را به خطر می‌اندازد. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار که با عنوان» بررسی وضعیت کودکان» در سال ۹۹ منتشر شده است، ۱۱۴ کشور مورد مطالعه یونیسف قرار گرفته‌اند که طبق آن، ایران با نرخ ۷.۸۵ درصد، در رتبه ۴۴ قرار دارد.نکته مهم اینکه بخش قابل توجه یعنی در حدود ۸۵ درصد از این کودکان در ایران، از اتباع خارجی، بدون هویت و فاقد شناسنامه هستند، از طرفی به دلیل نبودنظام رصد و پایش اجتماعی متمرکز، آمار کودکان کار در ایران از ۱۴ هزار تا هفت میلیون نفر در نوسان است.

وضعیت این آمارها در استان اصفهان چگونه است؟

در اصفهان با آنکه به گفته مسوولان، ۸۰۰ کودک کار شناسایی شده است اما به نظر می رسد تعداد آنها به مراتب بیش از این باشد.طبیعی است با آمار بیش از ۵۰۰ هزار حاشیه نشین در اصفهان و البته بُعد خانوار بالا در خانواده های حاشیه نشین آمار کودکان کار بیش از این رقم خواهد بود.

کودکان کار در اصفهان در کدام یک ازگروه هایی که به آن اشاره کردید قرار می گیرند؟

به نظر می رسد بیشترین کودکان کار در اصفهان از گروه دوم باشند، یعنی کودکانی که برای کسب درآمد برای خانواده، شاغل در خیابان هستند. باید گفت با تحلیل وضعیت سبد هزینه خانوار و نیز افزایش شاخص فقرنسبی ، فقر خشن و فقر مطلق، فُزونی این گروه از کودکان کار در استان طبیعی است.

بنابراین آیا می توان گفت بُعد اقتصادی بیشترین تاثیر را بر افزایش آمار کودکان کار داشته است؟

درحقیقت ما با یک نهاد شغلی به نام « کار کودک» و شاغلان زیرزمینی به نام « کودکان کار» مواجه ایم، یک نهاد شغلی سرشار از سود که طرفداران زیادی هم دارد.چند روز پیش بود که مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران اذعان داشت کودکانی که به‌ عنوان کودکان کار و خیابانی از سوی سرشبکه‌ها و باندها و برخی از خانواده‌ها استثمار می‌شوند، ماهانه درآمد ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ میلیون تومانی دارند. وقتی که کارِ کودک تبدیل به یک نهاد شغلی شد و پیرامون آن اقتصادِ سیاه شکل گرفت، کودکان بسیاری را وارد چرخه خود می کند که آسیب نیز خواهند دید.

این آسیب را بیشتر توضیح می دهید؟

پُرواضح است که هرچه کارکودک اقتصادی تر شود و درآمد بیشتری داشته باشد احتمال اینکه کودکان بیشتری به این ورطه کشیده شوند و بافت اجتماعی کودکان کار تغییر کند، بیشتر است.

