شب «تاسیان» سایه

فرزند او خاطرنشان کرد: سایه معتقد بود کسی که با صداقت و صمیمیت صحبت می‌کند، مردم قدرش را می‌دانند و پاسخش را می‌دهند. روز بزرگی برای ایران است. بازگشت سایه به وطن، آرزویی بود که همیشه داشت.او ادامه داد: سایه را در این خاک به امانت به شما می‌سپاریم و امیدواریم به هر شکل که می‌توانید پاسدارش باشید و در غیاب ما به این خاک سر بزنید.یلدا ابتهاج گفت: سایه تا دقایق آخر زندگی با شعر ماند و دائما شعر و شاعر را از رودکی تا امروز تحسین می‌کرد. سایه را با همان زبان، همان میراثی که به ما رسیده، پاس بدارید و به آیندگان بسپارید؛ قطعا فرزندان آینده در هر کجای این سرزمین و در هر جای جهان شعر سایه را به زبان زیبای فارسی خواهند خواند.

احمد جلالی، سفیر سابق ایران در یونسکو، نیز توضیح داد که شهر رشت انتخاب خود سایه برای محل خاکسپاری‌اش بود و در ادامه با اشاره به کتاب و شعر «تاسیان» سروده ابتهاج که معنی‌اش در گیلکی دلتنگی غریب است، گفت: امشب شب تاسیان سایه است و می‌توانید این شعر را بخوانید. علی جهاندار، خواننده موسیقی سنتی، نیز در این مراسم با اشاره به دیدارش با سایه، گفت: سایه موسیقی را دوست داشت و به من گفت به شما حسودی می‌کنم، همیشه دوست داشتم آواز بخونم. وقتی به او گفتم که شما شاعر بزرگی هستید، گفت: «شعر تا جایی آدم را راضی می‌کند و دوست داشتم آوازی بخوانم.» علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا، نیز در این مراسم گفت: سلام بر رشت و سلام بر مردمان بزرگی که در طول تاریخ پرچمدار ادبیات و تاریخ بودند. از فرزندان او تشکر می‌کنم که به‌رغم همه بدخواهی‌ها و آنچه می‌رفت که سایه به وطن نرسد، چندین شبانه‌روز، خواب و زندگی را بر خود حرام کردند و امانت را به دست شما رساندند.

او افزود: سایه به نیما و شهریار و نادر نادرپور، پوری سلطانی و مرتضی کیوان، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و دیگر یارانش پیوست. در پایان نیز علی‌اکبر شکارچی، موزیسین سرشناس، گفت: نمی‌دانم چه بگویم تا روح بلند ابتهاج راضی باشد. این را می‌دانم که پرچم سایه به وسعت آسمان ایران تکان می‌خورد. ابتهاج در شعر و عمل عشقش را به مردم این سرزمین ثابت کرده و کمتر کسی را سراغ دارم که اینقدر عاشق ایران باشد. او سپس مویه‌ای بختیاری را خواند.