این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
جنگها به عنوان یکی از بزرگترین اختلالگرهای سیستمهای اقتصادی تاثیر عمیقی بر شاخصهای کلان اقتصاد دارند. نخستین و ملموسترین، پیامد کاهش تولید ناخالص داخلی(GDP-Gross Domestic Product) است. زیرساختهای صنعتی شهری و خدماتی که نقش مهمی در خلق ارزش اقتصادی دارند تخریب میشوند و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در حوزههای تولید توزیع و مصرف مختل میگردند.
تاریخ را که تورق کنیم دوران رونق صنعت در ایران، زمانی بود که ایران نقطه اتصال کشورهای دیگر بود و بعد از آن، تبدیل به تولیدکننده شد. این نکتهای است که تمام سفرنامههایی که در قرن ۱۷میلادی توسط سیاحان خارجی نگاشته شد، بارها به آن اشاره کردهاند. ایران به سبب جایگاه استراتژیک خود در چهارراه کریدوری جهان قرار گرفته است. پیش از این بارها درباره نقش موثر کریدورها برای توسعه اقتصاد کشور گفته شده است. حدود هزار و ۸۰۰ سال پیش، ایران در جاده ابریشم به تجارت میپرداخت.
در سالهای اخیر، بازتعریف مفاهیم امنیت ملی در پرتو تحولات ژئوپلیتیک، اقتصادی و فناورانه، ضرورت بازاندیشی در ابزارهای تولید و حفظ امنیت را برجسته کرده است. در این میان، کریدورهای ترانزیتی و اقتصادی بهعنوان یکی از سازوکارهای نوین تامین امنیت مطرح شدهاند؛ سازوکارهایی که نهتنها در خدمت رشد و توسعه اقتصادیاند، بلکه بهمثابه ابزاری برای تثبیت مرزها، تعمیق پیوندهای منطقهای و کاهش تنشهای ژئوپلیتیک عمل میکنند. از این منظر، کریدورها تنها خطوطی برای عبور کالا نیستند، بلکه زیرساختهای امنیتساز در سطح ملی و فراملی محسوب میشوند؛ زیرا همانطور که قدرت نظامی مرزها را محافظت میکند، قدرت اتصال آنها را معنا میبخشد.
ژئوپلیتیک ایران به گونهای است که بر اساس نظریههای بری و بحری جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده، به گونهای که در تقاطع جغرافیای این نظریهها قرار میگیرد؛ چراکه ایران محل اتصال اوراسیا و خلیج فارس و دریای عمران است و به لحاظ جغرافیایی جایگاهی استراتژیک دارد.
نقش و جایگاه کریدورها در نظم نوظهور بینالمللی از اهمیت ژئواستراتژیک برخوردار است. این اهمیت ناشی از ژئوپلیتیک رقابت قدرتهای جهانی و تعاملات ژئواکونومیکمحوری است که اهمیت تبادلات تجاری بر بستر جاده، ریل و دریا را به عرصه کنش-واکنشهای بازیگران تبدیل کرده است. در این فضا سه کانون «دریای سیاه»، «خلیج فارس- دریای سرخ» و «دریای چین جنوبی - تنگه تایوان» بخش عمدهای از این برهمکنش نظم را معطوف به خود کرده است.
هوش مصنوعی، قابلیت هر روز شگفتزدهتر کردن انسان را در خود دارد. هنوز حتی ده سال از شروعبهکار اولین دستیارهای هوش مصنوعی نگذشته است؛ اما جهان با پدیدهای با نام «ابرهوش مصنوعی» مواجه شده است. ابرهوش مصنوعی، منتهای شکوفایی هوش مصنوعی است که نهتنها با هوش انسانی برابری میکند، بلکه در هر زمینهای از آن بسیار پیشی میگیرد؛ به همین سبب هم همچنان که مزایای فراوانی برای انسان در خود دارد، میتواند مضرات بسیار زیادی نیز در پس وجهههای مثبت خود پنهان کند.
ابرهوش مصنوعی حالا دیگر تنها رویا یا روایتی در داستانهای علمی و تخیلی نیست. خبرها حاکی از آن است که غولهای حوزه فناوری قدمهای مهمی در این زمینه برداشتهاند و در این بین مدیرعامل متا نیز میلیاردها دلار سرمایه و نخبهترین مغزهای سیلیکونولی را به خدمت گرفته تا رویای ساخت هوشی برتر از انسان را به واقعیت تبدیل کند. در این رقابت مارک زاکربرگ با سرمایهگذاری ۱۵میلیارددلاری و جذب نخبگان رقیب با برداشتن گام بلند در حال ساخت سامانهای است که میتواند فراتر از توان شناختی انسان عمل کند و شاید روزی جایگزین آن شود.
