اتحاد کشورهای عضو پیمان بریکس برای درانداختن طرحی نو در عرصه روابط بینالملل، معانی متفاوتی در پی خواهد داشت که یکی از آنها تغییر و تحول در جریان سرمایه جهانی است. این روند که در فضای پس از جنگ جهانی دوم از طریق بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و جهتدهی کشورهای بلوک غرب شکل گرفته، عمده هدف خود را توسعه تجارت آزاد در راستای تعمیق نظم مدنظر آمریکا قرار داده است.
پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای و بریکس بهعنوان نهادهای جدید برآمده از جهتگیریهای قدرتهای نوظهور جهانی از سالها قبل مورد توجه ایران بوده است. ایران نیز همچون کشورهای عضو این سازمانها به آینده نگاه جدیتری دارد تا به امروز و فردای نزدیک و از منظر میانمدت و بلندمدت، به دنبال کسب منافع از عضویت در این دو نهاد با محوریت چین و روسیه و با حضور توامان هند است.
با برگزاری آخرین نشست رهبران کشورهای عضو بریکس، مجددا بحثهای مختلفی در خصوص شرایط کنونی و همچنین آینده این نهاد مطرح شده است. اگرچه بریکس نهادی تازهتاسیس قلمداد نمیشود، اما فاکتورهای مختلف از جمله عضویت کشورهای جدید بار دیگر به افزایش توجهات به آن منجر شده است. بر این اساس، یکی از پرسشهای مهمی که مطرح میشود و برای جمهوری اسلامی ایران نیز اهمیت دارد، این است که تا چه حد میتوان نسبت به دستاوردهای آن، چه در زمان حال و چه در آینده دل خوش کرد؟
نظام بینالملل در حال گذار به دوره جدید مبتنی بر رهبری جمعی است که در آن گروهی از کشورهای دارای نفوذ و قدرت، بر تحولات بینالمللی تاثیر میگذارند. مهمترین نشانههای دوره گذار شامل بحرانهای متوالی، نزدیک شدن میزان قدرت بازیگران دولتی به یکدیگر، نهادسازی و بلوکبندیهای جدید است.
روایت غالب درباره رشد اقتصاد ایران در سالهای اخیر، روندی صعودی و مثبت بوده که در ۱۵فصل پیاپی تکرار شده و وضعیتی مناسب را به سیاستگذاران مخابره کرده است. در پرونده قبلی «باشگاه اقتصاددانان» پیرامون رشد اقتصادی بهار ۱۴۰۳ گفتیم که دادههای بازار کار، شفافشدن درآمدهای بنگاهها به دلیل ایجاد سامانههای مالیاتی در کنار جهش بخش نفت میتوانند به ما در تبیین اثر رفاهی اندک رشد اقتصادی کشور کمک کنند. در عین حال تحلیلگران تاکید داشتند که نوسانات سیاسی سالهای اخیر یکی از زمینههای مهم کاهش اثر رفاهی رشد بر خانوارهای ایرانی به شمار میرود.
اقتصاد ایران در فصل اول سال ۱۴۰۳ نسبت به مقطع مشابه سال گذشته ۳.۲درصد رشد کرده است. این آماری بود که بانکمرکزی در آخرین گزارش خود از حسابهای ملی منتشر کرد. بهرغم اینکه بر مبنای دادههای بانکمرکزی، اقتصاد ایران بیوقفه به رشد خود ادامه میدهد، بعید است بتوانیم بهراحتی افکار عمومی را قانع کنیم که چنین آماری واقعیت دارد.
سالانه حدود ۳۴۰میلیون دستگاه خودروی مسافری، ون، وانت، اتوبوس و کامیون و دوچرخه و سهچرخه در جهان تولید میشود که از موتور الکتریکی استفاده میکنند. این حجم از تولید محصولات پاک و الکتریکی در حالی هر روز ابعاد بزرگتری از بازار خودروی جهان را به خود اختصاص میدهد که در بسیاری از کشورها نظیر ایران هنوز بر سر ورود یا عدمورود به این بخش از فناوری تصمیم روشنی اتخاذ نشده است.
تردیدی نیست که توسعه حملونقل جادهای به دلیل نقشی که در توسعه اقتصادی و صنعتی دارد و تبعات مثبت آن در توسعه اجتماعی و فرهنگی، ضروری است. براساس پیشبینی سازمان بینالمللی انرژی، تا سال ۲۰۵۰ مجموع سفرهای جادهای در سراسر جهان، اعم از جابهجایی بار و سفر با وسایل نقلیه مسافربری، موتورسیکلت و اتوبوس، سالانه ۵۰تریلیون مایل خواهد بود. اما این نگرانی هم وجود دارد که رشد این بخش به شیوه فعلی و بدون تغییرات بنیادی در میزان استفاده از سوختهای فسیلی میتواند آثار زیستمحیطی زیانباری در پی داشته باشد.
علی یکهفلاح/رئیس هیاتمدیره تعاونی قطعهسازان کشور
شکی نیست که کشور برای بازگشت به دوره پیش از تحریم و حل چالش رفاهی خود در وضعیت کنونی چارهای جز رشدهای ۸درصدی و بیشتر ندارد، اما عقل سلیم میگوید برای رقمزدن چنین سطحی از رشد لازم است کشور به سمت سرمایهگذاری و توسعه زیرساختها برود؛ کاری که کمک میکند هم پتانسیل رشد اقتصادی در کشور تقویت شود و هم بستر کار برای خیل عظیمتری از افراد مستعد کارآفرینی فراهم آید. اما برای تحقق چنین موضوع مهمی لازم است به یک رشته اقدامات دومینووار دست زد تا فضا و فرصت چنین تحولی فراهم شود.
صنعت خودرو بهزودی تغییرات اساسی خواهد داشت و اکنون در میانه مسیر تحولات عظیم هستیم. شاید اگر به تصمیمهای جدید کمپانیهای موثر بر جهان خودروسازی توجه کنیم یا به مقایسه خبرهای امروز این صنعت با دو دهه گذشته بپردازیم، تفاوتها بیشتر به چشممان بیایند. این تغییرات چند دسته هستند: مدلهای کسبوکار، استفاده از طراحی و تکنولوژیهای جدید، خودروهای خودران، قوای محرکه با مصرف سوخت کمتر یا استفاده از سوخت غیرفسیلی. سعی میکنم در این تحلیل به طور اجمالی تغییرات گذشته نزدیک تا امروز را شرح دهم و جایگاه ایران را نسبت به این تغییرات مقایسه کنم.
عرضه اولیه سهام (IPO) هرچقدر در اقتصادهای شکوفا قابل ردگیری است، در ایران نامحسوس و ناچیز است و حتی بهعقیده برخی یکی از دلایل مهم رونق ناچیز بازار سهام ایران در سالها و ماههای اخیر است. «باشگاه اقتصاددانان» در پرونده پیشرو سعی کرده است ضمن بررسی روندهای منطقهای و جهانی عرضه اولیه سهام به مقایسه مناطق مختلف با ایران و ارزیابی اثرات این مکانیزم مهم مالی بر اقتصاد و صنعت بپردازد.
