بلوف هوایی اسرائیل در مورد ایران
خلاصه مطلبی که در ادامه میخوانید این است که به اعتقاد نگارنده اسرائیل برای حمله به ایران نه تنها نیاز به اجازه از آمریکا دارد، بلکه اساسا به دلایل فنی بدون کمک مستقیم آمریکا احتمال موفقیت نخواهد داشت. طبیعتا آمریکا نیز به دلایلی از جمله خطر یک جنگ تمام عیار با ایران اسیر خیال پردازیهای سیاستمداران اسرائیلی نخواهند شد.
افسانهای که جای واقعیت را گرفت
در مورد توان نیروی هوایی اسرائیل بسیار غلو شده است. بررسی جنگهای اعراب و اسرائیل نشان میدهد که شکست اعراب بیش از آنکه ناشی از قدرت اسرائیل باشد ناشی از ضعف نیروهای هوایی اعراب بوده است. به همین دلیل در جنگ ۱۹۷۳، زمانی که مصر به خوبی از نیروهای خود استفاده کرد بیش از ۱۰۰ هواپیمای اسرائیلی طی ۱۰ روز ساقط شدند. همچنین اسرائیل دو عملیات دوربرد داشته که یکی موسوم به «اپرا»در ژوئن ۱۹۸۱ علیه تاسیسات هستهای غرب بغداد بوده که طی آن ۸ اف ۱۶ با طی ۱۰۰۰کیلومترمسافت، راکتور هستهای تموز را منهدم کردند. درباره این عملیات هزاران صفحه مطلب نوشته شده اما تحلیلگران به عمد یا به سهو فراموش میکنند که خرداد ۱۳۶۰ عراق درگیر نبردی سهمگین با ایران بود و نیروی هوایی ایران پدافند هوایی و نیروهای رهگیر صدام را به زانو درآورده بودند.
دو ماه قبل از آن حمله نیز، ۸ فانتوم ایرانی در عملیات بسیار پیچیدهتر با طی مسافتی دو برابر، پایگاه اچ ۳ را در مرز عراق - اردن بمباران کرده بودند و طبیعی بود که عراق تمام حواسش به مرزهای شرقی باشد. در عملیات موسوم به پای چوبین نیز اسرائیل (اکتبر ۱۹۸۵) با ۱۶ فروند اف ۱۵ و اف ۱۶با سوختگیری هوایی و پرواز روی مدیترانه ۲۳۰۰کیلومتر را پیموده و به پایگاه سازمان آزادیبخش فلسطین حمله کردند. این حمله نیز چندان پیچیده تلقی نمیشود، چرا که تمام مسیر را خلبانان از روی آبهای آزاد طی کردند و تونس نیز از بنیه هوایی مناسبی برخوردار نبود تا بتواند حتی به تعقیب جنگندههای دشمن بپردازد.
حملات هوایی اسرائیل به سوریه نیز در سالهای اخیر برخلاف بزرگنماییهای رایج، حتی در حد یک «ماموریت ویژه»یا sm تلقی نمیشود. چرا که حملات به دمشق در ۲۰۰کیلومتری اسرائیل انجام میشود و سوریه سالهاست که زیر بمبارانهای شدید و جنگهای داخلی و کمبود بودجه از نیروی هوایی خود غافل شده است.
چالش واقعی
اما اساسا طرح حمله به ایران موضوعی کاملا متفاوت با موارد گفته شده در بالاست. شاید به همین دلیل است که ژنرالهای اسرائیلی چندان با چنین طرحهایی موافق نیستند. از نظر فرماندهان میدانی چنین عملیاتی میتواند حتی یک شکست کامل باشد.
۱-کمبود هواپیما: نیروی هوایی اسرائیل بیش از ۵۰۰ جنگنده در اختیار دارد اما اگر بخواهد به اهداف پراکنده و سخت در ایران آنهم در یک ساعت مشخص حمله کند، نیاز به حداقل ۲۰۰ جنگنده بسیار پیشرفته و عمدتا غیرقابل شناسایی (یا همان فناوری استیلت)دارد.حال آنکه در پایگاههای شکاری این کشور از ۵۰ اف ۳۵ سفارش داده شده احتمالا ۳۰ فروند عملیاتی هستند. بنابراین شکی نیست که نیروی هوایی دشمن مجبور به استفاده از هواپیماهای غیراستیلت میشود که همین نکته استفاده از عنصر غافلگیری کل دسته را از بین میبرد. همچنین بیشتر مدلهای اف ۱۵ و اف ۱۶ اسرائیل قابلیت حمله بدون سوختگیری به ایران را ندارند. مشکل در اینجاست که اهداف مورد نظر اسرائیل در اراک، فردو، نطنز، ... هستند و حداکثر دشمن میتواند به یک یا دو هدف در یک زمان حمله کند و طبیعی است که حتی اگر ایران نتواند هواپیماهای ذکر شده را در آسمان ایران سرنگون کند؛ پایگاههای هوایی آنها را هدف قرار میدهد. آنگاه کار برای ادامه حملات مشکل میشود.
۲- دفاع هوایی و نیروی هوایی ایران: پدافند هوایی ایران اکنون سالهاست که از نیروی هوایی ارتش جدا شده و به شکل یک واحد مستقل درآمده است.این نیروی کاملا تخصصی برخلاف نیروی هوایی ایران که ۴دهه است تحت سنگینترین تحریمهای تاریخ قرار دارد، در این سالها همواره رشد و توسعه داشته است.این نیروها قادر به کشف و رهگیری و در نهایت انهدام نیروی هوایی مهاجم با موشکهایی نظیر اس ۳۰۰ یا باور ۳۷۳هستند. از یاد نبریم ارکیو ۴ آمریکایی نیز گمان نمیکرد توسط سامانه موشکی ۳ خرداد ساقط شود.