«مسابقه هوش مصنوعی آمریکا با چین» تیتری است که بیشتر و بیشتر میبینیم. اما در واقع ما در دو مسابقه پرمخاطره با چین در هوش مصنوعی هستیم: اول، رقابت برای تسلط تجاری که اقتصادها، قدرت نظامی و نفوذ جهانی را تغییر شکل میدهد و مسابقه دوم، اگرچه کمتر دیده میشود، اما پتانسیل آن را دارد که حتی وجودیتر باشد: «جهشی به سوی هوش مصنوعی برتر یا سوپر اینتلیجنس».
ابرهوش مصنوعی (ASI)، نمایانگر اوج تکامل هوش مصنوعی است - مرحلهای فرضی که در آن هوش ماشینی از قابلیتهای شناختی انسان در هر حوزهای فراتر میرود. درحالیکه هوش مصنوعی عمومی (AGI) قصد دارد با استدلال در سطح انسان مطابقت داشته باشد، ابرهوش مصنوعی قول میدهد که از آن پیشی بگیرد و به طور بالقوه دنیای ما را به شیوههایی که بهسختی میتوانیم تصور کنیم، متحول کند.
ضعف مدیریت منابع آبی و در نهایت خطای سیاستگذاران در بخش کشاورزی کشور، همه آن چیزی است که دولت را گرفتار بحران کمبود آب کرده است و باید از تکرار آنها اجتناب کند.
در شرایطی که اقتصاد ایران برای چند دهه با تورم بالا، نوسانات تولید و بحرانهای پیدرپی در منابع انرژی و آب دستوپنجه نرم کرده، یکی از عوامل کمتردیدهشده اما تاثیرگذار در این وضعیت، «برهمخوردن قیمتهای نسبی» است. ثبات طولانیمدت قیمت حاملهای انرژی در کنار رشد فزاینده سایر قیمتها، منجر به تحریف سیگنالهای قیمتی و بروز ناکارآمدی در تخصیص منابع شده است؛ موضوعی که امروزه خود را در قالب بحرانهایی نظیر کمآبی، خاموشی برق، ناتوانی تولید و وابستگی شدید بنگاهها به تسهیلات بانکی نشان میدهد.
احتمالا شما نیز در سطح شهر بیلبوردهایی با عناوین مختلف در جهت تشویق مردم به صرفهجویی در مصرف برق یا آب دیدهاید. بیلبوردهایی همچون «ببند» برای کاهش مصرف آب یا «افکارتو زیر دوش کنترل کن» با مضمون اینکه با کاهش مدت زمان استحمام، میتوان به صرفهجویی در مصرف آب اهتمام ورزید. دولت در تامین انرژی به تنگنایی بسیار سخت دچار شده است و به همیندلیل بهجای اینکه سیاستهای خود را در راستایی تنظیم کند که منابع مدیریت شوند، راهی به جز دخالت در جزئیترین بخشهای زندگی مردم ندارد.
هفده سال پس از تصویب سازوکاری بهظاهر فنی در بودجه سال ۱۳۸۶، اقتصاد ایران در دام چرخهای معیوب اسیر شده است. پروژهای که با وعده «شفافیت مالی» و «تضمین سودآوری پالایشگاهها» آغاز شد،
جنگ تمامشد و کشور در وضعیت پایداری قرار دارد؛ با این وجود هنوز تکلیف خانههایی که در بحبوحه جنگ آسیب دیدهاند یا بهطور کلی ویران شدهاند، مشخص نیست. آمارهای رسمی و اظهارنظرات مقامات دولتی نشان میدهد که تعداد واحدهایی که در دوران جنگ آسیب جدی دیدهاند و نیاز به تخریب یا بازسازی دارند بسیار محدود است. با این همه هنوز دقیقا مشخص نیست که این خانهها چگونه و با کدام پروتکل احیا میشوند.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه اخیر، از تلخترین و ویرانگرترین تجربههای معاصر تهران بود. در جریان این درگیری کوتاه اما شدید و تلخ، تهران به عنوان مرکز تصمیمگیریهای راهبردی، هدف حملات هوایی، موشکی و پهپادی قرار گرفت. اگرچه سامانههای پدافند هوایی توانستند بخشی از تهدیدهای را دفع کنند، اما خسارات واردشده به زیرساختهای شهری، واحدهای مسکونی، و جان شهروندان، چشمگیر بود. براساس گزارش منابع رسمی، بیش از ۸۵۰واحد مسکونی، ۴۵مجتمع تجاری، ۱۲مدرسه، ۸بیمارستان و دهها ساختمان دولتی و عمومی در مناطق مختلف تهران آسیب جدی دیدند یا بهطور کامل تخریب شدند.