اقتصاد جهان، امروزه در پیچیدهترین حالت خود قرار دارد. در حالی که تا چند قرن پیش ارتباط اقتصادی کشورها تنها از طریق جادههای خاکی و سفرهای دریایی طولانیمدت و پرخطر میسر بود، مسیرهای فیزیکی اقتصاد حالا نهتنها از ابزارهای مختلف ارتباطی بهره میبرند، بلکه به لطف اینترنت، ارتباطات تجاری و بازرگانی در بسترهای مجازی با سرعت و دقت بیشتری پی گرفته میشوند. تقریبا در این فضا همهچیز دستخوش تغییر شده، بهجز نیات و نیازهای اولیه انسانها در جهت بقا و حداکثرسازی مطلوبیت که همچنان اصول موضوعه رفتار اقتصادی بشر را شکل دادهاند. بنابراین اگر بخواهیم اثربخشی هر رفتار و منش اقتصادی دولتها یا رویههای اجرایی را بسنجیم، تنها کافی است میزان مطابقت آنها با منافع اقتصادی اشخاص حقیقی یا حقوقی را مورد ارزیابی قرار دهیم.
ماهور پورالطافی/ دانشجوی مهندسی مالی موسسه مطالعات پیشرفته تهران (Teias)
عرضه اولیه عمومی (IPO) یکی از ابزارهای کلیدی برای تامین مالی و رشد شرکتها به شمار میآید و میتواند نقش مهمی در توزیع نقدینگی در بازارهای سرمایه ایفا کند. این ابزار به شرکتها اجازه میدهد تا از طریق جذب سرمایههای عمومی، منابع لازم برای توسعه فعالیتهای خود را فراهم آورند، بدون آنکه نیازی به اتکای زیاد بر وامهای بانکی یا دیگر منابع مالی خارجی داشته باشند. در عین حال، این فرآیند به سرمایهگذاران فرصت میدهد تا در پروژههایی با پتانسیل رشد مشارکت کنند. با وجود تمام مزایای IPO، این فرآیند پیچیدگیهای خاص خود را دارد. عرضه عمومی سهام نهتنها به تحلیل دقیق وضعیت مالی شرکت نیاز دارد، بلکه شرایط کلان اقتصادی نیز باید بهدقت مورد ارزیابی قرار گیرد. این ابزار، بسته به شرایط اقتصادی و سطح بلوغ بازار مالی، میتواند تاثیرات متفاوتی بر عملکرد شرکتها و صنایع داشته باشد.
عرضههای اولیه سهام (IPO) بهعنوان ابزار کلیدی در جذب سرمایهگذاری و تامین مالی برای شرکتها در بازار سرمایه، نقش بسزایی در رشد و توسعه اقتصادی ایفا میکنند. در ایران، با توجه به شرایط خاص اقتصادی و نیاز به سرمایهگذاریهای کلان در صنایع استراتژیک، عرضههای اولیه به فرصتی طلایی برای تامین منابع مالی تبدیل شدهاند. اما در عین حال، چالشهایی مانند نوسانات بازار، قیمتگذاری نادرست و تاثیرات ژئوپلیتیک میتوانند بر موفقیت این فرآیندها تاثیر منفی بگذارند. در این مقاله به تحلیل دقیق این موضوعات و تاثیرات آنها بر شرکتها و اقتصاد ایران خواهیم پرداخت.
البرز نظامی:
ناترازی اقتصادی چند وقتی است که به اصطلاح رایج در ادبیات اقتصادی کشور بدل شده است. این مساله در شرایط فعلی ایران، معطوف به یک یا دو عامل نیست. درست همانطور که دکتر مسعود نیلی در ارائه چند وقت پیش خود به مساله ناترازیهای اقتصادی کشور اشاره کردند، این مقوله در کشور ما، پهنه گستردهای دارد و از حوزه انرژی گرفته تا حوزه بانکی مشاهده میشود؛ مسالهای که موجب میشود مسیر اصلاحات اقتصادی در کشور با تغییرات سیاستی دیگر ممکن نباشد. به بیان دقیقتر، درگیری کشور با چند ناترازی در چند حوزه مهم نشانگر آن است که نیازمند رویکرد جامع برای اصلاحات اقتصادی هستیم؛ اصلاحاتی که دیگر نه یک تغییر سیاستی، بلکه به نوعی باید تغییر رویکرد باشند.
محمدصادق عبداللهیپور/ دانشجوی دکترا و تحلیلگر بانکداری
از زمان استقرار رئیس کل فعلی بانکمرکزی نزدیک به دوسال میگذرد. از ابتدای سکانداری ایشان، سیاست کنترل مقداری ترازنامه با هدف کنترل رشد نقدینگی و در نهایت کنترل رشد تورم با جدیت دوچندان پیگیری شد. از ابتدای شروع این سیاست بحثهای مختلفی حول نحوه اجرا و احتمال موفقیت آن شکل گرفت.
نظام بانکی ایران در سالهای اخیر با چالشهای جدی ناترازی بانکی مواجه بوده است. این وضعیت به عدمتعادل میان داراییها و بدهیها منجر شده و توانایی بانکها در تامین مالی و پرداخت به سپردهگذاران را مختل کرده است. دخالتهای دولت در تعیین نرخ بهره، ضعفهای ساختاری و مدیریتی و ناکارآمدی نظام اعتبارسنجی به تشدید این بحران دامن زدهاند. پس توجه به استقلال بانکمرکزی و اجرای اصلاحات کلیدی برای بهبود وضعیت نظام بانکی ایران ضروری است.
مهدی بابالو / پژوهشگر بانکداری و دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس
شرایط رکودی حاکم بر بازار سرمایه و نارضایتی فعالان اقتصادی از وضعیت موجود، مسوولان اقتصادی را مجاب کرده است تا تصمیماتی را در حمایت از این بازار اتخاذ کنند. یکی از اقدامات اخیر دکتر همتی (وزیر محترم اقتصاد)، اعلام قصد خود مبنی بر کاهش نرخ سود سپردههای بانکی است. افزایش نرخ سود سپرده بانکی بهعنوان یک استراتژی پولی غیرمتعارف برای کنترل تورم و جلوگیری از آسیبهای اضافی به اقتصاد کشور در نظر گرفته میشود؛ در نقطه مقابل آن کاهش نرخ سود سپرده بانکی میتواند بهعنوان محرکی برای افزایش تقاضا در سایر بازارها عمل کند، اما در عین حال با چالشهایی مواجه است که باید مورد توجه مسوولان قرار گیرد.
