نگاه دیگران-بخش دویست و هفتادم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
بااینحال، سادات بهای گزافی را در روابط مصر با جهان عرب پرداخت. تلاشهای کیسینجر حمایت عربستان سعودی را برای او تضمین کرده بود، اما تلاش او برای آرام نگهداشتن اسد، تنها رهبر سوریه را تندخوتر کرد. در یک تماس تبریک تلفنی از رئیسجمهور فورد- که در زمان امضای توافقنامه در کمپ دیوید بود- سادات از او خواست که سپس توافق اسرائیل - سوریه را دنبال کند. اما این برای فرونشاندن خشم اسد از سوگند سادات به عدماستفاده از زور علیه اسرائیل چندان کافی نبود. از دیدگاه اسد، نقش مصر بهعنوان یک مبارز در آرمان عربی پایان یافته بود. اسد همچنین احساس کرد که کیسینجر به او خیانت کرده و او را فریفته است. اسد با حمایت لیبی، عراق و سازمان آزادیبخش فلسطین و پشتیبانی اتحاد جماهیر شوروی، کارزاری را برای منزوی کردن مصر در جهان عرب به راه انداخت.
سادات این لطف را جبران کرد. او بلافاصله پس از امضای توافقنامه در یک سخنرانی در مجلس موسسان، سوریها را بهدلیل ناسپاسی، تظاهرات ضدمصری و بیاعتناییشان نسبت به مبارک (معاون رئیسجمهور) که سادات او را به دمشق فرستاده بود تا اسد را در جریان توافق قرار دهد، مورد انتقاد قرار داد. او همچنین از اتحاد جماهیر شوروی انتقاد و مسکو را به تحریک آشکار و تلاش برای شکاف در صفوف اعراب متهم کرد. سادات به هر دوی آنها هشدار داد که اگر واقعا میخواست راه خود را برود، میتوانست با اسرائیل صلح کند و تمام سینا را باز پس گیرد. دو سال بعد، او این کار را انجام داد.
رابین بهتر عمل کرد. اگرچه اسرائیلیها مشتاق این توافق نبودند، اما او از حمایت قاطع حزب کارگر برخوردار شد؛ حزبی که آن را با ۳۷۰رای موافق در برابر ۴رای مخالف تا حدی بهدلیل همراه کردن پرز تایید کرد. گلدا مایر نگرش کلی اسرائیل را آنگاه که استدلال کرد که از توافق باید «نه با هیاهو، و نه با احساس عزا» استقبال شود، خلاصه کرد. رابین بهسختی صلحی را که اسرائیلیها آرزوی آن را داشتند به دست آورده بود؛ اما موفق شده بود زمینه را برای آن فراهم کند. در این روند، رابین روابط ایالاتمتحده-اسرائیل را به سطح جدیدی از همکاری استراتژیک در راستای دستیابی به یک خاورمیانه باثباتتر رساند. او از حمایت ایالاتمتحده برای تقویت گسترده ارتش اسرائیل استفاده کرده بود. در پایان، رابین به خواست کیسینجر سر تعظیم فرود آورد؛ اما [رابین] اطمینان حاصل کرد که اسرائیل به خاطر انجام این کار پاداش خوبی دریافت کند.
رابین مورد انتقاد شدید مناخیم بگین قرار گرفت. اما این بهراحتی قابلتحمل بود؛ زیرا او [بگین] در طول دوره «ارزیابی مجدد» موفق شده بود شارون را بهعنوان مشاور نظامی خود انتخاب کند و در نتیجه، رابین را از معتبرترین سخنگو یا همراهش محروم کرد. رابین داشت کار یاد میگرفت. بااینحال، موشه دایان در یک حرکت غافلگیرانه از رابین و پرز جدا شد. او این توافق را بهدلیل شکست آن در بهدست آوردن تعهد مصر به عدمخصومت در ازای واگذاری داراییهای استراتژیک اسرائیل محکوم کرد. او حتی از ایده پرز درباره ناظران آمریکایی در گذرگاهها انتقاد کرد؛ پیشنهادی که در ابتدا پرز را تشویق به ارائه آن کرده بود.
دایان در حال ایجاد زمینه برای بازیابی خود بود، نه در حزب کارگر، جایی که در آن وی کالایی آسیبدیده باقی میماند، بلکه در مقابل اپوزیسیون لیکود که اعتباری را که او هنوز هم میتوانست به آنها به عاریت دهد، ارزشمند میدانست. دو سال بعد، در اقدامی که کیسینجر آن را مستقیما از کتاب بازی «تالیران» آموخته بود، دایان وزیر خارجه بگین شد و در مذاکره برای دستیابی به صلح با مصر نقش اساسی داشت. همانطور که رابین با عصبانیت اشاره کرد، دایان ثمره کار رابین را درو کرد.
