«شب نمایشنامهنویس» با حضور علاقهمندان برگزار شد
وقت تقدیر از بزرگان
ایرج راد نمایشنامههای بیضایی را آثاری منحصربهفرد خواند که جوهره فرهنگ ایرانی دارند و امکان بهرهگیری از تمام آیینهای نمایشی کشورمان را فراهم میکنند. او گفت آثار بیضایی از آنجا که دارای شناسنامه ایرانیاند، بهخوبی با تماشاگر ایرانی ارتباط برقرار میکنند. ایرج راد ابراز امیدواری کرد قدر هنرمندانی مانند بیضایی را در زمان حیاتشان بدانیم و حرمت درگذشتگانی مانند رادی را نیز نگه داریم. در این مراسم بهزاد صدیقی، رئیس هیاتمدیره پیشین کانون نمایشنامهنویسان، مورد تقدیر قرار گرفت و گفت: سانسور فقط حذف بخشهایی از نمایشنامهها در شورای نظارت نیست، بلکه سانسور این است که به هنرمندان حرفهای در سالنهای دولتی اجازه کار نمیدهند و این چنین است که شاهد اجرای یک سری کارهای آماتوری در حد آتراکسیون هستیم.
در این مراسم قطبالدین صادقی، کارگردان و نمایشنامهنویس، هم گفت: بهترین دوره درامنویسی ایران دهه ۴۰ است که نویسندگانی چون بیضایی، رادی، ساعدی، بیژن مفید و ... توانستند انسان ایرانی، بحران ایرانی و جهانبینی ایرانی را ارائه بدهند و آثار آنان پایهای شد برای جلوهگری بهترین بازیگران ما. آنان توانستند با خلق فضاهایی دراماتیک و شخصیتپردازی درست، درامنویسی ملی ایران را پایهریزی کنند. صادقی افزود: در این میان آندرانیک خچومیان توانست بین تئاتر ایران و ارمنستان پل همکاری و دوستی بزند... میستایم کسانی را که از طریق هنر، دوستی و محبت و مدارا را بدون شعار دادن ایجاد کردهاند. این استاد دانشگاه و پژوهشگر تئاتر با اشاره به نقش مهم هنر در ایجاد دوستی میان کشورها افزود: آندرانیک به یادمان آورد که یکی از بزرگترین مسوولیتهای انسانی ما، ارایه پیامهای دوستانه به جهان است. ما نیازی به دشمنی نداریم بلکه نیازمند دوستی هستیم. کار فرهنگ، ایجاد تفاهم و ارسال پیامهای بشردوستانه است و آندرانیک به سهم خودش در تئاتر چنین کرده است. حسین کیانی، کارگردان و نمایشنامهنویس، نیز هنگام دریافت تندیس خود گفت: راستی و پاکی بهترین بخشش است.
خوشبختی از آن کسی است که خواستار راستی و پاکی باشد. این کلام زرتشت است که اگر سرلوحه زندگی ما قرار بگیرد، بسیاری از مشکلاتمان حل میشود. زرتشت، کورش کبیر و فردوسی سرآمد هستند و اگر به اندیشه این سه بزرگ توجه کنیم، این وضعیت بغرنج حل میشود. او با ابراز تاسف از کمتوجهی به نمایشنامهنویسی ادامه داد: به نمایشنامهنویسان ما کمتوجهی میشود، چراکه مدیرانمان درک مناسبی از درامنویسان ندارند که البته اهمیتی هم ندارد، ولی ما خود باید قدر این هنر را بدانیم و از آن پاسداری کنیم. هرچند موانع بسیار است. همچنانکه خود من پنج متن ردشده دارم و در پی بازتولید برخی از آثار قبلیام بودم اما همه رد شدند. امیدوارم روزگارمان بدتر از این نشود. نادر برهانیمرند هنرمند دیگری بود که از او تقدیر شد و گفت: بودن در کنار نام این استادان، افتخار بزرگی است و شاید کمترین شایستگی را برای آن داشته باشم. مفتخرم به این تندیس که یکی از ارزشمندترین تندیسهایی است که دریافت کردهام.
تا پای جان شرافت این تندیس را حفظ میکنم و هرگز با آن موجسواری نخواهم کرد مگر اینکه این موجسواری مردمان دردکشیده سرزمین مرا شاد کند. به امید روزی که عسرت تئاتر و نمایشنامهنویسی به پایان برسد. بخش پایانی برنامه به اهدای نشان ویژه (مدالیوم) کانون نمایشنامهنویسان به استاد خسرو حکیمرابط اختصاص داشت. بهزاد فراهانی درباره حکیمرابط گفت: سالهاست از او میآموزم. انسانیت نهفته در خودش و همسرش به یادمان میآورد که از خویشتن انسانی خود دور نشویم. او افزود: بهتازگی که درباره زحمتکشان کشورم نمایشنامه مینویسم، به عدهای برمیخورد. باید بپذیریم که رئالیسم از جامعه ما رخت بر بسته است. امروزه وقتی آثار رادی را میخوانیم، گویی مال این روزگار نیست. تئاترهایی میبینیم که ابزورد را پشتسر گذاشتهاند یا تکههای برخی از نمایشها را در فضای مجازی میتوان دید یعنی دزدی هنری.
این نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر با بیان اینکه شرایط درامنویسی عوض شده، افزود: وقتی بیضایی را از دپارتمان تئاتر میفرستیم به آمریکا که درس بدهد، معلوم میشود در این فاجعه، ما هم یکدیگر را خیلی دوست نداریم و با هم روراست نیستیم. وضعیت بدی داریم. ممنونم از کانون نمایشنامهنویسان که از خسرو حکیمرابط قدردانی کرد، چراکه من و او در این انجمن خیلی کار کردیم. حرف دلم این است که در دوست داشتن به یکدیگر دروغ نگوییم چون یک انجمن بزرگ را از دست میدهیم. فراهانی گفت: هر چه فشار بیشتر میشود، باید عاشقانگی ما به هم بیشتر شود که کمتر شده و این تلخ است. او افزود: ستایش از خسرو، آدم فرهیختهتری میطلبد. امیدوارم روزی برسد که بتوانیم نهادی کوچک را متحد دور هم جمع کنیم و از کنار هم که رد میشویم، صدای خنده شنیده بشود. وصیتم این است که از دشمنی با هم دست برداریم. به جان سه بچهام میگویم که دیگر هیچکس را دشمن نمیدانم. حتی دشمنانمان را انسان میدانم. در ادامه، حکیمرابط در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در کنار همسرش به جای سخنرانی، پشت جلد یکی از کتابهایش را خواند.