نقره خیال پایینآمدن از سقف قیمتی را ندارد و به صعود ادامه میدهد. راز این جایگاه جدید و وضعیت تازه نقره چیست؟ شواهد تاریخی گویای ثبات قیمت نقره در محدوده زیر ۲۵دلار است؛ اما این فلز طی ماههای اخیر سودای رکوردشکنی و عبور از سطوح یکدهه گذشته را دارد. براساس گزارش موسسه جهانی نقره (World Silver Survey ۲۰۲۴)، بازار نقره از سال ۲۰۲۱ با کسری ساختاری روبهرو بوده و تقاضا برای سهسال گذشته بهطور متوالی بیش از عرضه بوده است. این کمبود عمدتا ناشی از تقاضای صنعتی بهویژه از بخشهایی مانند اقتصاد سبز و تحولات گذار انرژی است. اما در حالی که برخی استدلال میکنند ذخایر نقره موجود در سطح زمین میتواند کسری حاضر را پوشش دهد، بررسی امسال موسسه جهانی نقره نشان میدهد موجودی نقره بهطور پیوسته در حال کاهش است و تغییری در این روند حادث نشده است.
نقره بهعنوان یکی از فلزات گرانبها و باارزش، از دیرباز در فرهنگها و تمدنهای مختلف بهعنوان نمادی از ثروت و قدرت شناخته شده و همواره توجه سرمایهگذاران و صنایع مختلف را به خود جلب کرده است. این فلز علاوه بر کاربردهای زیورآلات، در صنایع الکترونیک، پزشکی و انرژیهای تجدیدپذیر نیز نقش مهمی ایفا میکند. شمش نقره بهعنوان یک ابزار سرمایهگذاری، نهتنها یک دارایی فیزیکی است، بلکه بهعنوان یک پناهگاه امن در زمانهای ناپایداری اقتصادی نیز مورد توجه قرار میگیرد. شمش نقره معمولا از نقره خالص (با عیار ۹۹۹) ساخته شده و به شکلهای مختلفی تولید میشود. اندازه و وزن این شمشها متفاوت است و معمولا در وزنهای استاندارد مانند یکاونس، ۱۰اونس و یککیلوگرم عرضه میشوند.
بهطور کلی طلا و نقره از دسته فلزات گرانبها هستند و به دلیل کمیاب بودن از ارزش زیادی برخوردارند. این دو فلز که در قدیم به آنها زر و سیم نیز گفته میشد، در ۳۰سال گذشته همواره همبستگی مثبت و قدرتمندی با هم داشتهاند و از هر دو در شرایط آشفته جهانی و بحرانهای اقتصادی بهعنوان پناهگاهی امن استفاده میشد. با اینحال نقره یک دوگانگی دوستداشتنی دارد؛ آنهم اینکه هم فلزی گرانبهاست و هم صنعتی است و در دورانهای شکوفایی و توسعه بهتر از طلا عمل میکند.
بیست و نهمین نشست اقلیمی سالانه سازمان ملل متحد امسال هم در همسایگی ما یعنی در جمهوری آذربایجان و شهر باکو برگزار میشود. گویا جهان نیاز مبرم دارد که به مسائل اقلیمی این گوشه از کره زمین دقت بیشتری داشته باشد.
سید توحید صدرنژاد/ مسوول کمیته توسعه پایدار اتاق بازرگانی ایران و رئیس اتحادیه صنایع بازیافت ایران
از دیرباز صاحبنظران حوزه انرژی در ایران، بهواسطه اقتصاد نفتی کشور، عموما مهندسان نفت یا متخصصان حوزههای اقتصاد انرژی بودهاند. اما در دهههای اخیر، مالکان و مدیران نیروگاهها نیز به این جمع اضافه شدهاند. این بخش از کارشناسان حوزه انرژی در آستانه برگزاری نشست کاپ۲۹ در آذرماه سالجاری در باکوی آذربایجان، مجددا باب گفتوگو در مورد تعهدنامه پاریس را باز کردهاند. این امر به آن معناست که در محافل مختلف کارشناسی و در پاسخ به رسانهها، از بنبست موجود در جذب تکنولوژیهای جدید در حوزههای نفت، گاز، پتروشیمی و نیروگاهی به واسطه تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان سخن میگویند و بر این پایه، از امکانپذیر نبودن ایفای تعهدات کشور در کاهش انتشار گازهای گلخانهای پس از پیوستن به پیمان پاریس بیمناک هستند.
دکتر رویا خوشنویس/ پژوهشگر مطالعات فرهنگی نفت و انرژی
نشست شرایط اقلیمی امسال به نام کاپ۲۹ بیشتر بر روی حلکردن چالشهای مالی برای گذار از انرژی تمرکز دارد. این نشست فضای بسیار مهمی برای مشارکت بازیگران مالی و سرمایهگذاران در صحنه داخلی و بینالمللی است. اما نکته مهم در مورد این نشست این است که فقط به حضور رسمی دولتها محدود نیست. این کاپ دارای چند قسمت (زون) متفاوت است که نهتنها دولتها، بلکه بسیاری از شرکتها، فعالان محیطزیست، NGOها، شرکتهای محلی و گروههای تحقیقاتی و دانشگاهی در آن شرکت میکنند. با وجود اینکه ایران قرارداد پاریس را امضا نکرده و یکی از منتشرکنندگان کربن بزرگ در جهان است، اما یکی از راههایی که برای سودمند کردن این نشست برای ایران وجود دارد تمرکز بر روی فضاهای سودآور در زمینه حل مشکلات اقلیمی است.
پرهام پهلوان:
دکتر پزشکیان، هفته گذشته ضمن تحویل لایحه بودجه به مجلس شورای اسلامی، به اهمیت اصلاح قیمتگذاری انرژی در ایران و کم و کیف قیمت بنزین اشاره کرد. وی گفت قیمت تمامشده بنزین داخلی ۸هزار تومان و قیمت تمامشده بنزین وارداتی بین ۳۰ تا ۴۰هزار تومان است و این میتواند لزوم بازنگری قیمت عرضه در ایران را روشن کند. اما بهراستی مشکل ناترازی با افزایش قیمت و کنترل طرف تقاضا حل خواهد شد؟ به نظر میرسد که مشکل ناترازی در ایران با این راهحلهای دمدستی قابل حل نخواهد بود و به اصلاحات ساختاری دقیقتر از جمله بهبود ناوگان حملونقل، ورود تکنولوژی، کنترل مصرف سوخت و بسیاری موارد اصلاحی دیگر، پیش از افزایش قیمت نیاز دارد تا علاوه بر رفع معضل ناترازی، کشور در تله تورم ناشی از این مدل قیمتگذاری نیز گرفتار نشود. «باشگاه اقتصاددانان» در این پرونده، به بررسی این چالش اساسی و ریشهدار پرداخته است. واقعا قیمتگذاری ثابت دستوری، تا چه زمانی میتواند تعادل عرضه و تقاضا را فراهم کند؟
دکتر عبدالرسول صادقی / پژوهشگر پسادکترای اقتصاد دانشگاه تهران
بهنظر میآمد شخص رئیسجمهور محترم به صداقتی که بر آن تاکید داشتند، پایبندی نشان دهند. اگرچه، در همان روزهای انتخابات، با توجه به وضعیتی که بر متغیرهای نهادی حاکم بوده است، تاکید اقتصاددانها بر آن بود که شخص رئیسجمهور و تیم اقتصادی آن نخواهند توانست علم اقتصاد را در چنین فضای نهادی پیاده کنند. با این حال، حداقلهایی از ایشان و تیم اقتصادی جدید، با رویکردهای مبتنی بر اصلاحات نهادی و سیاستی انتظار میرفت.
