در کمال تعجب، سران کشورها در آن سال استدلال او را پذیرفتند و با برگزاری کنفرانس آب‌وهوایی در پاریس در پی رسیدن به توافقی در این زمینه دور هم گرد آمدند. در توافق‌نامه پاریس هدف اصلی محدود کردن گرمایش زمین در حدود ۵/ ۱درجه سانتی‌گراد اعلام و نحوه اجرای آن از طریق ایجاد هماهنگی میان تلاش‌های ملی برای مهار انتشار گازهای گلخانه‌ای تعریف شد. با این حال کشورهایی که گرد هم آمدند تا معاهده پاریس را امضا کنند، انتشار گازهای گلخانه‌ای خود را به اندازه کافی کاهش نداده‌اند تا به اهداف تعریف شده آن برسند. به بیانی بهتر، گرمایش جهانی هنوز درحال گسترش است. جهان در حال حاضر حدود ۲/ ۱درجه سانتی‌گراد گرم‌تر از دوران ماقبل صنعتی شدن است و با توجه به تاثیر پایدار گازهای گلخانه‌ای که قبلا منتشر شده‌اند و عدم امکان توقف یکباره انتشار تمامی گازها، هیچ راهی وجود ندارد که بتوان از افزایش دمای زمین به بیش از ۵/ ۱درجه سانتی‌گراد جلوگیری کرد. هنوز هم این امید وجود دارد که افزایش بیش از حدی رخ ندهد یا فقط موقتی باشد؛ اما حتی این احتمالات تسلی‌دهنده نیز هر روز محال‌تر می‌شوند.

از منظر اکونومیست، عواقب ناکامی جهان در مهار انتشار گازهای گلخانه‌ای فاجعه‌بار است و دیگر فقط محدود به زیست محیط صخره‌های مرجانی در اقیانوس آرام نیست. هر روزه دامنه بلایای مرتبط با آب‌وهوا در حال گسترش است، از پاکستان که توسط باران‌های موسمی شدید تابستان امسال غرق شد، تا فلوریدا که در سپتامبر مرگبارترین توفان خود را از سال۱۹۳۵ تجربه کرد. در بین رویدادهای کمتر مرگبار تغییرات آب‌هوایی، موج گرمای شدید تابستان امسال در اروپا قرار دارد و با این حال کماکان صدمات اقتصادی عظیمی وارد می‌کند، مانعی بر سر راه حمل‌ونقل شده، زیرساخت‌ها را تخریب کرده و بهره‌وری را کاهش می‌دهد.

بسیاری از فعالان محیط‌ زیست تمایلی به اعتراف به اینکه پروژه محدود کردن تغییرات به ۵/ ۱درجه سانتی‌گراد هدفی از پیش شکست‌خورده است، ندارند. این امر عواقب فاجعه‌آمیز خود را داشته و باعث طولانی شدن اشتباهات محاسبه نشده پاریس می‌شود؛ جایی که دولت‌های جهان هدف دست‌نیافتنی را بدون هیچ برنامه قابل قبولی برای رسیدن به آن اتخاذ کردند. کمترین توقع از نمایندگانی که طی هفته پیش‌رو در مصر گرد هم می‌آیند، این است که با شکست مواجه شده و آن را بپذیرند. بهتر آنکه این‌بار کشورها به جای سرگرمی با امیدهای واهی، به دنبال رویکردهای عمل‌گراتری باشند و شجاعت روبه‌رو شدن با برخی از حقایق سخت را داشته باشند.

اول، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای به بودجه بسیار بیشتری نیاز دارد. انتظار می‌رود سرمایه‌گذاری جهانی در انرژی پاک باید به بیش از سه برابر مقدار فعلی یک‌تریلیون دلار در سال افزایش یابد و تمرکز آن روی کشورهای در حال توسعه باشد که بیشترین نقش را در انتشار گازهای گلخانه‌ای امروزی را بر عهده دارند. ساخت و راه‌اندازی انرژی خورشیدی و بادی می‌تواند ارزان‌تر از انواع جایگزین‌های آلاینده باشد؛ اما این زیرساخت‌ها برای مقابله با فرسایش احتمالی در برابر خورشید و باد نیاز به مداومت در بازسازی و نگهداری دارند. اعطای وام و فناوری‌های اهدایی از سوی کشورهای توسعه‌یافته بیش از هر چیزی ضروری و یک الزام اخلاقی است. با این‌حال، مبلغ مورد نیاز برای تامین چنین پروژه‌ای بسیار بیشتر از آن است که از خیرین یا سازمان‌هایی چون بانک جهانی بتوان انتظار داشت.