همانطور که تقریبا همگان میدانند، تهران در یکی از مخاطرهانگیزترین مناطق جغرافیایی کشور واقع است. شهر تهران با خطرات متعددی مواجه است؛ کارشناسان همواره هشدار میدهند که این شهر با وجود دو گسل که از نظر مدارک تاریخی دوره بازگشت آنها نیز نزدیک است و همچنین وجود کوه آتشفشان دماوند در شمال و در نهایت خطر فرونشست زمین، همزمان با چندین ریسک جغرافیایی مواجه است. بهجز همه اینها، پس از انقلاب که مبارزه با رژیم صهیونی در دستور کار و در زمره شعارهای اصلی نظام قرار گرفت، خطر جنگ با اسرائیل، موشک و بمباران شدن شهر هم به مخاطرات این شهر اضافه شد.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه و آسیبهای ناشی از آن که در این مقطع گریبانگیر کشور شده بهطور کلی با جنگ هشتساله دفاع مقدس متفاوت است. دلیل این تفاوت از آنجا نشات میگیرد که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه تعداد محدود و کمی از خانهها و واحدهای مسکونی آسیب دیدهاند یا اینکه به طور کلی ویران شدهاند، اما در جریان جنگ هشتساله این اعداد اصلا با جنگ تحمیلی ۱۲روزه قابل مقایسه نبودند. این در حالی است که درصد آسیب و تخریب ناشی از جنگ در واحدهای گوناگون نیز با یکدیگر متفاوت است؛ برخی از این خانهها بهطور کلی مخروبه شدهاند و برخی دیگر از آنها تنها اندکی آسیب دیدهاند.
برای پاسخدهی به این سوال که وظیفه تامین سرمایه بازسازی خانههای آسیبدیده در جنگ بر عهده چه کسی است، ابتدا باید بررسی کرد که این نوع از هزینهها در کدام چارچوب قلمداد میشود؛ بعد از آن میتوان متوجه شد که هزینه بازسازی این بناها، جزو وظایف دولت است یا در حیطه وظایف شهرداری محسوب میشود.
خطای قیمتگذاری دستوری، انگلستان را با بحران آب مواجه کرد. نظام سرکوب قیمتها و اعمال قیمتهای تکلیفی، بارها آزموده شده و هر بار شکست خورده است. حال نوبت این خطا به انگلستان رسید. همین چند روز پیش رسانهها پیشبینی کردند که بزرگترین شرکت آبی انگلیس در آستانه ورشکستگی قرار دارد و بدهیهای سنگین بالا آورده است.
انگلستان در سال ۲۰۲۵ با بحرانی خودساخته اما عمیق در حوزه آب روبهرو شده که ریشههای آن به سیاستهای خصوصیسازی دهههای گذشته بازمیگردد. درحالیکه کشورهای ثروتمند معمولا از زیرساختهای پایدار و ظرفیت پاسخگویی سریع در برابر بحرانهای اقلیمی برخوردارند، انگلستان به شکلی عجیب و نگرانکننده در برابر این تهدیدهای آسیبپذیر باقی مانده است.
رابطه انسان با آب در حال دگرگونی است. رشد جمعیت، گسترش شهرنشینی و افزایش تقاضای صنایع انرژیبر و فناوریمحور - از جمله مراکز داده مبتنی بر هوش مصنوعی - فشار بیسابقهای بر منابع آبی جهان وارد کردهاند.
قاره اروپا که در تصور عمومی به عنوان منطقهای با منابع آبی فراوان شناخته میشود، امروز با یکی از عمیقترین بحرانهای زیستمحیطی خود مواجه شده است: بحران آب. تغییرات اقلیمی، فرسودگی زیرساختها، سوءمدیریت منابع، و آلودگی گسترده آبهای سطحی و زیرزمینی، دست به دست هم دادهاند تا سیستم آبی اروپا را به مرز ناپایداری برسانند.