آقای رئیسجمهور در نطق اخیر خود در زمان ارائه لایحه بودجه ۱۴۰۴، اشاره کردند که بهای تمامشده هر لیتر بنزین با فرض قیمت صفر ریالی برای نفت (یعنی صرفا در زنجیره پالایش) بالای ۸ هزار تومان است که بهنظر میرسد اشتباهی در ارائه این رقم رخ داده که مشخص نیست یک اشتباه کلامی بوده یا اشتباه محاسباتی در بدنه کارشناسی دولت. برای محاسبه مجموع بهای تمامشده هر لیتر بنزین یا فرآورده، نمیتوان از صورتهای مالی پالایشگاهها یا زنجیره پالایش شروع کرد بلکه ابتدا باید سراغ زنجیرههای بالاسری پالایش، یعنی اکتشاف و استخراج رفت. بهای تمامشده هر لیتر فرآورده از تجمیع بهای تمامشده نفت در زنجیره اکتشاف و استخراج و بهای تمامشده پالایش و توزیع فرآورده به دست میآید. بهای تمامشده نیز از تجمیع دو جزء هزینههای عملیاتی Opex و هزینههای سرمایهای Capex بهعلاوه حاشیه سود مدنظر در هر یک از این زنجیرههای چندگانه حاصل میشود.
اگر اتخاذ تصمیمات پیچیده کار سختی نبود، بستنیفروشها رئیسجمهور، فلافلفروشها وزیر اقتصاد و ندافها دیپلمات یا ژنرال میشدند. این مقدمه کوتاه، زمانی به ذهنم خطور کرد که متن سخنان پزشکیان در دفاع از لایحه بودجه ۱۴۰۴ را مرور میکردم: «احتمال اختصاص ۱۳۰هزار میلیارد تومان به واردات بنزین در سال آینده.»
اخیرا رسانهها اخباری را نقل کردند که هاوانا پایتخت کوبا در شرایط بیبرقی مطلق قرار دارد. در نیمقرن اخیر انقلاب کوبا همواره برای ملتهای آزادیخواه جهان نماد مقاومت و مبارزه بوده است.
پرهام پهلوان:
گروه ویژه اقدام مالی (The Financial Action Task Force)، تراکنشهای مالی و میزان اثرگذاری کشورها بر آنها را در رابطه با اقدامات پرخطر، بهخصوص پولشویی و تامین مالی تروریسم بررسی میکند. FATF به کمک کشورهای عضو، مرتب بر شیوههای جمعآوری و نقل و انتقال وجوه تروریستها و هنجارشکنها در سطح بینالملل نظارت میکند. با توجه به اینکه کشورها مطابق قواعد FATF همیشه اقدامات موثری را برای برهمزدن جریانهای مالی غیرقانونی انجام میدهند، مجرمان مجبورند راههای جایگزینی را برای شستوشوی پولهای کثیف و نقل و انتقال انجام دهند.
دکتر علیرضا سلطانی/مدرس دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد بینالملل
نزدیک به یکدهه است که موضوع FATF به چالشی برای نظام سیاستگذاری و تصمیمگیری ایران تبدیل شده است. FATF از جمله موضوعات و به بیان دقیقتر چالشهایی است که در داخل کشور و بهویژه در چارچوب نظام سیاستگذاری کلان کشور، در مورد آن اجماع نظر وجود ندارد و بیش از آنکه بر مدار کار کارشناسی از یکسو و ملاحظات منافع و مصالح ملی از سوی دیگر قرار داشته باشد، عمدتا به ابزاری برای کشاکشها و رقابتهای سیاسی و پیشبرد اهداف و منافع سیاسی و جناحی تبدیل شده است.
داستان توسعه اقتصادی، داستان قاعدهپذیری در نظم بینالملل و همکاری با جهان برای تبدیلکردن داشتهها به بیشترین سطح از ثروت است. در واقع اگر یکروی سکه توسعه، مساله نهادها و قواعد بازی باشد که رابینسون، عجماوغلو و جانسون درباره آن به تفصیل نوشتهاند، روی دیگر سکه، فهم درست از نظم بینالملل و کارکردهای آن است که وقتی در بطن دستگاه سیاستگذاری یک کشور قرار میگیرد، ریتمی همسو با سیاستهای اقتصادی را مینوازد. در باب این موضوع بحث بسیار است، اما تجربه دهها کشور موفق در زمینه توسعه، از جمله چین بهخوبی اثرات معجزهآسای همکاری با نظم بینالملل را نشان میدهد. اما چرا چنین است و چگونه این نخهای نامرئی اما ملموس و محسوس بر امروز و آینده کشورها اثر میگذارند؟
مهرداد حاجیزاده فلاح/مشاور ارشد مبارزه با پولشویی
گروه ویژه اقدام مالی (FATF) یک نهاد بین دولتی است که هدف آن توسعه و ترویج سیاستها در سطح ملی و بینالمللی برای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم است. FATF توسط اجلاس سران G-۷ در سال ۱۹۸۹ برای مبارزه با پولشویی که سیستم بانکی و موسسات مالی را تهدید میکند، تاسیس شد. در اکتبر ۲۰۰۱، ماموریت FATF بهمنظور ترکیب تلاشها برای مبارزه با تامین مالی تروریسم گسترش یافت و اخیرا کارهای بیشتری در مورد تامین مالی غیرقانونی به طور کلی انجام شده است. دستور تجدیدنظرشده فعلی FATF که جهتگیریها و اولویتهای FATF را تعیین میکند، در نشست وزیران FATF در آوریل ۲۰۰۸ به تصویب رسید. FATF از زمان تاسیس، کار خود را بر سه فعالیت اصلی متمرکز کرده است:
پارمیدا میهنیار:
سرمایهگذاری خطرپذیر (CVC) به معنای سرمایهگذاری در استارتآپها یا شرکتهای نوپاست که دارای پتانسیل رشد بالا اما با ریسکهای بالقوه نیز هستند. شرکتهای سرمایهگذار در این حوزه، معمولا با هدف دستیابی به نوآوریها، تکنولوژیهای جدید و ورود به بازارهای تازه به این نوع سرمایهگذاریها ورود میکنند. سرمایهگذاری خطرپذیر شامل تامین مالی در مراحل اولیه رشد شرکتهای نوآور است که معمولا هنوز به سوددهی نرسیدهاند اما پتانسیل رشد بالایی دارند. سرمایهگذاران خطرپذیر با ارائه سرمایه و مشاورههای استراتژیک، به این شرکتها کمک میکنند تا در مسیر رشد و توسعه قرار گیرند. در مجموع، سرمایهگذاری خطرپذیر میتواند به ایجاد تغییرات مثبت و نوآوری در صنعت منجر شود و در عین حال ریسک بالایی نیز به همراه دارد. به همین دلیل، تصمیمگیری دقیق و تحلیل جامع از نیازهای بازار و پتانسیلهای شرکتها در این نوع سرمایهگذاریها اهمیت زیادی دارد.
