ایران در میانه بازی شطرنج بین‌المللی

دکتر محمدمهدی بهکیش

برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر رییس‌جمهور پیشین آمریکا که استاد دانشگاه و متخصص روابط بین‌الملل به خصوص کشور روسیه است، تا به حال ۲۴کتاب به چاپ رسانده و در آخرین کتاب خود به نام «صفحه بزرگ شطرنج» که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد،. چگونگی استقرار هژمونی آمریکا در جهان را تحلیل کرده است و جهان را به صورت صفحه بزرگ شطرنجی ترسیم کرده که آمریکا می‌بایست با بازیگران اصلی سیاست و اقتصاد در جهان، تعاملی متناسب و متقابل داشته باشد و از این مسیر موقعیت برتر خود را استمرار بخشد.برژینسکی بازیگران اصلی در جهان را پنج کشور فرانسه، آلمان، روسیه، چین و هندوستان می‌داند و پنج کشور دیگر را که در جغرافیای سیاسی جهان نقش محوری دارند، کشورهای اوکراین، آذربایجان، کره‌جنوبی، ترکیه و ایران به شمار می‌آورد.

او در این کتاب دلایل خود را برای انتخاب این کشورها به عنوان «کشورهای بازیگر اصلی» و «کشورهای محور» تشریح می‌کند و ادعا می‌کند که اگر آمریکا بتواند با این دو گروه از کشورها تعامل مناسبی را سازمان‌دهی کند، قادر خواهد بود سلطه سیاسی و اقتصادی خود بر جهان را ادامه دهد. برژینسکی در این کتاب اعلام می‌دارد که هر چند کشورهایی چون انگلستان، ژاپن و اندونزی بسیار پراهمیت هستند ولی جزو کشورهای بازیگر اصلی یا محور در صحنه سیاست بین‌المللی به حساب نمی‌آیند و از نظر جغرافیایی یا سیاسی جنبه استراتژیک برای آمریکا ندارند. در این کتاب دو پیام مهم را می‌توان مورد توجه قرار داد. اول آنکه، دوره کشورگشایی قدرت‌های بزرگ به پایان رسیده و تعامل کشورها با یکدیگر در قرن ۲۱ چون بازی شطرنجی است که هر گاه کشوری با توجه به قواعد بازی، حرکت‌های مناسب‌تری داشته باشد امتیاز بیشتری در صحنه بین‌المللی کسب می‌کند.

دوم آنکه، ایران جزو کشورهای محور در این کتاب نام برده شده است و توجه داشته باشیم که این کتاب قبل از اتفاقات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نوشته شده و هنوز در آن زمان ماشین به اصطلاح مبارزه با تروریسم آمریکا به حرکت

در نیامده بود و خبری از حمله آمریکا به عراق و افغانستان نبود. از ۵ کشور محوری که در این کتاب آورده شده

۳ کشور آن یعنی آذربایجان، ترکیه و ایران در همسایگی یکدیگرند و به نظر می رسد که نگاه استراتژیک آمریکا به این منطقه تنها به حکومت جورج بوش و یا حزب جمهوری‌خواه (و از جمله تندروهای آن) محدود نمی‌شود بلکه در کتاب برژینسکی که تحلیل در بستر سیاست‌های دولت کارتر است نیز نگاه استراتژیک به منطقه‌ای که ما در آن قرار گرفته‌ایم از اهمیت جدی برخوردار است. با توجه به تحلیل فوق چند نکته مهم برای کشورمان ایران قابل‌ذکر است:

۱ - دوران استقرار نظامی قدرت‌های بزرگ بر جهان به پایان رسیده است و برژینسکی در کتاب خود تحلیل می‌کند که اینگونه بازی قدرت که لازمه آن عموما تقویت و به کارگیری امکانات نظامی بود متعلق به دوران گذشته است. او استدلال می‌کند که به دلیل استقرار دموکراسی در جهان، قواعد بازی تغییر کرده و رابطه (یا رقابت) کشورها با یکدیگر همچون بازی شطرنجی است که تخصص در بازی و دسترسی به اطلاعات و البته تکیه بر امکانات اقتصادی موجبات پیروزی را فراهم می‌آورد. شاید اگر برژینسکی مشاور امنیت ملی بوش رییس‌جمهور فعلی آمریکا بود حمله آمریکا به عراق اتفاق نمی‌افتاد.

۲ - با توجه با اهمیتی که خاورمیانه پیدا کرده و به دلیل آنکه بخش عمده‌ای از تولید و تجارت در جهان به قاره آسیا منتقل شده، کشور ما ایران اهمیت تاریخی خود را بازیافته است و در این کتاب هم به درستی ایران جزو ده کشور اصلی بازیگر با محور در جهان عنوان شده است.

