مژده ابراهیمی:
شرایط سیاسی خاص کشور طی هفتههای اخیر ناشی از فقدان غمانگیز رئیسجمهور موجب شده است تا سیاست دامنه نوسان به عنصر کلیدی تنظیمگری بازار سرمایه تبدیل شود؛ رویکردی که موجب شده تا بورس روزهای سرخی را تجربه کند و تنها در دو روز اول هفته در سطح شاخص کل ۳۷هزار واحد ریزش را تجربه کند. کارشناسان بازار سرمایه معتقدند رویکرد اخیر نهاد ناظر در برخورد با وضعیت استثنایی بورس نمیتواند برای وضعیتی که سهامداران در آن گرفتارند، افاقه کند؛ چرا که این بازار به صورت تاریخی از چالشهایی رنج میبرد که در موعدهای ریزش شاخص (نظیر شوکهای سیاست خارجی یا امنیت بینالملل) با شدت بیشتری عمل میکنند. به همین دلیل نیز توصیه اغلب تحلیلگران بورسی این است که بهجای دامنه نوسان، اقدامات دیگری در دستور کار سازمان بورس قرار گیرد.
حمید میرمعینی/ استاد دانشگاه و پیشکسوت بازارسرمایه
اقتصاد سرمایهداری پیوند عمیقی بین علم و ثروت برقرار کرده و پیشرفت کلیه علوم مرهون انتظار کسب بازده اقتصادی و ثروتآفرین بوده است. اگر در ابتدای ظهور سرمایهداری صرفا علومی مثل ریاضیات، پزشکی یا مهندسی و مکانیک و فیزیک میتوانست راهی برای کسب ثروت با راهاندازی یک بنگاه تولیدی باشد، بهتدریج در اقتصاد سرمایهداری سایر علوم نظیر روانشناسی، تاریخ، جامعهشناسی و اقتصاد هم همراه سایر علوم شدند تا نگاهی همهجانبه و فراگیر و با استفاده از علوم مختلف، مسیر رشد و توسعه را هموار و به سمت قله تکامل بشریت هدایت کند.
بازار سرمایه ایران همواره به طرق مختلف محل دخالت دولت بوده است. در هر برهه تاریخی، سیاستگذاران و مسوولان امر همواره از این بازار استفاده تبلیغاتی و سیاسی کرده و همیشه به بورس نگاه ابزاری داشتهاند. این مداخلات در بازارسرمایه فقط ناشی از استفاده ابزاری و سیاستگذاریهای اقتصاد دولتی نیست؛ نگاه قیممآبانه به بازار و کنترلهای خارجی و دستوری نیز همواره به بازار سرمایه ایران لطمه وارد کرده است.
در زمینه انجام معاملات، باید به این نکته اشاره کرد که محدود کردن و کاهش دامنه نوسان احتمالا بدترین تصمیم برای کنترل بازار است؛ این اقدام میتواند به کاهش نقدشوندگی در بازار و افزایش ترس در معاملات منجر شود. به طور کلی، ایجاد هرگونه محدودیت در بازارها و کنترل دامنه نوسان مشابه قیمتگذاری دستوری است و در واقع دخالت در سازوکار طبیعی بازار به حساب میآید.
ریزساختارهای بازار سرمایه از مهمترین عوامل اثرگذار بر کارآیی بازار و کشف قیمت منصفانه است. باید گفت اوایل دهه ۱۳۸۰ و رونق بورس همزمان با خلق ریزساختارهای عجیبی بود. در اوایل دهه ۱۳۸۰ شاهد خلق حجم مبنا بودیم؛ موضوعی که در جهان بیسابقه بود و عملا سرعت کشف قیمت سریع و منصفانه در بازار را از بین برد.از سوی دیگر تنها چند هفته پس از وضع حجم مبنا و مشخص شدن شکست آن، بدون حذف آن شاهد وضع دامنه نوسان منفی۲ و صفر بودیم. به عبارت دیگر در روزهای صعودی شدید بازار، تنها راهکار نهاد ناظر، تغییر دامنه نوسان بوده است.
در دوسال گذشته و بهخصوص در یکسال اخیر به طور مشخص بازارسرمایه از اولویتهای دولت در سیاستگذاری خارج شده است و به نظر میرسد دولت و بانک مرکزی اولویت سیاستی خود را کنترل تورم و نرخ ارز قرار داده و حاضرند برای تامین این خواسته بهای سنگینی مانند رکود، زمینگیر شدن تولید بخش خصوصی و زیانده شدن صنایع و شرکتهای دولتی را بپردازند. سیاستگذار براساس اولویتهای تعریفشده خود، به نظر میرسد در صدد افزایش تمرکز بر اقتصاد و سیاست و دولتیتر کردن اقتصاد است.
دو محور مهم در تبیین اعمال محدودیت دامنه نوسان از سوی نهاد ناظر قابل ذکر است که هردو بر اعتماد عمومی به این بازار لطمه وارد میکنند. البته چرایی وضع دامنه نوسان از سوی سیاستگذار بر بازار خود محل بحث است؛ اما رجوع به شرایط واقعی بازارسرمایه بعد از چهارسال اصلاح پی در پی نشان میدهد تاکنون عوامل زیادی در این بازار دخیل بودند که در پی آنها شاخص بورس منفی شده است و باعث عقبماندگی بازارسرمایه شدهاند.