محمدرضا معصومی/دکتری اقتصاد سلامت و پژوهشگر حوزه مالی
دوره اصلی شکوفایی سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران به سالهای برجام بازمیگردد. در آن زمان، با ورود سرمایهگذاران خارجی، استارتآپهای آن دوره موفق به جذب سرمایه قابلتوجهی شدند و وضعیت فعلی خود را مدیون همین جذب سرمایه هستند. اما پس از برجام، این روند تکرار نشد و سرمایهگذاری در حوزه استارتآپ برای سرمایهگذاران داخلی به دلایل مختلف از جمله شرایط تورمی کشور چندان جذاب نبود. به همین خاطر، بسیاری از کسبوکارها در شرایط بحرانی از نظر جذب سرمایه قرار گرفتند و صندوقهای خطرپذیر بورسی نیز نتوانستند کمکی به این وضعیت کنند.
ملیحه فرجامی/دانشجوی دکترای مالی از دانشگاه الزهرا
در دنیای پرشتاب فناوری و کسبوکار امروز، شرکتها برای بقا و رشد، بیش از هر دورانی به نوآوری نیاز دارند تا از رقبا سبقت بگیرند. صنایع مختلف در سراسر جهان همواره با تلاطم روبهرو هستند و پیشرفتهای فناوری شرکتها را وادار میکند در مورد مدلهای سنتی کسبوکار بازنگری کنند. نوآوری به عنوان عامل ایجاد تمایز، نقش اساسی در حیات یا ممات شرکتها ایفا میکند و یکی از ابعاد مهم رقابتپذیر شدن تولیدات بنگاهها در دنیای امروز، توسعه فناوری و نوآوری است. در کشور ما، عوامل مختلفی موجب کاهش توانمندی بسیاری از بنگاهها برای توسعه فناوری شده است که یکی از این عوامل، محدود بودن شیوههای تامین مالی است.
ماهور پورالطافی/دانشجو مهندسی مالی موسسه مطالعات پیشرفته تهران (Teias)
سرمایهگذاری خطرپذیر شرکتی (CVC) بهعنوان یکی از ابزارهای مالی پیشرفته و پیچیده در سالهای اخیر، نقش بیبدیلی در توسعه نوآوری و تقویت رقابتپذیری شرکتهای بزرگ ایفا کرده است. برخلاف سرمایهگذاریهای سنتی،CVC اهدافی دوگانه را دنبال میکند؛ از یکسو به دنبال دستیابی به بازدهی مالی است و از سوی دیگر دسترسی به نوآوریهای بیرونی و تقویت استراتژیهای رقابتی شرکت مادر را دنبال میکند. این ابزار مالی به شرکتهای بزرگ اجازه میدهد تا با بهرهگیری از نوآوریهای استارتآپها، همگام با تغییرات سریع در بازارهای جهانی پیش بروند.
آموزش عالی در ایران در وضعیت خطیری به سر میبرد. امروز ساختار آموزش عالی که زمانی با دو کارکرد افزایش آگاهی عمومی در راستای توسعه انسانی و افزایش نیروی متخصص در راستای توسعه اقتصادی طراحی شده بود، از بیماریهای گوناگونی در رنج است. مدل مدیریت دانشگاه، رابطه نظام علم و نظام حکمرانی، نحوه جذب اساتید و نیروهای آموزشی و کادر دانشگاه در کنار نحوه ارتباط صنعت و دانشگاه در زمره مهمترین مسائلی هستند که کارشناسان را به نقد و نظر واداشتهاند. جنجال بر سر نحوه ورود افراد به دانشگاه، بهویژه در آن دسته از رشتههای دانشگاهی که افراد را در معرض تخصصهای ثروتساز و قدرتساز قرار میدهد، اخیرا دوباره به کانون بحث و گفتوگو در عرصه عمومی بدل شده که در عمده این مباحث، نوک انتقادات به سمت «سهمیهها» نشانه رفته است. اقتصاددانان و پژوهشگران این حوزه در این باره نکات قابل تاملی دارند که پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» به همین بهانه تهیه شده است.
مناقشه درباره عدالت و برابری آموزشی در مقاطع مختلف تحصیلی، موضوعی است که بین اندیشمندانی همچون جامعهشناسان، اقتصاددانها و سیاستگذاران وجود داشته و دارد. برخی بر این باورند که همگان باید به فرصتهای آموزشی دسترسی برابر داشته باشند و توصیه میکنند انواع اقدامات حمایتی برای دسترسی همگان به آموزش، در پیش گرفته شود.
البرز نظامی/ دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه تهران
میانه تابستان امسال بود که جنجالی بزرگ بر سر سهمیههای ورود به دانشگاهها برپا شد. مبینا نعمتزاده، دختر ۱۹سالهای که تابستان امسال برنده مدال برنز المپیک پاریس شد، قهرمانی خود را بهانهای قرار داد تا بتواند بدون کنکور وارد دانشگاه شود؛ مسالهای که واکنش بسیاری را در جامعه ایرانی برانگیخت. برخی خواسته او را ادامه تبعیض موجود در شیوه انتخاب دانشجو توسط دانشگاهها دانستند و برخی هم از خواسته او دفاع کردند. همانطور که مخالفان درخواست مبینا نقدهای جدی به خواسته او وارد کردند، مدافعان درخواست او نیز مبنای استدلالی بیراهی نداشتند. لکن، فارغ از آنکه حق با چه کسی بود، یک پرسش جدی در این میان به وجود آمد و آن هم از این قرار بود که چه کسی میتواند تشخیص دهد سهمیه حق کیست؟
۹۲سال پیش وقتی آلدوس هاکسلی در رمان درخشان خود «دنیای قشنگ نو» از تحقق رویای سعادت و خوشبختی همه انسانها با کمک علم نوشت، بسیاری با دیده تردید به این رمان علمی-تخیلی نگاه میکردند و رهایی بشر از شر، فقر و رنج را غیرممکن میدانستند. اما با گذشت زمان، موفقیت و شکست جوامع و تلاش دانشگاهیان برای فهم زمینهها و علل توسعه و فقر، جهان را با بینشهای روشنی درباره نحوه دستیابی به کامیابی روبهرو کرد؛ تا جایی که برخی از معادلات مهم و پیچیده توسعه در قرن ۲۱ حل شد.
