نکته دوم که حائزاهمیت است، این است که وقتی می‌گوییم مواد معدنی، درباره مواد استخراج‌شده معدنی صحبت می‌کنیم یا این مواد را در زنجیره‌‌‌‌‌‌‌‌ها در نظر گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌ایم. اگر این سهم را در زنجیره مواد معدنی ببینیم، سهم مواد معدنی در تولید ناخالص داخلی، بین ۲۰ تا ۲۵‌درصد نیز می‌شود. اگر ما سنگ‌آهن، زغال‌سنگ، مس و سنگ‌‌‌‌‌‌‌‌های تزئینی را در زنجیره‌‌‌‌‌‌‌‌های مربوطه ببینیم، می‌توان گفت که میزان ارزش‌افزوده در زنجیره مواد معدنی تولیدشده، بسیار بالاست. به هر حال، دولت باید به این نتیجه برسد که قرار است ارزش مواد معدنی را به تنهایی در جی‌دی‌پی در نظر بگیرد یا قرار است زنجیره مواد معدنی و کالاهای مصرف خانگی را در این احتساب درنظر داشته باشد. در این‌صورت، سهم ما از جی‌دی‌پی افزایش می‌یابد زیرا کالاهایی مانند لوازم الکترونیکی و خانگی نیز در همین دسته قرار می‌گیرند، اما اگر قرار است تنها ارزش مواد معدنی را در این محاسبه در نظر بگیریم، باید به سمت توسعه فرآوری محصولات معدنی برویم و زنجیره مواد معدنی‌‌‌‌‌‌‌‌مان را تکمیل کنیم و در نهایت این ارزش‌افزوده در کالاهای مصرفی نهایی نیز احتساب شود؛ این‌گونه میزان تولید خود در اقتصاد کشور را افزایش داده و با فروش محصولات و میزان تولید بیشتر در زنجیره، این سهم را نیز بیشتر می‌کنیم.

البته منظور از کمبود ظرفیت‌ها در استخراج این نیست که دولت به‌طور مستقیم ما را مجبور کرده که کمتر استخراج کنیم، بلکه به این معناست که دولت تسهیلات و حمایت‌های لازم برای استخراج بیشتر را در اختیار ما قرار نمی‌دهد. ما در قوانین اقتصادی، ظرفیت‌های لازم را داریم اما سیاست‌های غلطی که دولت‌های متفاوت به ما اعمال می‌کنند، سبب می‌شود که توان دستیابی به نرم‌‌‌‌‌‌‌‌های جهانی را نداشته باشیم، بنابراین مقصود از بیان چنین مطلبی این نیست که دولت قصد دارد برای بخش معدن مانع‌‌‌‌‌‌‌‌زایی کند، اما در واقع و با اعمال و اجرای سیاست‌های نادرست، موجب کاهش توانایی ما می‌شود. همین‌گونه، با همین گلوگاه‌‌‌‌‌‌‌‌ها است که روند تضعیف معادن آغاز می‌شود.

یکی از ملزومات ما برای تولید مواد معدنی در معادن، ماشین‌آلات معدنی است؛ مساله ماشین‌آلات هم سال‌ها محل بحث بخش‌خصوصی معادن و دولتی‌‌‌‌‌‌‌‌ها بوده است. همین محدودیت‌ها و ممنوعیت‌‌‌‌‌‌‌‌ها که دولت‌های مختلف در کشور ایجاد کرده‌اند خود مانع تولید بیشتر است. با اینکه اعلام‌شده محدودیت‌ها در حوزه ماشین‌آلات تعدیل و کاسته شده اما مشکلات کماکان ادامه دارد و سبب‌شده قیمت ماشین‌آلات داخلی نسبت به همین ماشین‌آلات در خارج از کشور چندین‌برابر شود؛ این‌گونه حتی امکان تعمیر ماشین‌آلات برای فعالان بخش معدنی وجود ندارد، به‌همین‌دلیل هم ما نمی‌توانیم از ظرفیت‌های فعلی خود با همه توان استفاده کنیم. طبق بررسی‌‌‌‌‌‌‌‌های ما در بخش‌خصوصی اگر معدنی‌‌‌‌‌‌‌‌ها بخواهند ناوگان ماشین‌آلات خود را نوسازی و تعمیر کنند حدود ۲‌میلیارد دلار وجه نیاز دارند که ماشین‌آلات وارد کنند اما دولت به بهانه حمایت از ماشین‌آلات داخلی که ارزش آن به ۵۰‌میلیون دلار نیز نمی‌رسد، مانع واردات ۲‌میلیارد دلار ماشین شده و استخراج را دچار مشکلاتی کرده است. این مساله خود یک بخش است و بخش دیگر مشکلات منابع طبیعی ما است که محدوده‌ها را با محدودیت هکتاری به فعالان معدنی می‌دهد و خود پروسه مجوزگرفتن برای تولید بیشتر تبدیل به یکی از معضلات اساسی ما شده است. همه این داستان‌ها اسبابی می‌شوند که از تولید و استخراج بیشتر ماده‌معدنی جلوگیری می‌شود. فرآورده‌کنندگان محصول نیز از حمایت کافی برخوردار نیستند. شرکت‌ها محصولات معدنی تولید می‌کنند اما بانک‌ها به این شرکت‌ها وام‌ها نمی‌دهند و برای بازگشت ارز نیز مشکلات ما همچنان پابرجاست.

تنها خواسته ما از دولت این است که به ظرفیت‌های قانونی توجه کنند و هر جایی‌که قرار است بخش‌نامه جدیدی ایجاد شود یا قانون‌گذاری شود، با فعالان معدنی نیز مشورت شود. معاونت معدنی در یک سال‌و‌نیم گذشته حتی یک جلسه هم با فعالان انجمنی بخش‌خصوصی نگذاشته است. وقتی دولت تنها به سیاستگذاری می‌پردازد و هیچ تصوری از فضای معدنی کشور ندارد، مسائل ما حل نمی‌شود و سهم معادن نیز در تولید ناخالص داخلی کم است. متاسفانه ما از عملکرد دولت‌های قبلی درس نمی‌گیریم؛ نمی‌توان یک اشتباه را بارها انجام داد و انتظار داشت این سیاست غلط و دخالت در اقتصاد موجب افزایش سهم تولید ناخالص داخلی در معادن شود. اگر دولت تنها به نقش تنظیم‌کننده خود بپردازد و دست از دخالت در جزئیات اقتصاد بردارد یا حداقل از بخش‌خصوصی نیز مشورت بگیرد؛ گام‌های اساسی در توسعه صنایع و سهم مواد معدنی برداشته خواهد شد.