روزهای پرابهام بازار سهام
شرایط کلی بازار سهام بهگونهای شده که ارزش معاملات خرد سهام در مجموع بورس و فرابورس به محدودههای میانگین ۵۵۰۰ تا حدود ۸ هزار میلیارد تومان رسیده است. در همین حال صفهای فروش بازار هم به میزان قابلتوجهی کاهش پیدا کرده است. بر این اساس در شرایط فعلی شاهد وضعیتی نرمال در صفهای فروش بازار سهام هستیم، بنابراین با توجه به ارزش معاملات خرد و ارزش صفهای فروش کنونی، به اعتقاد بنده کلیت بازار بهصورت متعادل دنبال میشود. زمانیکه بازار متعادل میشود باید یک انگیزه برای رشد بین سهامداران ایجاد شود، یا اینکه به لحاظ اقتصادی شرایط مطلوبی تحتعنوان چشمانداز رونق اقتصادی برای آینده داشته باشیم تا سرمایهگذاران اقدام به خرید سهام شرکتها کنند یا اینکه شاهد تغییراتی در نرخ دلار باشیم که این مهم میتواند منجر به رشد شاخصهای سهامی نیز شود. متاسفانه رونق اقتصادی در وضعیت فعلی وجود ندارد چراکه موضوع کسریبودجه عملا امکان اینکه رونق در شرایط اقتصادی ایجاد شود را حداقل برای کوتاهمدت امکانپذیر نخواهد کرد. زمانیکه انتظار برای بالا رفتن قیمت دلار وجود داشته باشد و عملا با یک سرکوب قیمتی در این نرخ مواجه باشیم، در واقع انتظار برای افزایش قیمت دلار دیگر نخواهیم داشت، بنابراین سرمایهگذاران فعال در شرایط فعلی، نوسانات کوتاهمدتی که روی میدهد را با دید نوسانات مطلوب مینگرند و خرید و فروش روزانه را در دستور کار معاملاتی خود قرار میدهند. معضل دیگری که اینروزها در نمادهای بزرگ بازار خودنمایی میکند و به نوعی از تب و تاب بازار میکاهد در واقع فروش حقوقیها است. حقوقیها با تغییرات قیمتی که روزانه روی میدهد، هر بار در نقش فروشنده ظاهر میشوند چراکه غالبا نیاز به نقدینگی در واحدهای سرمایهگذاری خود دارند. در پی این رویداد زمانی که بازار تشنه خرید است و تقاضاکنندگان در صفهای طولانی قرار میگیرند، عرضهکردن یک حقوقی با حجمی زیاد باعث ایجاد ترس در بازار میشود، در صورتیکه این ترس در نمادهای شاخصساز ایجاد شود در کلیت بازار با یک فاصله زمانی کوتاه خود را به نمایش میگذارد.
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که بازار در وضعیت مبهمی قرار دارد که موارد مذکور در باب ابهام اقتصادی بود. در حوزه ابهام سیاسی نیز با انتشار لیست اعضای کابینه دولت جدید مواجه میشویم که در اینخصوص بحث تایید صلاحیتها نیز بهچشم میخورد. قاعدتا سرمایهگذاری که با شرایط فعلی روبهرو میشود تصمیمات متعددی میگیرد. یکی از این موارد این است که سرمایهگذار بررسی میکند، اگر در یک محدوده قیمتی حتی با سودهایی اندک، برتری نسبی نسبت به سرمایهگذاری در اوراق با درآمد ثابت داشته باشد و بتواند بازدهی بالاتری نسبت به اوراق کسب کند تصمیم به فروش میگیرد اما از بازار خارج نمیشود و غالبا در محدودههای پایینتر قیمتی مجددا وارد بازار میشود. در شرایط فعلی نباید صرفا از یکسری ابزارهای بسته بهره برد. باید بهبود و گسترش ابزارهای سرمایهگذاری در دستور کار قرار گیرد چراکه میتوانند نقش بسزایی در توسعه بازار سهام ایفا کنند. این در حالی است که تزریق نقدینگی و تبلیغات نسبت به بازار سرمایه میتواند مشکلات سال گذشته را مجددا ایجاد کند. باید سازوکاری ایجاد شود که بتواند بسترساز رشد بازار سرمایه شود که این مهم میتواند در حوزه اقتصادی و در حوزه سیاست خارجه صورت بگیرد.