دارون عجماوغلو، سیمون جانسون و جیمز رابینسون به دلیل تحقیقات برجسته خود درباره نقش نهادها و تاثیرات آنها بر رفاه و توسعه اقتصادی، برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۲۴ شدند. این جایزه بهدرستی به آنها اعطا شد، اما مهمتر از آن، پیام این پژوهشها برای کشورهایی مانند ایران است که به دنبال راهی برای عبور از شرایط فعلی و قرار گرفتن در مسیر توسعه هستند.
یکی دانشگاه را ترک کرده و وکیل و وزیر میشود و سر از چاه درمیآورد، یکی بر آن است در دانشگاه بماند و در جستوجوی راه باشد. طی روزهای گذشته، نکات فراوانی در مورد جناب دارون عجماوغلو، اقتصاددان ارمنیتبار ترکیه و استاد دانشگاه ام.آی.تی منتشر شد. رسانهها با ذکر جزئیات، به دنبال پاسخی برای این پرسش رفتند که عجماوغلو و دو پژوهشگر همکار او چه ایدههایی داشتهاند که جایزه نوبل سال ۲۰۲۴ میلادی را نصیب آنان کرده است. من در این یادداشت، از زاویهای دیگر به فعالیت علمی عجماوغلو مینگرم و در یک سناریوی فرضی، دنبال طرح این موضوع میروم که اگر عجماوغلو به جای کار و فعالیت در حوزه پژوهش و دانش، به دنبال پست و مسوولیت دولتی میرفت، سر از کجا درمیآورد. اما بگذارید بگویم که ایده و الهام اصلی این داستان از کجا آمده است.
رمزارزهای بانکمرکزی (CBDCs) رمزارزهای منتشرشده توسط بانکمرکزی کشورها هستند. این رمزارزها تفاوتی با رمزارزهای متعارف دیگر ندارند؛ جز اینکه قیمت آنها به جای اینکه در معاملات بازار رمزارزها مشخص شود، توسط بانکمرکزی کشورها و به صورت ثابت، برابر قیمت نرخ پول کشور مشخص میشود.
محمدجواد نظری/فارغالتحصیل اقتصاد از موسسه مطالعات پیشرفته تهران (تیاس)
رمزریال، کلیدواژه جدیدی است که پاییز ۱۴۰۰ توسط مقامات بانکمرکزی معرفی شد و زمزمههای اجرای آن شنیده میشود. در این یادداشت قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم و ببینیم که رمزریال میتواند نجاتدهنده اقتصاد ایران شود یا زخم جدیدی بر تن نحیف اقتصاد ایران خواهد بود.
تاریخ هزارانساله پول، از سیستمهای مبادلهای تا ارزهای دیجیتال، انعکاسی از تغییرات نیازهای اجتماعی و پیشرفت تکنولوژی است. با پیشروی بیشتر به عصر دیجیتال، مفهوم و عملکرد پول به تکامل خود ادامه خواهد داد و قطعا شروع هر مرحله از تکامل جدید، چالشهای جدیدی به جوامع تحمیل خواهد کرد. این مقاله علاوه بر بیان خلاصهای از سفر هیجانانگیز پول، سعی دارد مکانیزم ارزهای دیجیتال بانکمرکزی یا واژه بیشتر شنیدهشده این روزها به اسم ریال دیجیتال و در نهایت احتمال موفقیت آن را مورد بررسی قرار دهد.
با پیشرفت تکنولوژی، روز به روز استفاده از پول نقد به صورت اسکناس در حال کاهش است. بدون تردید، پیدایش رمزارزها و ارزهای دیجیتال تحول بزرگی در نظام پولی دنیاست که نسلهای جوان در حال سرمایهگذاری در این بخش از بازار هستند. چنانچه سایتهای صرافیهای رمزارزها را مشاهده کنیم، متوجه تعداد زیاد کاربران آنها میشویم. کاربران حاضر در این بازار با دلایل متفاوتی از رمزارزها استفاده میکنند. برخی با هدف سرمایهگذاری، کسب سود یا حفظ سرمایه خود در شرایط تورمی، به اشکال مختلف در حال خرید و فروش انواع رمزارزها هستند و عدهای نیز با مقاصد شوم و مذموم همچون پولشویی و تامین مالی تروریسم از آن استفاده میکنند.
پرهام پهلوان:
رشد اقتصادی باید پایدار، قابل لمس برای مردم و باعث افزایش رفاه آنها باشد تا مردم احساس کنند شرایط تغییر کرده است. تا زمانی که اثر رشد بر آموزش، بهداشت، افزایش کیفیت سبد مصرفی خانوار، افزایش قدرت خرید و سایر عواملی که مستقیما بر رفاه مردم اثرگذار است مشخص نشود، جامعه به سادگی آمارها را نمیپذیرد. رشد اقتصادی، با توجه به سهم بخشهای مختلف اقتصاد از رشد، در صورت توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت، نهتنها باعث افزایش رضایت عموم و رفاه اجتماعی نمیشود، بلکه حتی میتواند موجب افزایش شکاف طبقاتی و نارضایتی عمومی شود.
حسین جلیلی/پژوهشگر دکترای اقتصاد دانشگاه سایمون فریزر در کانادا
در ۱۵ فصل گذشته، براساس آمارهای رسمی، اقتصاد ایران رشد مثبت را تجربه کرده است. با این حال، احساس عمومی مردم نسبت به شرایط معیشتی و کیفیت زندگی همچنان منفی است. در این شرایط، بسیاری از مردم گزارش میدهند که تغییر ملموسی در زندگی خود نمیبینند. در این مقاله به بررسی دلایلی میپردازیم که میتوانند شکاف میان رشد اقتصادی و ادراک عمومی از بهبود وضعیت زندگی را توضیح دهند.
مرکز آمار ایران گزارشی از رشد اقتصادی بهار امسال منتشر کرده است. در این گزارش آمده که در سهماه اول سالجاری، رشد تولید ناخالص داخلی با نفت ۴.۶درصد و رشد تولید ناخالص داخلی بدون نفت ۲.۸درصد بوده است. در مورد رشد بخشهای اقتصادی آمده است؛ بخش کشاورزی ۲.۳درصد، استخراج نفت خام و گاز طبیعی ۱۰.۲درصد، سایر معادن ۲.۳درصد، صنعت ۱.۸درصد، توزیع گاز طبیعی ۶درصد، تامین آب و برق ۴.۴درصد، ساختمان ۲.۲درصد و گروه خدمات ۳.۱درصد نسبت به سهماه اول ۱۴۰۲ رشد داشتهاند. هرگاه آمارهای رشد اقتصادی اعلام میشود، این پرسش در اذهان عمومی شکل میگیرد که چرا اثر این رشد اقتصادی در زندگی ما احساس نمیشود. از اینرو گروهی، این آمار را نادرست میدانند.
