افزایش همگرایی غیررسمی چین و روسیه و ایران
تا همین شنبه گذشته، دریافت معقول ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه، موید الگوهای تنشزدایی و همگرایی بود – دولتهای عربی سُنی در حال عادیسازی با اسرائیل بودند، عربستان سعودی و ایران آشتی میکردند، ترتیبات غیررسمی آمریکا، فعالیتهای هستهای ایران را مهار میکرد – یعنی روندهایی که سالها تضاد و تنش را فرو مینشاند. اما امروز، در جنگ غزه، به نظر میآید که نزاع اسرائیل و فلسطین به جای آنکه پایان زودرسی داشته باشد، به احتمال بیشتر به کرانه باختری و جنوب لبنان هم کشیده میشود تا یکی از متحدان اصلی آمریکا را به محاق اندازد و پیامدهایی برای آمریکا و جهان به همراه آورد. اگر آمریکا بیش از این در جنگ دخالت کند، میتواند روند مورد علاقه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین و جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده برای کاهش حضور در منطقه خاورمیانه برای تمرکز بیشتر روی چین و همچنین جنگ اوکراین و روسیه را معکوس سازد.
حمله بیسابقه و با طراحی بسیار خوب حماس به اسرائیل، روند تازهای را شکل داد و امکان موفقیت راهبرد پیمانهای ابراهیمِ آمریکا را معلق گذاشته و آینده آنها را با ابهام روبهرو کرده است. روابط اسرائیل با شش کشور عرب و تلاشهای عادیسازی میان اسرائیل و عربستان سعودی، متوقف مانده و در وضعیت نامعلومی قرار دارد. واکنشهای گسترده در منطقه و در سراسر جهان اسلام، از جمله اندونزی بزرگترین کشور اسلامی، تاکیدی بر گرفتاریهای اسرائیل است.برای اسرائیل گزینههای خوبی وجود ندارد. کمتر محتمل به نظر میرسد که اسرائیل بتواند این شکست را به پیروزی تبدیل کند. در جنبه سیاسی، بنیامین نتانیاهو یک کابینه ملی جنگی ایجاد کرده تا دست کم به طور موقت شکافهای عمیقی را که با برنامه اصلاحات قضایی ائتلاف لیکود در حکومت ایجاد شده بود، ببندد.
اما پس از پایان جنگ، بسیاری از حسابها باید تسویه شود.شاید که جنگ غزه پژواک بلندی در واشنگتن داشته باشد. محبوبیت بایدن که پیش از این هم در نظرسنجیها پایین بود، تحت فشار بیشتری قرار خواهد گرفت و احتمالا شانس انتخاب دوباره او در سال ۲۰۲۴ را کمرنگتر خواهد کرد. این یک دنیای چندبحرانی است که در آن بازیگران زیادی شرکت دارند.