اگر در بدترین حالت ممکن، هواپیماهای دشمن در دستههای بزرگ در نهایت غافلگیری و حتی شبانه به عمق خاک ایران نفوذ کنند، به محض رهاسازی بمبها نه تنها دیگر قادر به حفظ شرایط غافلگیری نیستند بلکه به دلیل فاصله طولانی تا مرزهای اسرائیل (یا حداقل اردن) ممکن است مورد تهاجم شکاریهای ایرانی مستقر در پایگاههای غرب و مرکز ایران (تبریز، اصفهان، تهران...) قرار گیرند. ایران بیش از ۶۰ شکاری رهگیر آماده میگ ۲۹ و اف ۱۴ در اختیار دارد که اگرچه فناوری قدیمیتری نسبت به رقیب خود دارند اما برتری ویژه آنها در چنین مواقعی سوخت کافی و نبرد در خاک خود است.از یاد نبریم خلبانان دشمن در چنین شرایطی حداقل پروازی ۷۰ تا ۸۰ دقیقهای داشتهاند! همچنین کوچکترین نبرد هوایی در داخل خاک ایران میتواند منجر به تمام شدن سوخت مهاجمان بهویژه اف ۱۵ و اف ۱۶ها شود. چرا که آنها برای سرعتهای بالا به مدت طولانی ساخته نشدهاند.
۳- امداد و نجات: بین ایران و اسرائیل فاصله است که عریضترین مسیر را عراق دارد. ممکن است اسرائیل به مانند سال ۱۹۸۱ از شمال عربستان به هدف شرقی خود حمله کند، اما به هر شکل این مسافت طولانی امکان امداد و نجات را از ارتش اسرائیل میگیرد. فاصله بین دو بازیگر حداقل ۱۱۰۰ کیلومتر و تا عمق خاک ایران حدود ۱۷۰۰کیلومتر است. این فواصل را مقایسه کنید با فواصل زیر ۴۰۰ کیلومتر در جنگهای اعراب و اسرائیل. به نظر میرسد مشکل اصلی خلبانان مهاجم به خاک ایران این باشد که بخش بزرگی از آنها با مواردی نظیر سقوط هواپیما، کمبود سوخت و در نتیجه فرود اضطراری به کشورهای همسایه مواجهند که تقریبا میتوان گفت همه موارد برابر است با اسارت یا مرگ خلبانان حمله کننده.
۴-کمبود تجهیزات پیشرفته: حمله به اهداف به شدت حفاظتشده نیاز به بمبهای بسیار سنگین سنگرشکن دارد که حمل این بمبها از توان جنگندههای تاکتیکی خارج است. تخصص حمل این بمبها در اختیار بی۵۲، بی۱و یا توپولوفهای سنگین روسی است. اف ۳۵ نهایتا میتواند بمبهای ۵هزار پوندی (۵/ ۲تنی) حمل کند. این هواپیما میتواند ۶ تا ۱۰ بمب یک تنی حمل کند اما بمبهای متعدد ممکن است به تاسیسات روی زمین آسیب بزند اما به اهداف زیر زمینی هرگز. دیگر اینکه چنین عملیاتهای فرامرزی نیاز به هواپیماهای فوق پیشرفته جاسوسی و رصد و شنود نظیر آواکس، پی ۳ و پی ۸ دارد که باز هم اسرائیل از آنها بیبهره است. این هواپیماها باید لحظه به لحظه اطلاعات را به لیدر جنگندههای مهاجم منتقل کنند در غیراین صورت عملیات با هر اتفاق پیشبینی نشدهای میتواند با فاجعه رو به رو شود.
۵- ضربه متقابل ایران: اگر حتی فرض کنیم (که تقریبا محال است)که بمب افکنهای اسرائیلی با پیمودن ۱۱۰۰کیلومتر وارد خاک ایران شده و آنگاه در ۵ استان ایران پخش شده و بمباران انجام دهند و باز هم به سلامت از خاک ایران بیرون آیند، آنگاه ایران که تقریبا مطمئن شده حمله از سمت اسرائیل بوده میتواند ظرف ۷ دقیقه با موشکهای بالستیک نظیر سجیل، عماد و قدر ۱۰پایگاه هوایی اسرائیل را مورد حمله قرار دهد و نشست یا لندینگ شکاریهای بدون سوخت را با مشکل روبهرو کند.از یاد نبریم که این حمله محدود جدای از حملات احتمالی انتقام جویانه با صدها پهپاد و موشک کروز است. سجیل یا عماد به دلیل توان خروج از جو و سرعت حدود ۱۵ ماخ تقریبا غیرقابل رهگیری هستند.
به هر شکل بنا به دلایل فوق به اعتقاد نگارنده سیاستمداران اسرائیلی به سادگی نخواهند توانست ژنرالها را متقاعد کنند که بدون کمک آمریکا دست به یک حمله پر خطر به ایران بزنند. شاید به همین دلیل هم بود که در سالهای ابتدایی دولت اوباما و در اوج تنش پرونده هستهای ایران، نتانیاهو وقتی نتوانست اوباما را برای حمله به ایران قانع کند، خود نیز اقدامی انجام نداد. اوباما نیز هرگز ادعاهای او مبنی بر حمله یکجانبه به ایران را جدی نگرفت. جالبترین جمله را یک مامور اطلاعاتی آمریکا گفت«اسرائیل و عربستان حاضرند تا آخرین قطره خون سربازان آمریکایی با ایران بجنگند.»