کیسینجر جز غم و اندوه برای زحماتش چیز زیادی درو نکرد. فورد از تلاشهای کیسینجر بسیار قدردانی کرد و این قدردانی را در ژست بیسابقه سفر به پایگاه نیروی هوایی اندروز همراه با معاون رئیسجمهور راکفلر برای تجلیل از بازگشت او نشان داد. فورد در فرودگاه به کیسینجر به خاطر «یک دستاورد بزرگ، یکی از تاریخیترین دستاوردهای این دهه و شاید این قرن» تبریک گفت. بااینحال، مطبوعات آمریکایی به این توافق به دیده تردید نگریستند. هیات تحریریه «نیویورکتایمز» آن را تنها بهعنوان یک گام بالقوه تاریخی ارزیابی کرد و به مخالفت در جهان عرب، اسرائیل و واشنگتن اشاره کرد که نشاندهنده تعادل شکنندهای است که ایجاد کرده بود.
«تایم» روی جلد خود کاریکاتوری از یک کیسینجرِ مضطرب و ژولیده را نشان میدهد که سعی میکند چهرههای بیمیل و کوچولوی سادات - رابین را وادار به دست دادن کند. روی شانه کیسینجر، کبوتری لاغر برای نجات به آسمان نگاه میکرد. در واشنگتن، کیسینجر بهسرعت درگیر نبرد با کنگره شد تا از حمایت کنگره برای استقرار ۲۰۰ تکنسین آمریکایی در گذرگاههای سینا اطمینان حاصل کند. همانطور که کیسینجر به پرز هشدار داده بود، کنگره بدبین بود و از یک تعهد جدید شبیه ویتنام میترسید. سناتور «مایک منسفیلد» رهبر قدیمی اکثریت دموکرات در سنا، رهبری مخالفان را بر عهده داشت که از سوی یک سناتور سال اولی و تازهکار از دِلِوِر به نام «جو بایدن» حمایت میشد. هر دو با درگیریهای خارجی مخالف بودند. سرانجام در ۹ اکتبر ۱۹۷۵، پس از پنج هفته بحث و بررسی، کنگره با اکثریت قاطع به این توافق رای داد. اما نه پیش از آنکه کمیته روابط خارجی سنا بر بازنگری تمام تضمینهای مخفی که دولت به طرفین ارائه کرده بود، اصرار ورزد. این مساله برای کیسینجر مشکل ایجاد کرد.
«یادداشت توافقها» پیشتر به تایمز درز کرده بود، از جمله «الحاقیها در مورد تسلیحات» که بند مربوط به «اف ۱۶»ها و موشکهای پرشینگ را از نامه محرمانه فورد به رابین استخراج میکرد. به نظر میرسد وزارت امور خارجه این الحاقیه را فاش کرده است تا از افشای عنصر دیگر در نامه محرمانه جلوگیری کند: تعهد جولانِ فورد به رابین. انتشار تعهدات تسلیحاتی به اسرائیل خشم و تلخی را در قاهره برانگیخت. کیسینجر به سادات در مورد تهیه موشک پرشینگ اطلاع نداده بود. اگر کیسینجر تضمین محرمانه فورد به رابین را در مورد عدمتوقع خروج اسرائیل از جولان نیز به کنگره فاش میکرد، سادات را بیشتر شرمنده میکرد و به ادعای سوریه مبنی بر خیانت به آرمان عربی اعتبار میبخشید. برای جلوگیری از آن، در اقدام مبهم دیگری، کیسینجر به کمیته روابط خارجی سنا گفت که «همه اقدامات، تعهدات و تضمینهایی را که ایالاتمتحده آنها را از نظر قانونی الزامآور میدانست و بر مبنای آنها اسرائیل و مصر میتوانند بهطور قانونی بر آنها تکیه کنند، فاش کرده است.»
به نظر میرسد مشاور حقوقی وزارت امور خارجه به این نتیجه رسیده بود که تعهد جولانِ فورد از نظر قانونی الزامآور نیست و بنابراین نیازی به افشای آن برای سناتورها نیست. مهارت کیسینجر در گلآلود کردن آبها در روشی عیان بود که هم اسرائیلیها و هم مصریها اکنون برای ایده تکنسینهای آمریکایی در سینا ابراز پدری میکردند. کیسینجر میدانست که این پیشنهاد در سالزبورگ بهعنوان پیشنهاد سادات ریشه دارد و او با زیرکی آن را به رابین قبولاند و رابین آن را بهعنوان یک پیشنهاد اسرائیلی که توسط پرز ارائه شده بود، دوباره بستهبندی کرد و سپس کیسینجر آن را دوباره به سادات قبولاند. اما جادوگر قصد نداشت راز خود را فاش کند.