در بخشی از این مطلب آمده است: «۱۱سپتامبر ما طبق معمول همه روزه که صبح ساعت ۸:۳۰ آخرین چهارراه خیابان چهل و دوم در منهتن را برای رسیدن به اداره طی می‌کردیم، منتهی‌الیه خیابان بسیار طولانی لگزینگتون، دود غلیظی بلند بود که ظاهرا از ساختمانی برمی‌خاست. با ورود به اداره بلافاصله از ساختمان بلندی که نمایندگی ما در آنجا مستقر بود، مشاهده کردیم که قسمت‌های بالای برج معروف به مرکز تجارت جهانی نیویورک در آتش می‌سوزد.»در ادامه این مطلب آمده است: «در اولین مرحله، مقامات امنیتی شهر تصمیم گرفتند منهتن را که شکل یک جزیره کامل در نیویورک دارد تخلیه کنند.بعد از ظهر آن روز مناظر عجیبی در منهتن حاکم بود، همه داشتند از طریق مترو، اتوبوس و پیاده این جزیره را به سمت بیرون ترک می‌کردند. سطح پل‌ها پوشیده از جمعیت انسانی خارج شونده از شهر بود و تا چشم کار می‌کرد، موج مردم در حرکت بود.ما از طریق قطار از شهر خارج شدیم. در قطارها جای سوزن انداختن نبود و جمعیت موج می‌زد، در اندیشه مردم چه می‌گذشت؟ چه نگرانی‌هایی از آینده نسبت به حملات جدید علیه نیویورک یا آمریکا وجود داشت؟»