کارخانه‌‌‌های فولاد به صورت مستقیم و غیرمستقیم سبب تولید آلایندگی می‌‌‌شوند؛ مستقیم از طریق تولید گاز دی‌‌‌اکسید‌‌‌کربن توسط کارخانه‌‌‌های ذوب و غیرمستقیم از طریق نیروگاه‌‌‌های برق سبب این آلایندگی می‌‌‌شوند. در یک نگاه کلان‌‌‌تر باید به این موضوع توجه کرد که «فولاد سبز» تنها با کاهش آلودگی هوا حاصل نمی‌شود، بلکه فرآیند تولید این فلز استراتژیک باید به آلودگی آب و خاک نیز نینجامد. بنابراین با این دیدگاه در بحث تولید فولاد مهم‌ترین مساله توجه به صرفه‌‌‌جویی انرژی و حفظ محیط‌زیست است. با توجه به این تعاریف فولاد سبز به این معنی است که فولادی سازگار با محیط‌زیست تولید ‌‌‌شود تا کمترین عوارض و آلودگی را برای هوا، آب و خاک ایجاد کند.

موضوع دیگر در زمینه تولید فولاد سبز به بازچرخانی پساب‌‌‌های صنعتی بازمی‌گردد که در این زمینه واحدهای فولادسازی باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا این پساب‌‌‌ها وارد رودخانه یا آب‌‌‌های زیرزمینی نشوند و به هیچ‌‌‌وجه نباید اجازه بدهند که چنین آب‌‌‌هایی به زمین و آب‌‌‌های زیرزمین نفوذ کنند.

با توجه به مسائل عنوان شده، بدون شک به سمت تولید فولاد سبز پیش رفتن نیاز به سرمایه‌گذاری گسترده دارد که امکان دارد بخش خصوصی نتواند از عهده آن برآید. از همین‌‌‌رو در این زمینه دولت و به‌‌‌ویژه سازمان ایمیدرو به عنوان متولی صنایع معدنی باید به کمک چنین شرکت‌هایی بشتابد و تسهیلاتی برای سرمایه‌گذاری در زمینه صرفه‌‌‌جویی انرژی و حفظ محیط‌زیست به آنها بدهد.

علاوه بر معیارهایی همچون مصرف انرژی و آب و به‌کارگیری فناوری‌‌‌های جدید، باید پیش از هر امر دیگری به جانمایی واحدهای فولادی توجه کرد. برای نمونه واحدهای فولادسازی که در مناطق کویری ایران واقع شده‌‌‌اند، عموما در زمینه تامین آب در مضیقه هستند، بنابراین باید روی بازچرخانی آب موردنیاز خود کار بیشتری انجام داده و تا حد ممکن میزان آب مصرفی خود را کاهش دهند. با توجه به این موضوع اگر از ابتدا بحث آمایش سرزمینی این واحدها مورد توجه قرار می‌‌‌گرفت، تا این حد مطابق شدن با معیارهای تولید فولاد سبز بر این واحدها تحمیل نمی‌‌‌شد. بنابراین بعد از این می‌‌‌طلبد که به هیچ عنوان اجازه ساخت به واحدهای فولادسازی در مناطق کویری و کم‌‌‌آب داده نشود.

 با تمام معیارهایی که برای تولید فولاد سبز برشمرده شد، اگر صنعت فولاد با نگاه توسعه پایدار ایجاد نشده باشد، برای در مسیر قرار گرفتن آن برای تولید فولاد سبز، نیازمند سرمایه‌گذاری بالایی است، بنابراین اگر یک واحد فولاد به‌‌‌درستی جانمایی نشده و مورد مطالعه آمایش سرزمینی قرار نگرفته باشد، حتی اگر تمام شاخص‌‌‌های مورد نظر همچون مصرف انرژی، ‌‌‌آب و محیط‌زیستی را رعایت کند، نمی‌تواند در رده تولیدکنندگان فولاد سبز قرار بگیرد.  با توجه به معیارهای عنوان شده، بی‌‌‌شک تولید فولاد سبز نیازمند سرمایه‌گذاری است و البته پیش از هر اقدامی، برای تاسیس واحدهای جدید باید اقدامات آمایش سرزمینی انجام داد. برای واحدهای ایجادشده که در مکان مناسب نیستند، اگر امکان جابه‌‌‌جایی وجود دارد، بهتر است که این جابه‌‌‌جایی‌‌‌ها انجام گیرد. برای واحدهایی که امکان نقل مکان وجود ندارد نیز باید دستورالعمل‌‌‌هایی تدوین شود تا این واحدها در نهایت دقت شاخص‌‌‌های محیط‌‌‌زیستی و انرژی به کار خود ادامه دهند.

در پایان نیز باید یادآور شد، اگر برخی شرکت‌های کوچک توان سرمایه‌گذاری برای تولید فولاد سبز را ندارند و به دلیل هزینه‌‌‌های آن، از رفتن به سمت چنین مسیری طفره می‌‌‌روند، باید تمهیداتی اندیشید و در این راستا ضروری است که سازمان‌های متولی پیش‌‌‌قدم شوند و دست این واحدها را نیز بگیرند.