اصلاحات، بدون خونریزی ممکن نیست؛ چنان که جراح برای بیرون کشیدن گلوله یا علاج درد قلب یا بازسازی استخوان شکسته مجبور است بخشی از بدن را بشکافد، جراحتی به بیمار وارد کند و مقداری خون بریزد، اصلاح در اقتصاد نیز بدون درد و خونریزی ممکن نیست. اما اینکه جراح چه کسی باشد، اصلاحات را چگونه معنا کند و از چه روشی برای اصلاح استفاده کند مسالهای است که بر سر آن اختلاف بسیار است. در اقتصاد ایران که با معضلات پرشماری روبهروست و متغیرهای کمی و کیفی به شکل ناموزونی به آواز درآمدهاند و همگی از ضرورت تغییر مسیر سیاستگذاری دم میزنند، اصلاحات بودجهای امری اجتنابناپذیر است؛ هرچند همه سیاستگذاران و نیز اقشار و گروهها با آن موافق نیستند.
بودجه هدفمندی یارانهها در پنجسال گذشته با رشد سهبرابری به ۷۵۸همت رسیده است. تامین پایدار منابع بودجه هدفمندی یارانهها برای دولت هر سال سختتر شده و باید هرچه سریعتر برای آن راهکاری اندیشیده شود. بودجه، مهمترین سند مالی دولت است که در ایران بهصورت سالانه تنظیم میشود. همچنین بودجه دولت، رویکرد آن را در سیاستهای پولی، مالی و ارزی برای سال پیشرو نشان میدهد.
دولتها برای تامین مالی مخارج خود روشهای مختلفی دارند که متداولترین آنها اخذ مالیات است. طبق قانون بودجه سالانه، هزینههای دولت معمولا مشخص و غیرقابل کاهش است، اما وضعیت درآمدهای دولت در سالها و ماههای مختلف با توجه به نوسان متغیرهای اقتصادی، دستخوش نوساناتی میشود.
البرز نظامی:
سر کلاسهای درس اقتصادسنجی، بهطور معمول استادان یک انذار جدی به دانشجویان خود میدهند؛ اینکه اگر تصمیم گرفتید متغیرهای ابزاری (Instrumental Variables) را در مدل خود به کار گیرید، بهشدت مراقب باشید؛ زیرا استفاده از این نوع متغیرها هنر میخواهد؛ هنری که کار هر کسی نیست. اما اگر این هنر بهدرستی ادا شود، میتواند شما را به قله علم اقتصاد برساند؛ درست مانند نوبلیستهای امسال علم اقتصاد.
مژگان مداح/پژوهشگر دکترای اقتصاد در دانشگاه HEC لوزان
سالها بود که اقتصاددانان یک جایزه نوبل برای دارون عجماوغلو کنار گذاشته بودند. تنها مساله این بود که در چه سالی و برای کدام یک از تحقیقاتش، این جایزه به او اهدا میشود. عجماوغلو که میتوان گفت از برجستهترین اقتصاددانان تاریخ است، علاوه بر اینکه تحقیقات ارزشمندی انجام داده، در ارائه نتایج این تحقیقات به عامه مردم هم بسیار موفق بوده است و از این لحاظ نیز چهره شناختهشدهای محسوب میشود.
جایزه نوبل یکی از جوایز معتبر علمی، ادبی و صلح در جهان است که هر سال به افرادی که دستاوردهای برجستهای در این زمینهها دارند اهدا میشود. این جایزه در سال ۱۸۹۵ توسط آلفرد نوبل، شیمیدان و مخترع سوئدی، پایهگذاری شد. در سال ۱۹۶۸ نوبل اقتصاد توسط بانک مرکزی سوئد به مناسبت سیصدسالگی این بانک تاسیس و به یاد آلفرد نوبل نامگذاری شد. گرچه این جایزه بخشی از وصیتنامه آلفرد نوبل نبوده، اما اصولا نوبل در وصیتنامه خود خواستار این شد که بخش عمدهای از ثروتش برای ایجاد این جایزه استفاده و به افرادی اهدا شود که بیشترین سود را برای بشریت به ارمغان آوردهاند.
محمد عدمی/دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
انسان بدون داستان نمیتواند زندگی کند. از این جهت، هر زمینهای در طول تاریخ روایتی برای زندگی یا مرگ بیان کرده است. دانش اقتصاد همواره یکی از مهمترین داستانها بوده است؛ بهطوری که داستان اقتصاد حتی پیش از آدام اسمیت نیز در دانش اقتصادسیاسی وجود داشت. بعد از آن، آدام اسمیت به عنوان پدر علم اقتصاد روایت جدیدی نسبت به قبل ارائه کرد. به این ترتیب، در هر دوره زمانی و در هر جامعهای، مهم است که چه روایتی بر اقتصاد غالب شده باشد. اما داستان اقتصاد از یک جهت با داستان تاریخ توفیر دارد. در اکثر موارد، تاریخ را فاتحان مینویسند. این در حالی است که اقتصاد را هم فاتحان و هم شکستخوردگان روایت میکنند.
البرز نظامی: جنگ تنها جان انسانها را به خطر نمیاندازد؛ بلکه مال آنها را نیز به تاراج میبرد؛ حتی اگر از گلولهها در امان باشند. جنگ با ایجاد و تشدید فضای ریسک و همچنین نااطمینانی مانع سرمایهگذاری اقتصادی میشود. در نتیجه، فرار سرمایه و کندی یا حتی خوابیدن چرخ اقتصاد از اولین و کمترین هزینههای جنگ است. واقعیت آن است که تمام ادعاهای علم اقتصاد و آن منحنیهای عرضه-تقاضا، همگی بر روی دوش یک غول بزرگ بنا شده است که آن غول نظم و امنیت است؛ نظم و امنیتی که از حقوق مالکیت دفاع میکند و اجرای قراردادها را تضمین میکند. لکن، با وقوع جنگ این غول بزرگ از هم میپاشد. بنابراین، در فضایی که حقوق مالکیت به رسمیت شناخته نمیشود و استحکام قراردادها به خطر افتاده است، دیگر نمیتوان انتظار داشت امور اقتصادی آنچنان که انتظار میرفت، جلو برود. حال با توجه به شرایط یکسال گذشته منطقه، «باشگاه اقتصاددانان» در پرونده امروز به بررسی آثار اقتصادی جنگ در یکسال اخیر پرداخته است.
آنچه در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ میلادی روی داد، نقطهعطفی بود که احتمالا طی سالهای متمادی، بر مسیر تحولات آتی تاثیرگذار خواهد بود. شواهد نشان میدهد که ما نه با یک نظم نوین منطقهای، بلکه با یک موقعیت جدید روبهرو هستیم که میتواند سرآغازی برای تغییر معادلات بازی در این جغرافیای پرتنش باشد. این موقعیت، شباهت چندانی به مفاهیم اقتصادی، بازار و بازیهایی ندارد که طرفهای آن را با الفاظی همچون برنده و بازنده قلمداد کنیم.
