حجاب بی حجاب

ندا گنجی

عکس‌ تزئینی است، حمید جانی‌پور

ایست! هیچ مردی اجازه ورود به این پارک را ندارد؛ اینجا همان بهشتی است که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران برای زنان پایتخت تدارک دیده است. پارکی در شمال تهران، مشرف به تپه‌های عباس‌آباد که به گفته همسایگانش مدتی است، خیل اتومبیل‌هایی را که مقابلش صف می‌بستند به یمن زنانه شدنش از دست داده است؛ اما با این حال رضایتی هم که در چهره مراجعه‌کنندگان موج می‌زند غیرقابل چشم‌پوشی است.

شاید پس از اختصاص این پارک به زنان تهرانی، دیگر حسرت داشتن پارکی اختصاصی به سان آنچه برای مردان با نام پارک آبی آزادگان ساختند، در دل بانوان پایتخت‌نشین نماند؛ اما امکانات نشاط‌آور «بهشت مادران» فعلا قابل مقایسه با این پارک آبی نیست.

قلمرو ۱۹هکتاری این پارک مصداق شهری است که از حکمرانی تا مشاغلی چون نظافت و باغبانی‌اش را زنان بر عهده گرفته‌اند. شاید برای نخستین بار باشد که در تهران و حتی در کشور، پارکی به این وسعت افتتاح می‌شود که زنان در آن در انتخاب نوع پوشش خود آزادند. آنها می‌توانند بدون حجاب به ورزش و تفریح بپردازند، البته این آزادی وقتی خود را نشان می‌دهد که تقریبا به مرکز پارک رسیده باشی.

این درحالی است که پس از دو هفته هنوز سیستمی برای جلوگیری از ورود دوربین‌های فیلمبرداری و عکاسی در دستور کار دست‌اندرکاران طراحی این پارک قرار نگرفته است. از همین رو است که وقوع سوءاستفاده‌هایی که گریبان‌گیر استخرهای زنانه شد در آن اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

در عین حال پهنه شرقی این پارک مشرف به منطقه‌ای مسکونی است و از آخرین طبقات این ساختمان‌ها قابل رویت است و همین امر موجبات نگرانی اهالی این منطقه را فراهم می‌کند. با این همه مسوولان شهرداری منطقه سه در گفت‌وگو با دنیای‌اقتصاد از استتار این پهنه و همچنین از روش‌های انتظامی کارشناسی‌ای سخن می‌گویند که در «آینده» پای سو‌ء‌استفاده‌های رایج را از ورود به این پارک خواهد بست.

اما باید گفت در حال حاضر هیچ تضمینی در این زمینه وجود ندارد.

سید محمدجواد سجادی‌نژاد، معاونت اجتماعی منطقه سه شهرداری، معتقد است زنان ایرانی محق‌اند در فضای باز منوط به شرایطی آزادانه تفریح کنند. نیمی از جمعیت ساکن تهران زنان هستند، بنابراین ایجاد چنین مراکزی برای تخلیه هیجانات آنها یک وظیفه تلقی می‌شود.

او می‌گوید: این پارک فعلا می‌تواند جمعیت زنان کل تهران را پوشش دهد، البته در حال حاضر استفاده عموم، در روزهای جمعه از این پارک آزاد است، ضمن اینکه در صدد هستیم ۶ تا ۷ بعدازظهر به بعد نیز عمومی شود.

در شرایطی که مراقبت‌های انتظامی این پارک حالت منفعلی دارد، ادامه این روند پس از دو هفته توجیهی ندارد؛ چرا که پیش از افتتاح می‌بایست مقدمات این مراقبت‌ها فراهم می‌شد؛ اما به اعتقاد سجادی‌نژاد پروژه‌های بزرگ مسلما تبعاتی به دنبال دارد که به تدریج با تکمیل پروژه این مشکلات نیز رو به کاهش خواهد گذاشت.

