مصاحبه خانه‌به‌خانه برای تغییر سوخت

ما باید آن را با دست خود جمع کنیم، گلوله کنیم، بگذاریم مقابل آفتاب که خشک شود. بسیار بوی بدی می‌دهد. اتاق ما پر از بوی بد می‌شود تا اینها بسوزند و من بتوانم آبگوشتم را بپزم! گفتم: شب‌ها چه کار می‌کنید؟ می‌گفت: یا یک شمع داریم یا یک چراغ نفتی. ما معمولا شام را زود می‌خوریم و می‌خوابیم! که کمتر احتیاج به چراغ داشته باشیم. گفتم اگر ما یک اجاق خوراک‌پزی به شما بدهیم و نفت هم به شما بدهیم شما حاضر هستید نفت بخرید و دیگر مدفوع گاو نسوزانید؟ جواب آنها معمولا این بود که می‌گفتند نمی‌دانیم و باید با شوهرمان صحبت کنیم. برای اینکه پول دست اوست! با مردها صحبت کردم. آنها همگی مخالف بودند و می‌گفتند ما پول برای خرید نفت نداریم. نتیجه مطالعه این شد که تمام زن‌ها موافق پخت و گرما با نفت بودند و تمام مردها مخالف! چون مدفوع گاو مجانی بود، ولی برای نفت باید پول بدهند.