خالق  نقش‌های ماندگار

فرامرز قریبیان بازیگری را به صورت جدی با دوست قدیمی‌اش مسعود کیمیایی آغاز کرد. بازی‌اش در فیلم «گوزن‌ها» در کنار بهروز وثوقی و داستانی آمیخته با سیاست توانست توجه قشر وسیعی از افراد جامعه را جلب کند. خودش تعریف کرده که در اولین روز اکران این فیلم استقبال آن‌قدر زیاد بود که هیچ‌کس حتی تصورش را هم نمی‌کرد. او در مصاحبه‌ای تعریف کرده: «وقتی فیلم تمام شد ما را صدا کردند روی صحنه که مردم بازیگران و عوامل را ببینند. تا رفتیم همه تشویق کردند و بعد از آن آمدیم پایین کنار جمعیت. یک‌مرتبه جمعیت جمع شدند و من را روی دست بلند کردند و بردند بیرون. تا طرف میدان کاخ روی دست مردم بودم. واقعا اتفاق عجیبی بود. نقش آن‌قدر برایشان جذاب بود که نمی‌توانستند واکنشی نشان ندهند. یادشان رفت بهروز وثوقی ستاره است و به نقش من بیشتر علاقه پیدا کرده بودند.»

فرارمرز قریبیان سه بار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم فجر را بابت نقش‌آفرینی در «ترن» به کارگردانی امیر قویدل در سال ۱۳۶۶، «بندر مه‌آلود» امیر قویدل در سال ۱۳۷۱و «مرد بارانی» به کارگردانی ابوالحسن داوودی در سال ۱۳۷۸ کسب کرده ‌است. آخرین حضور او در سینما مربوط به بازی در «خروج» ساخته ابراهیم حاتمی کیا در سال ۱۳۹۸ بود که به خاطرش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد شد.

داریوش فرهنگ، بازیگر و کارگردان سینما، می‌گوید او بازیگری تواناست که در همه کارها روش و منش دارد و بدون حاشیه است و هرگز به هر قیمتی حاضر نشده در کاری حاضر شود اما مهم‌ترین ویژگی‌اش این است که استایل دارد؛ در راه رفتن، نشستن، برخاستن، اعتراض، عکس‌العمل و مهم‌ترین نکته‌ او، چشم‌هایش است که هنوز هم می‌درخشند.

گوهر خیراندیش بازیگر نیز با اشاره به بازی همسرش زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی در کنار فرامرز قریبیان در فیلم «مرد بارانی» گفته وقتی همسرم آن روزها به خانه می‌آمد هر روز از اخلاق، ادب، استایل و چشم‌هایشان می‌گفت. در آن سال آقای داوودی بازی در این فیلم را به من پیشنهاد کرده بود اما قبول نکرده بودم. وقتی همسرم از آقای قریبیان می‌گفت همیشه به خود می‌گفتم چه نقشی را از دست دادی. هنوز امیدوارم ایشان برگردند و در کنار هم بتوانیم بازی کنیم.

ابوالحسن داوودی، کارگردان، درباره قریبیان گفته است: «در سیزده فیلمی که کار کردم، شانس این را داشتم با خیلی از بازیگران بزرگ و چهره‌های سینمایی کار کنم اما چند نفر بودند که به عنوان اسطوره، همیشه از آرزوهایم بود که بتوانم زمانی با آنها همکاری داشته باشم. یکی از آنها فرامرز قریبیان بود. خوشبختانه در «مرد بارانی»، شرایط فراهم شد، البته ابتدا قرار بود با زنده‌یاد شکیبایی کار کنیم که به دلیل همزمانی با فیلم آقای مهرجویی، این همکاری فراهم نشد. با ناامیدی به سراغ آقای قریبیان رفتم و ایشان پذیرفتند. این فیلم یکی از تاثیرگذار‌ترین کارهایم با یک بازیگر بود. از او خیلی چیزها یاد گرفتم، آن هم زمانی که فکر می‌کردم حرفه‌ای شده‌ام.»

تهمینه میلانی درباره قریبیان گفته است: «در ۱۶سالگی، هزار بار فیلم «گوزن‌ها» را با هم‌کلاسی‌هایم دیدم. در ۱۹سالگی وقتی با آقای کیمیایی کار می‌کردم، او را از نزدیک دیدم و فکر می‌کردم پاسخ تمام سوال‌هایم درباره چریک‌های ایران را می‌توانم از او بپرسم. حضور آقای قریبیان برای من معجزه بود. می‌دانید این نتیجه چیست؟ این جادوی نقش است. نقش‌های باورپذیری که ملکه ذهن ما می‌شود و قبول می‌کنیم او همان آدم است.»

مسعود جعفری جوزانی، کارگردان، هم گفته است: «حرف زدن درباره آقای قریبیان برای من کار مشکلی است، زیرا ما از یک نسلی می‌آییم که سینما برایمان خیلی جدی بود. وقتی رفتیم سینما بخوانیم به نظر دیگران عجیب‌وغریب بود. می‌گفتند مگر سینما خواندن دارد؟ آقای قریبیان، یک تصویری است که در ذهن نسلی مانده و حرکات و منششان را تغییر داده است. در عصر جدید، بازی‌های جمعی، ورزش و کارهای جنبی هنری، شاخصِ هنری و فرهنگی یک ملت و یک کشور محسوب می‌شوند. چکیده تولید جمعی سینما در چهره بازیگر سینما نمایان می‌شود و او را تبدیل به یک تصویر ماندگار در اذهان می‌کند که می‌تواند از ظاهر تا ذهنیت مخاطب را تغییر دهد. آقای قریبیان فقط یک چهره نیست، یک ستاره و سوپراستار نیست، او یک بازیگر است که در عمق نگاه، ایست و حرکت خود آن تصویر را می‌سازد. بازیگری که فقط در یک چیز خلاصه نمی‌شود؛ گفتار، لحن و حرکتش در یک توازن است. یک هنرمند مثل آقای قریبیان، حتی اگر سناریو ضعیف باشد، کار می‌کند و چنان باورپذیری ایجاد می‌کند که ضعف فیلم را می‌بخشید. قریبیان یک چهره ماندگار فرهنگی است. نگاهی که آقای قریبیان برای فرهنگ ایرانی در سینمای ایران به جا گذاشت، جوانمردی و از خود گذشتن برای دیگران بود. او یک رفیق است.»

فرامرز قریبیان در اکثر فیلم‌ها نقش اول را ایفا کرده و همیشه در باره پذیرفتن نقش حساسیت داشته است. در همین رابطه گفته است: «از سال ۱۳۵۰به‌طور حرفه‌ای فعالیتم را در عرصه سینما آغاز کردم. این حرفه ما پیش از این بیشتر بدون برنامه‌ریزی بوده است و به همین دلیل برخی از بازیگران قبول می‌کنند که همزمان در چند اثر سینمایی به ایفای نقش بپردازند. اما من سعی کرده‌ام با تمام مشکلات اقتصادی و اجتماعی که بر سر راهم قرار داشته است، به این شکل کار نکنم. همیشه بازی در یک فیلم را به اتمام می‌رساندم و بعد پیشنهاد کار دیگری را قبول می‌کردم؛ به همین دلیل بارها شده که ۶ تا ۸ ماه بیکار بوده‌ام و به‌دفعات شده است که پیشنهاد بازی در دو فیلم با هم به من داده شده است، حال آنکه باید یکی از آن دو را انتخاب می‌کردم.»