در این راستا بهتر آنکه دولت‌ها در کشورهای درحال توسعه، به ویژه کشورهای با درآمد متوسط، با کشورهای ثروتمند در تجمیع و بسیج سرمایه‌گذاری خصوصی همکاری کنند. از سوی کشورهای در حال توسعه، این امر مستلزم بهبود فضای اجرایی و پذیرش این ایده است که باید کنترل سیاست‌‌های انرژی را واگذار کنند. اهداکنندگان نیز لازم است بر طرح‌هایی که به تله‌ای برای سرمایه‌های دریافتی تبدیل می‌شوند متمرکز شوند و با اعمال جریمه‌هایی همچون غرامت سرمایه‌گذاران در برابر ریسک‌های سیاسی و نظارتی، گرفتن سهام در پروژه‌های خصوصی و توافق برای پوشش زیان‌های احتمالی به مدیریت بپردازند. در این میان نیز لازم است اقداماتی صورت پذیرد که ممکن است در کوتاه‌مدت به نفع هیچ‌کدام نباشد. یکی از بارزترین مثال‌ها می‌تواند همکاری با فقیرترین کشورها در متوقف ساختن کارخانه‌های زغال‌سنگ باشد.

دوم، حقیقت تلخی که گریزی از آن نیست، اعتراف به این است که سوخت‌های فسیلی به یک‌باره حذف‌شدنی نیستند. اروپا درحال تلاش برای تسهیلات برای زیرساخت‌های گاز طبیعی است؛ زیرا در حال حاضر منابع روسیه را از دست داده است و نمی‌تواند جایگزین فوری پیدا کند. برای برخی از کشورهای فقیرتر، سرمایه‌گذاری در گاز، همراه با انرژی‌های تجدیدپذیر، هنوز ضروری است.

سوم اینکه با کنار گذاشتن چشم‌انداز محدود شدن تغییرات به ۵/ ۱درجه سانتی‌گراد، لازم است تا تلاش بیشتری برای انطباق با تغییرات اقلیمی صورت گیرد. سازگاری، همیشه بخش نادیده گرفته‌شده سیاست‌های اصلاحی آب‌وهوایی بوده که متناوبا مورد بی‌اعتمادی فعالان به‌عنوان عامل موثری در راه کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای بوده است و بدتر آنکه از سازگاری به‌عنوان بهانه‌ای برای انفعال استفاده می‌شود. جهان اکنون با سیل، خشکسالی، توفان و آتش‌سوزی‌های جنگلی بیشتری مواجه است و بیش از هر زمان دیگری به انطباق با شرایط محیط زیستی جدید نیازمند است.

همان‌طور که گزارش ویژه اکونومیست در این هفته نیز استدلال می‌کند، بسیاری از سیاست‌های انطباقی مقرون به صرفه هستند و می‌توانند به سادگی ارائه گونه‌های مقاوم‌تری از بذرهای گیاهان به کشاورزان و ارسال هشدارهای توفان به مردم در منطقه خطر باشند. چنین اقداماتی علاوه بر کمک به مردم برای رویارویی با تغییرات آب‌وهوایی، مزایای بیشتری نیز به همراه خواهد داشت. اعمال چنین سیاست‌هایی، حوزه‌ای است که حتی کمک‌های اندک از سوی کشورهای ثروتمند می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. با این حال خیرین هنوز پولی را که قول داده بودند در این راه به کشورهای فقیر اهدا کنند، پرداخت نکرده‌اند. این ناعادلانه است که کشاورزان آفریقایی که تقریبا هیچ نقشی در ایجاد تغییرات آب‌وهوایی نداشته‌اند، در صف اول آسیب قرار گیرند. اگر جهان ثروتمند اجازه دهد که گرمایش جهانی کشورهای شکننده را ویران کند، ناگزیر بهای آن را به شکل کمبود غذا و افزایش پناهندگان پرداخت خواهد کرد.

با اعتراف به اینکه دمای زمین به‌طور خطرناکی درحال بالاتر رفتن است، سیاستگذاران باید راه‌های رادیکال‌تری برای خنک کردن این سیاره در نظر بگیرند. به‌عنوان مثال، فناوری مکش دی‌اکسید کربن از جو که اکنون در مراحل ابتدایی است، نیاز به توجه بیشتری دارد. به همین ترتیب ایده «ژئومهندسی خورشیدی» که مانع از ورود نور خورشید می‌شود نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. هرچند هر دو مورد به نحوی مذمت نیز می‌شوند؛ اولی به‌عنوان وعده دروغین و دومی به بهانه تهدید ترسناک، مورد بی‌اعتمادی از سوی فعالان محیط زیستی قرار گرفته‌اند. درست است که تغییر بیش از ۵/ ۱درجه سانتی‌گراد سیاره زمین را نابود نمی‌کند، اما کماکان می‌تواند به معنی حکم اعدام برای برخی از مردم، شیوه‌های زندگی، اکوسیستم‌ها و حتی کشورها باشد.