۳ - وقوف به اهمیت ایران در منطقه و جهان، مسوولیت نسل حاضر در کشور اعم از متخصصان، کارآفرینان و سیاستمداران را سنگین‌تر می‌کند زیرا طبیعی است که مردم عادی نمی‌توانند پیچیدگی‌های این بازی را دنبال کنند، بنابراین وظیفه متخصصان و سیاستمداران است که با اتکا بر آگاهی از شرایط حاکم بر جهان از یک طرف و با شناخت شرایط مملکت از طرف دیگر و البته با وقوف به قواعد بازی، مردم را به سوی آن دسته از اهداف ملی که در این بستر قابل حصول است، رهنمون باشد.

۴ - اقتصاد در این وادی نقش محوری پیدا کرده است. کشور چین از سال ۱۹۷۹ با درک شرایط جدید در جهان و با تغییر استراتژی توسعه، درهای کشور را به سوی رقابت باز کرد و از این طریق قدم‌های جدی برای استحکام اقتصاد خود برداشت و هندوستان نیز در دهه ۱۹۹۰ حرکتی گسترده در این راستا را سازماندهی کرد و ترکیه با استفاده از شرایط رو به تغییر منطقه و جهان، اقتصادی پر رونق را پایه‌گذاری نمود.

۵ - ایران براساس تحلیل برژینسکی، هم از نظر جغرافیایی و هم از نظر سیاسی اهمیت استراتژیک دارد و ما ایرانیان قطعا می‌توانیم از این موقعیت بهره فراوان ببریم و کشور خود را به عنوان قدرت منطقه‌ای بیش از پیش مطرح نماییم. ولی اگر به عوامل رشد و توسعه اقتصادی در کشور که هماهنگ با شرایط حاضر در جهان باشد، توجه کافی نگردد و از امتیازاتی که طبیعت برای ایران به وجود آورده استفاده مناسب نشود، این موقعیت استراتژیک کشور به تدریج رو به افول می‌گذارد.

۶ - اگر نگاهی به اتفاقات دوران اخیر بیاندازیم که مسیر لوله‌های نفت و گاز منطقه که می‌باید از مسیر ایران بگذرد (به دلیل اقتصادی‌تر بودن) به مسیری دیگر رفته است و یا اگر به مسیر حمل و نقل هوایی توجه کنیم که به جای گذر از فضای ایران به مسیر دیگری چون دبی رفته‌اند و یا اگر به حرکت کالا در منطقه نگاه کنیم که به جای گذر از ایران از مسیرهای دیگر به سوی کشورهای همسایه می‌روند و فضای ما را پشت سر می‌گذارند، زنگ خطری جدی باید به صدا درآید که آنچه ایران را پراهمیت کرده است به تدریج کمرنگ می‌شود و شاید استراتژی اصلی آمریکا آن باشد که بنیان‌های استراتژیک اقتصاد ایران را به تدریج تضعیف نماید و امکان استفاده مناسب از موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، نیروی انسانی فرهیخته و... را از کشور سلب نماید و باعث گردد عواملی که ایران را از دید برژینسکی به کشوری محوری در جهان تبدیل کرده، به تدریج از دست برود و اگر این جریان در مسیر فوق ادامه یابد، دیگر ایران نمی‌تواند جزو قدرت‌های منطقه به حساب آید.

۷ - اگر این تحلیل را بپذیریم که در قرن ۲۱، اقتصاد از محورهای اصلی قدرت به حساب می‌آید و اگر قبول کنیم که محور رشد و توسعه اقتصادی در جهان امروز گسترش فعالیت مردم (بخش‌خصوصی) و توسعه مبادلات بین‌المللی است، این نتیجه حاصل می‌گردد که برای اداره حرکت‌های ایران بر روی صفحه بزرگ شطرنج مورد اشاره برژینسکی، لازم است عوامل اصلی مورد نیاز برای موفقیت، چون متخصصان، کارآفرینان و سیاستمداران کارکشته و مسلط به قواعد بازی در جهان امروز به یاری گرفته شوند و برای حضور جدی‌تر آنان در صحنه بین‌المللی محیط مساعدتری فراهم آید.

۸ - تقویت مبانی اقتصاد در دنیای امروز به خصوص پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی

- چون بازی سیاست در آن- قواعد شناخته شده دارد و دانشگاه‌های مهم جهان آنان را تدریس می‌کنند و نمی‌توان خارج از قواعد علمی هماهنگ با شرایط جدید در جهان با آن برخورد موثر کرد- که متاسفانه مواردی فراوان از این دست در کشور مشاهده می‌شود- بنابراین لازم است قواعد امروزی بازی در صحنه‌های سیاسی و اقتصادی بین‌المللی را بادقت بیشتر به کار گیریم و با استفاده از امکانات و محدودیت‌های جامعه و البته محیط اطرافمان، سعی کنیم منافع کشور را حفظ نماییم. به نظر می‌رسد که اگر بازیگر خوبی در این صحنه پرتلاطم و هر روز در حال تغییر نباشیم، در بلندمدت برنده نخواهیم شد و مشکلات عدیده‌ای در انتظارمان خواهد بود.