در شرایطی که یکسوم از قلمرو اتحادیه اروپا با کمآبی مواجه است، بحران منابع آبی به یکی از چالشهای ساختاری این قاره تبدیل شده است؛ چالشی که در کنار آلودگی و رشد فزاینده تقاضا، نیاز به سرمایهگذاری گسترده و نوآوری در سیاستگذاریهای زیستمحیطی را دوچندان کرده است.
در شرایطی که بحران آب بخشهایی از قاره سبز را درگیر کرده، کمیسیون اروپا از کشورهای عضو خواسته است که تا سال ۲۰۳۰ دستکم ۱۰درصد بهبود در بهرهوری مصرف آب خود ایجاد کنند. این هدف که الزامی قانونی ندارد،
کسبوکارهای نوپا و استارتآپی از زمان آتشبس تاکنون با مشکلات عدیدهای مواجه بودهاند؛ این در حالی است که زیست این کسبوکارهای نوپا، پیش از جنگ نیز خالی از معضل نبود. کمبود سرمایهگذار در این بخش، محیط سنتی کسبوکار کشور و همچنین بروکراسیهای طولانی، از جمله مهمترین دستاندازهای اکوسیستم استارتآپی بوده است. حال این مشکلات حل نشده و تازه گلوگاههای دیگری نیز به این محیط اضافه شده است.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه ایران و اسرائیل به بسیاری از استارتآپها آسیبهای بسیاری وارد ساخت؛ این جنگ نهتنها بهعنوان یک بحران سیاسی بلکه بهعنوان یک چالش جدی برای اقتصاد و کسبوکارهای مختلف بهویژه استارتآپها، نقشنمایی کرد. استارتآپهای ایرانی که در سالهای اخیر با چالشهای متعددی در بخش سیاستگذاری روبهرو بودند، در زمان جنگ با خود این معضل و بعد از آن با مشکلات جدید ناشی از ترکشهای ثانویه جنگ نیز مواجه شدهاند.
در محیطهای پیچیده و پویا که جامعه و به تبع آن سازمان نیز این خصوصیت را دارد، ساختارها و فرآیندهای سادهشده به مدیران این امکان را میدهد که تصمیمگیریهای سریعتر، موثرتر و شفافتری داشته باشند. از طریق کاهش پیچیدگیها، سردرگمی افراد کاهش یافته و به دلیل تمرکز بیشتر، منابع به شکل بهینهتری مورد استفاده قرار میگیرند. سادهسازی و دوری از ایجاد قوانین با تبصرههای مختلف و غیرهمگن، نهتنها به کاهش هزینهها و افزایش کارآمدی کمک میکند، بلکه زمینهساز پاسخگویی موثر به تغییرات محیطی برای مدیران سیستم نیز هست.
در شرایط اقتصادی ناپایدار که آینده نامعلوم است و مردم همواره در حال جستوجوی راههایی برای حفظ ارزش دارایی خود هستند، سرمایهگذاری و پسانداز به ابزاری کلیدی در تامین امنیت مالی تبدیل شدهاند.
سرنوشت مذاکرات ایران با اروپا چه میشود؟ آیا جمهوری اسلامی میتواند دوباره با تروئیکا به یک توافق دست پیدا کند و از دل آن به راهی برای توجیه ایالات متحده آمریکا آن هم در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ دست یابد؛ شخصیتی که یک بار تصمیم به خروج یکجانبه از برجام گرفت و از آن زمان تاکنون اروپاییان اجرای برجام را به سبب خروج واشنگتن یک کار سخت توصیف کردهاند. حالا انجام و ادامه این مذاکرات لاجرم به نوعی پای کاخ سفید را به ماجرا باز خواهد کرد.
مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی آلمان، انگلستان و فرانسه موسوم به «تروئیکا» نقش مهمی در آینده سیاست خارجه ایران خواهد داشت و کسی نیست که منکر این مهم باشد. اما قبل از اینکه بخواهیم به تحلیل چگونگی و نتایج این مذاکرات بپردازیم، خوب است که شرایط امروز کشور و غرب را مرور کنیم؛ چراکه هر اتفاق یا تصمیمی میتواند مشخصا یک تاثیر مستقیم بر روند مذاکرات داشته باشد. یکی از مهمترین اتفاقاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، رخداد جنگ تحمیلی ۱۲روزه و اتفاقات بینالمللی متبوع آن است.