تمرکز بر رقابت با قدرتهای بزرگ کار دست آمریکا داد
همه چیز به نفع ایران است
مدتی است که یک رقابت عمدتا در سایه «منطقه خاکستری» برای نفوذ در سوریه و عراق برگزار شده است. گهگاه، «حملات تلافیجویانه» در سایر نقاط خاورمیانه انجام میشود. اما اکنون، درگیری با ائتلاف تمام عیار مقاومت ایران است که سالهاست قویتر شده است.هنگامی که در سال ۲۰۱۸ از شورای امنیت ملی خارج شدم، ابراز نگرانی جدی کردم که ایالات متحده در معرض خطر انحراف بیش از حد توجه و منابع، از سیاست ضدتروریسم خود با چرخش بیش از حد به سمت رقابت قدرتهای بزرگ قرار دارد. منتقدان سیاست خارجی دولت ترامپ معتقد بودند که ۱۱ سپتامبر به طور نامتناسبی «سیاست خارجی ایالات متحده را منحرف کرده است» و به این نتیجه رسیدند که اصلاح آن سالها طول میکشد.۷ اکتبر نشان داد که دور شدن از خاورمیانه و خنثی کردن سرمایهگذاریهای ضد تروریسم پایدار چقدر میتواند خطرناک باشد.اگر منصف باشیم، هم دولت ترامپ و هم بایدن میخواستند بیشتر بر رقابت با قدرتهای بزرگ تمرکز کنند. در نتیجه، در چند سال گذشته، در حالی که ایالات متحده تمرکز سیاست خارجی خود را برای مقابله با نفوذ روسیه و چین مجددا تنظیم میکرد، ایران فضای سیاسی زیادی را برای پرکردن این خلأ و- به ادعاینویسنده -به راه انداختن جنگ با نیروهای نیابتی خود به دست آورد.مقامات دولت بایدن گفتهاند که پیشبینی اینکه آیا جنگ گستردهتری در خاورمیانه رخ خواهد داد یا نه، زود است. با این حال، در روزهای اخیر، حمله پهپادی اسرائیل منجر به جان باختن یکی از رهبران ارشد حماس در لبنان شد.
در همبستگی با حماس، ارتش یمن جریان آزاد تجارت در دریای سرخ را مختل کرده است. اقدامات این ارتش باعث حملات تلافیجویانه موشکی به رهبری آمریکا شد. همه اینها در حالی اتفاق میافتد که درگیری اسرائیل و حزبالله همچنان به تشدید تنش در مرز اسرائیل و لبنان ادامه میدهد.در غزه، نیروهای دفاعی اسرائیل به عملیات نظامی خود علیه حماس ادامه میدهند. در نتیجه ۷ اکتبر، اسرائیل نیز با محدود کردن آزادی رفت و آمد ساکنان فلسطینی، تدابیر امنیتی خود را در کرانه باختری افزایش داده است.اگر همه اینها به اندازه کافی قانع کننده نیست که جنگ گستردهتری در راه است، حمله هواپیمای بدون سرنشین در بغداد به دفتر مبارزه با تروریسم را اضافه کنید.بنابراین، بله، واقعا جنگ منطقهای در خاورمیانه وجود دارد. اما عوامل دیگری برای بروز جدیتر آن لازم است. قبل از ۷ اکتبر، جنگ خاورمیانه برای سالها در حال جوشش آهسته بود. هیچکدام از اینها مورد توجه من قرار نگرفت تا اینکه در سال ۲۰۱۷ در حالی که در دولت ترامپ خدمت میکردم، در قالب بخشی از یک هیات رسمی به اسرائیل رفتم.تنها چند ساعت گذراندن در بلندیهای جولان به من کمک کرد تا جنگ کنونی اسرائیل و غزه را از طریق یک دریچه ژئواستراتژیک گستردهتر بررسی کنم. از آنجا به این نتیجه رسیدم که سوریه استعارهای از رقابت و درگیری است که فراتر از کمپین ضد تروریسم به رهبری ایالاتمتحده علیه داعش است.در سوریه، روسیه از اسد حمایت میکند؛ سوریه همچنین همان منطقهای است که در آن ایالات متحده و کردها در نبرد سطح پایین علیه داعش و دیگر شبهنظامیان قرار دارند.در تابستان ۲۰۱۷، زمانی که طرف ما در اسرائیل میزبانی میشد، کارزار داعش و گروگانهای آمریکایی بسیار در ذهن من بود، من شباهتهای کمی بین کمپین ضدداعش تحت هدایت ایالات متحده و نحوه نگاه اسرائیلیها به تهدیدهای دائم حماس و حزبالله دیدم. همانطور که پیشبینی میشد، ما با سران سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و محمود عباس در دفتر تشکیلات خودگردان فلسطین در رامالله دیدار کردیم. آرامش نسبی در سراسر اسرائیل و کرانه باختری حاکم بود. بر اساس این توهم بود که در ماه نوامبر، مشاور امنیت ملی بایدن نوشت که خاورمیانه چقدر آرام به نظر میرسد.حملات تروریستی حماس در حال حاضر جعبه پاندورا را برای متحد کردن یک محور علیه اسرائیل باز کرده است، به این معنی که دولت بایدن باید یک استراتژی ضد تروریسم را راهاندازی کند که این پویاییهای منطقهای را برای مقابله با یک محور تحت هدایت ایران که بسیار گسترده تر از آنچه من در سال ۲۰۱۷ مشاهده کردم، در نظر بگیرد. هیچکدام از اینها تبلیغات نیست. از بهار، حزبالله، حماس و رهبران ایران گرد هم آمدهاند تا «جهاد نهایی» را علیه اسرائیل انجام دهند. به نظر میرسد که ایران مجموعهای از جهادیها و مبارزان شیعه را با ارائه آنچه که دیگر طرفها قادر به آن نبودند، متحد کرده است.