میراث ماندگار مهرجویی

زرین‌دست با بیان اینکه «پری» دارای یک ساختار دشوار و بخصوص بود، گفت: در این فیلم دختر قصه از دنیای ساده خود خارج می‌شد تا به نقطه‌ای دست پیدا کند که برای او در حکم نوعی عروج درونی بود و دست یافتن به این عروج کار ساده‌ای نبود.

زرین‌دست افزود: مهرجویی دارای نگاه اندیشمندانه‌ای نسبت به آینده بود. دارای ویژگی‌هایی بود که می‌توان او را از جمله مردان کلاسیک و باستانی سینمای ایران دانست. اگر ما به آثار باستانی خود افتخار می‌کنیم باید بدانیم که این موارد تنها شامل بناهای تاریخی نمی‌شود، بلکه افرادی همچون مهرجویی را نیز باید معادل و همسنگ تخت جمشید بدانیم. او ادبیات فوق‌العاده‌ای را به زبان تصویری و ساده وارد سینمای ایران کرد و به همین دلیل آثار او می‌تواند با طیف‌های مختلفی از مردم ارتباط برقرار کند. زرین‌دست  گفت: مهرجویی فردی بسیار منحصر‌به‌فرد بود، او از موسیقی، نقاشی و اصل زندگی شناخت بسیار خوبی داشت و از آنچه در اطراف او بود حداکثر استفاده را می‌برد و با نگاه خاصش موارد ساده‌ای را تشخیص می‌داد که هر یک از ما ممکن است به سادگی از آنها عبور کنیم.

زرین‌دست گفت: آنچه از مهرجویی باقی می‌ماند میراث درخشانی است که او از خود باقی گذاشته است. او سهم عمده‌ای در بخش‌های مختلف تاریخ سینمای ایران دارد، از جمله موجی که پس از آثار مهرجویی در سینمای ایران به راه افتاد. او فردی رویین‌تن به شمار می‌رفت و با سختی‌های مسیر تولید مقابله می‌کرد. او کم و بیش درباره هر موضوعی مطلع بود و بی‌جهت اظهار نظر نمی‌کرد.

زرین‌دست گفت: او فردی بذله‌گو بود و فضایی جذاب در پشت صحنه کارهایش جریان داشت. یکی از دلایلی که فیلم‌سازان مطرح، پرکار نیستند این است که آنها نمی‌خواهند اثر ضعیفی را تولید کنند. همان‌طور که می دانید ساخت یک فیلم خوب بسیار کار سخت و دشواری بوده و عملی فرسایشی به شمار می‌رود.  در ادامه نظام‌الدین کیایی، صدابردار مطرح سینما، گفت: از حضور تعداد زیادی از مشتاقان داریوش مهرجویی در این برنامه خوشحالم زیرا اساسا سینما به واسطه تماشاگر است که شکل می‌گیرد. سه فیلم از ۱۰ فیلم برتر تاریخ سینمای ایران متعلق به داریوش مهرجویی است. زمانی که منتقدان از میان ۱۰ فیلم برتر سینمای ایران سه اثر را متعلق به داریوش مهرجویی می‌دانند یعنی اتفاق بسیار بزرگی صورت گرفته است. او بسیار مرد بزرگ و دوست داشتنی بود. من در سه فیلم آخر مهرجویی به غیر از «لامینور» همراه او بودم و با او زندگی کردم.    

او افزود: مهرجویی و وحیده محمدی‌فر دارای دختری نوجوان به اسم مونا هستند. این دختر اولین فردی بود که پس از جنایت صورت‌گرفته وارد منزل شد و شاهد این اتفاق تلخ بود. در سومین شبی که مهرجویی را از دست داده بودیم یک مراسم بزرگداشت از فعالیت‌های او در خانه سینما برگزار شد. گله من از سینماگران این است که در آن شب بزرگان سینما همگی به مونا تسلیت گفته و به او اعلام کردند که بزرگان سینما برای او همچون پدر و مادر خواهند بود. گله من این است که از آن شب تاکنون حتی یک نفر از این افراد یا مونا تماس نگرفته تا از حال و احوالش خبری بگیرد.

در ادامه مراسم عباس یاری، کارشناس و منتقد سینما، گفت: قرار بود که من در فیلم «نارنجی پوش» مهرجویی بازی کنم. اثری که بسیاری از منتقدان نسبت به آن بی‌توجه بودند در‌حالی‌که  فکر می‌کنم یکی از بهترین آثار آقای مهرجویی به شمار می‌رود. این فیلم به ما یادآور می‌شود که چه بلایی بر سر طبیعت کشور می‌آوریم. او نقش یک استاد دانشگاه را در این فیلم برای من نوشته بود اما من در طول ۴۲سالی که در ماهنامه‌های «فیلم» و «فیلم امروز» کار کردم با خودم عهد بسته بودم که فعالیت مطبوعاتی را با کار سینمایی تلفیق نکنم و به خود اجازه ندهم وارد حریم سینما شوم زیرا کار مطبوعاتی در ایران معمولا نردبانی برای ورود به سایر حوزه‌ها به شمار می‌رود.

او افزود: من میزان ارادت خود را به داریوش مهرجویی توضیح دادم اما از او عذرخواهی کردم و گفتم علاقه‌ای به بازیگری ندارم. مهرجویی گفت که من نقش استاد دانشگاه را برای تو نوشته‌ام و زمانی که من ایفای نقش در «نارنجی‌پوش» را قبول نکردم او این نقش را از فیلم‌نامه حذف کرد. یاری گفت: او فردی بسیار توانمند بود و به انتخاب‌های خود احترام می‌گذاشت. وجوه انسانی شخصیتش بسیار به وجه هنری وجودی او نزدیک بود. او نویسنده‌ای قابل بود و فیلم‌سازی به شمار می‌رفت که جای خالی‌اش پر نخواهد شد.