ابعاد مختلف چرایی پدیده کودکان کار را چگونه ریشه یابی می کنید؟

این پدیده به‌دنبال عوامل مختلفی نمود می یابد.عوامل اجتماعی-  اقتصادی شامل توزیع ناعادلانه منابع،ثروت وفرصتها در جامعه، تورم و گرانی، افزایش جمعیت، سیاست گذاری های نامناسب ، نظام آموزشی سختگیر،  بی توجهی افراد به کودکان خیابان ، فقدان برنامه های مناسب و کارآمد رفاهی و بیکاری است. از طرفی این مساله برخی دلایل خانوادگی مانند خلاص شدن از کشمکش وتعارضات، جمعیت زیاد، اعتیاد والدین، کم سوادی یا بیسوادی و نداشتن مهارت های مورد نیاز در والدین، فوت یا عدم مسوولیت پذیری پدر یا مادریا هر دو، طلاق والدین و ازدواج مجدد آنان، اجبار کودک به کسب درآمد ، بیماری و از کارافتادگی والدین، زندانی بودن والدین ،طلاق عاطفی ،کودک آزاری و غفلت و بی توجهی به کودک را در بر می گیرد. همچنین برخی مشکلات فردی کودکان کار مانندهویت یابی، بی تجربگی و شخصیت ناپخته ( شخصیت ضد اجتماعی)، معلولیت، اختلالات خُلقی، استرس و فشارهای روانی موجب فرار کودک از خانه و خیابانی شدن او می‌شود. فقر و بازماندن از تحصیل، برچسب خوردن و خشونت محیطی از مشکلات اجتماعی کودکان کار است. در این میان سوء مصرف مواد مخدر، استرس و فشارهای روانی مانند پرخاشگری، اختلالات خلقی،اختلالات یادگیری و افسردگی نیز در افزایش تعداد کودکان کار موثر است. کاهش امید به زندگی، تغذیه و رژیم غذایی نامناسب، مشکلات بهداشتی، مشکلات جنسی و باروری و جراحات کودکان کار نیز ازدیگر مسائل مهم در این زمینه است.

رویکردهای کلی در مدیریت این مساله تا چه اندازه کارساز بوده است؟

به طور کلی در موضوع کودکان کار دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه این است که می گوید باید زمینه های کار کودکان را مسدود کرد که این البته خود یک بسته حمایتی و اجتماعی است؛ به این معنا که اگر می خواهیم زمینه کار کردن این کودکان را مسدود کنیم و به اصطلاح مبارزه با کار کودک کنیم باید به حاشیه نشینی هم بپردازیم و زمینه های کاهش آن را فراهم کنیم. با توجه به آمار ۱۲ تا ۱۹ میلیونی حاشیه نشینی در ایران و اینکه ۳۳ درصد جمعیت در سکونتگاه های غیر رسمی و حاشیه ها زندگی می کنند، این یک اَبَر چالش است. از طرفی باید به اقتصاد غیر رسمی بپردازیم که این موضوع نیز چالش دیگری است.زیرا شما می خواهید به مبارزه با شیوه اقتصادی بپردازید که ۱۰ میلیون کارگر در آن کار می کنند و کودکان کار نیز بخشی از این اقتصاد هستند.مورد دیگری که مهم است موضوع کودکان بی هویت است که مجلس دهم با تصویب قانون اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی این مورد را تسهیل کرد اما در مجلس یازدهم و به تازگی این قانون مُلغی شد.

با توجه به موانعی که اشاره کردید راهکارها برای مقابله با پدیده کودکان کارچیست؟

برای رفع مساله کار کودکان، نیازمند یک بسته اجتماعی باهدف مبارزه با حاشیه نشینی، اقتصاد غیر رسمی و ساماندهی کودکان بی هویت هستیم.این مبارزه باید اصولی باشد زیرا در بیشتر مواقع زمانی که اقتصادِ کودک کار مُختل شد، خانواده های کودکان کار دچار فروپاشی و شرایط اضطرار خواهند شد که به دلیل تحمل فشار فرساینده و با توجه به اینکه پسران به‌واسطه طرح جمع آوری کودکان کار از چرخه تولید خارج شده اند، ممکن است دختران خود را بیشتر و زودتر از قبل مجبور به ازدواج کنند. بنابراین باید به شیوه ای برنامه ریزی و اقدام کرد که در کشاکش مبارزه با کار کودکان، ناخواسته زمینه های کودک همسری را فراهم نکنیم. ایجاد کسب و کارهای خانگی، آموزش مهارت‌های شغلی، کارآفرینی اجتماعی و آموزش حقوق کودکان در این مرحله پیشنهاد می شود.راهکار دیگر این است که کودکان کار را به رسمیت بشناسیم و به عنوان یک واقعیت اجتماعی با آن مُواجه شویم.