نگاه جنسیتی؟

هر چند شهردار تهران در مراسم افتتاح پارک «بهشت مادران» هدف اصلی خود را از ایجاد این پارک استفاده از همه ظرفیت‌های جامعه برای حضور زنان عنوان کرد و نگاه خود را از رویکرد جنسیتی مبرا دانست، اما با این حال بسیاری از فعالان حقوق زنان به چنین طرح‌هایی خوشبین نیستند تا جایی که زهرا مینویی، یکی از فعالان این عرصه بر این باور است که باید دید، این طرح با چه رویکردی به مرحله اجرا درآمده است و اینکه آیا قرار است در فضاهای عمومی میان زن و مرد تبعیضی قایل شوند یا فضایی را برای تفریح به آنها اختصاص دهند؟

با این حال اگر با نگاهی کلان به آن بنگریم با وجود سهمیه‌بندی دانشگاه‌ها و اتوبوس‌ها و ... نمی‌توان به آن خوشبین بود.

اما دکتر قرایی مقدم، جامعه‌شناس، معتقد است که باید خوشبین بود موضوعاتی به این کوچکی نمی‌تواند به منزله تحقیر یا جداسازی به شمار بیاید.

در شرایطی که یکی از اهداف شهرداری در ایجاد این پارک نبود محدودیت در پوشش است، به اعتقاد آنها این امر می‌تواند تا حدی به تخلیه هیجانات زنان منجر شود. دکتر علی انتظاری دیگر جامعه‌شناسی است که با این ادعا مخالف است: «در حال حاضر نیز محافلی که زنان بدون حجاب در آن حاضر می‌شوند نیز وجود دارد و این نمی‌تواند درجامعه تاثیرگذار باشد.

این پارک تنها می‌تواند شرایطی برای تفریح و ورزش آزادانه زنان مهیا کند». او معتقد است در شرایطی که بسیاری از زنان به این پارک دسترسی ندارند، به نظر می‌رسد نتواند نیاز کل زنان تهران را تامین کند. ما بیشتر باید در جهتی حرکت کنیم که زنان در محیط‌های عمومی مقید به رعایت حجاب شوند؛ شاید عادت به بی‌حجابی در منطقه‌ای عمومی حتی عوارضی هم به دنبال داشته باشد، بنابراین چنین طرح‌هایی بیشتر جنبه نمایشی دارد.

اگر بهشت مادران را تنها برای زنان مرفه شمال‌شهر ساخته‌اند، هستند زنانی هم که از جنوبی‌ترین نقاط تهران به اینجا آمده‌اند؛ اما نه برای تفریح و گرفتن حمام آفتاب، آنها آمده‌اند تا جور شوهران معتاد خویش را بر شانه‌های نحیفشان بکشند و کار کنند.

جراحت‌های خار و خاشاک درختان دیگر جای سالمی بر دست‌هایش نگذاشته اما او راضی است، تنها دغدغه‌اش این است که کارش را از او نگیرند و امیدش را که همان دویست‌وچهار هزار تومانی است که از اینجا می‌گیرد، کور نکنند.

یکی دیگر از باغبان‌های زن، رشته کلام را به دست می‌گیرد و می‌گوید چون می‌دانند به تحمل این شرایط مجبور هستیم هیچ‌گونه امکاناتی به ما نمی‌دهند. دیگری که غمناک‌ترین سخنان را بر زبان جاری می‌کند قهقهه‌ای می‌‌زند و می‌گوید همین که اجازه دهند اینجا کار کنیم و دستمان جلوی دیگری دراز نباشد راضی هستیم.

اما از نوع کلامشان پیدا است رنج زیادی را تحمل می‌کنند آنها حتی قادر نیستند شلنگ‌های سنگین باغبانی را به این سو و آن سو بکشند؛ اما به ظاهر تحمل می‌کنند و راضی‌اند.

البته از ترس اینکه مبادا مهر اخراج در پرونده‌شان کوبیده شود، اعتراض هم نمی‌کنند و نزدیک به ۲۰هکتار پارک را ۱۰نفره باغبانی می‌کنند. از آنجا که هیچ نوع وسیله نقلیه عمومی به اینجا کشیده نشده، ماهانه شاید نزدیک به ۱۰هزار تومان به کرایه تاکسی‌شان اختصاص می‌دهند و البته نیمی از حقوق خود را هم کرایه خانه می‌پردازند. آنها در گفتن خواسته‌هایشان تنها به این موضوع بسنده می‌کنند که برای رفت‌وآمدشان فکری ‌شود.