ژان ژاک روسو، مدل شکار گوزن را به مثابه تمثیلی از همکاری، هماهنگی و اطمینان در بین بازیگران، توسعه داده است. گروهی از شکارچیان قرار میگذارند در موقعیتهای معینی کمین کنند و منتظر بمانند تا به محض عبور گوزن از آن موقعیت، گوزن را شکار کنند و برای مدتی خوراک کافی داشته باشند؛ اما کمین زمانبر است و شاید هر شکارچی در حین کمین خرگوشی جستان را مشاهده کند و به خاطر دسترسی به گوشت خرگوش، از تحمل هزینه زمانی کمین برای گوزن، شانه خالی کند؛ نقطهای که شکست هماهنگی رخ میدهد و منافع کوتاهمدت به منافع بلندمدت و بزرگتر جمعی، ترجیح داده میشود. خاورمیانه برای مدتی طولانی دچار تکرار تعادل شکار خرگوش بوده است که چشمانداز صلح و ثبات در آن را مکدر میکند. اما آیا امکان بهسازی پارتویی به سمت شکار گوزن در خاورمیانه امروزین وجود دارد؟
از خاکستر ویرانههای هر جنگی سازههای نوینی میتواند برای بازماندگان آن جنگ ساخته شود. جنگ در غزه، یکی از جنگهای مخرب سالهای اخیر، حدود ۸۰درصد از خانهها را تخریب کرده و هزاران نفر را آواره کرده است. مردم، از شمال به جنوب و از جنوب به شمال، به دنبال مکانی امنتر در حرکتند. در چنین شرایطی تصور صلح و آرامش هم سخت است، چه رسد به بازسازی ویرانهها.
البرز نظامی:
کارکرد استاندار و استانداری چیست؟ این مقام و دستگاه یک امر تشریفاتی است یا خیر؟ استاندار و استانداری در نظام اداری کشور ما دارای جایگاه معناداری هستند؟ به زعم برخی از اهالی فن این حوزه، شایسته است که استاندار و استانداری دارای جایگاه ممتاز و معناداری در نظام اداری کشور باشند. لکن، برخی ادعا میکنند که در واقعیت اینگونه نیست. پیرو این ادعا، هر استانی در کشور ما، متناسب با مختصات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که دارد، در حال دستوپنجه نرم کردن با مسائل خاص خود است.
دکتر رها پوراحمدی/پژوهشگر اقتصادی در استانداری فارس
مطابق قانون برنامه دوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، استانداران در قلمرو ماموریت خویش بهعنوان نماینده عالی دولت، مسوولیت اجرای سیاستهای عمومی کشور در ارتباط با وزارتخانهها، موسسات و شرکتهای دولتی و سایر دستگاههایی را که بهنحوی از بودجه عمومی دولت استفاده میکنند برعهده دارند. استاندار مسوول برقراری و حفظ نظم و امنیت استان است. به نظر میرسد این مسوولیت در سالهای اخیر به نحو معناداری سایر وظایف و ماموریتهای استانداری را تحتالشعاع قرار داده است.
بسیاری این روزها ایلام را با مرز مهران که مسیر سفر به عراق است میشناسند و با مشاهده ترافیک ایام سفر، تصور میکنند فضا در این قطعه کوچک از پازل ایران تغییر کرده است. اما برای کسانی که تجربه زیستن در این استان کوچک اما جوان را دارند، حقیقت ماجرا چیزی غیر از شلوغی، ترافیک و زیارت یا کلیشه خودکشی زنان یا حتی فرهنگ کردی است. در ایلام فقر بیداد میکند، روابط و آشنابازی بر فضای کلی دستگاه اداری استان سیطره دارد و زیرساختهای بسیار ضعیف، امکان هر نوع ابداع را از افراد خلاق این استان گرفته و آن را به تکهای جداافتاده از جهان تبدیل کرده است. برای فهم اثر این آفات روی جامعه کوچک استان، سهم این استان از اشتغال صنعتی کشور، سهم این استان از نرخ ارزشافزوده بدون نفت و نیز مرور برخی متغیرهای دیگر مثل خط فقر مناطق شهری ضروری است.
اقتصاد علم تخصیص بهینه منابع کمیاب است؛ این سادهترین و در دسترسترین تعریف از علم اقتصاد است. از دستاوردهای این علم میتوان برای یافتن بهترین استفاده از منابع در دسترس، تولید کالاها و خدمات، رشد و رفاه در طول زمان استفاده کرد. ابزارهای علم اقتصاد به تحلیلگران و سیاستگذاران امکان میدهد تا هزینهها، منافع و آثار سیاستهای دولتها را در طیف وسیعی از حوزههایی که جامعه را تحتتاثیر قرار میدهد -به عنوان مثال آموزش، امنیت و بهداشت- مطالعه کنند.
سالهاست که جایزه نوبل در اقتصاد به خطکشی برای اندازهگیری کیفیت روششناسی مورد استفاده پژوهشگران اقتصادی تبدیل شده است. متاسفانه و در فضای حاکم بین اقتصاددانان کشورمان، جایزه نوبل به چکشی برای اثبات حقانیت یا عدمحقانیت بدل شده است؛ گویی برخی شب و روز خود را به همایش و سخنرانی جهت اثبات هواداری خود از روششناسی فرد پیروز میپردازند و انذار میدهند که پژوهشگران باید جهت تحقیق خود را با این متر و معیار سالانه هماهنگ کنند. اقتصاد رفتاری و دلالت بر جایزه نوبل ریچارد تالر مثالی خوب از این واقعیت بود و گویی برخی اقتصاددانان کشورمان تنها منتظر بودند جریانی متفاوت از اقتصاد نئوکلاسیک برنده این جایزه شود.
پرهام پهلوان/ عضو باشگاه اقتصاددانان «دنیایاقتصاد»
جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵ به دنبال وصیت آلفرد نوبل، شیمیدان و مخترع سوئدی ایجاد شد. اولین جایزه نوبل در سال ۱۹۰۱ بعد از شکلگیری بنیاد نوبل در پنجگروه فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و صلح به برندگان اهدا شد. بعد از پیگیریهای بانکمرکزی سوئد در سال ۱۹۶۸، راگنار فریش و یان تینبرگن در سال ۱۹۶۹ اولین جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل ایجاد و استفاده از مدلهای پویا برای تجزیه و تحلیل فرآیندهای اقتصادی با هم دریافت کردند. بعد از آن نوبل اقتصاد نیز مانند سایر زیرگروهها اهمیت پیدا کرد و هر سال به بهترین پژوهشگر و پروژه علمی که تغییرات مثبتی در ادبیات اقتصادی ایجاد کرده باشد، تقدیم میشود. با توجه به اهمیت نوبل، در یک نظرسنجی از تعدادی از اقتصاددانان و کارشناسان ایرانی سوالات اساسی پیرامون جایزه نوبل ۲۰۲۴ پرسیده شد که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
موعد اهدای جوایز نوبل فرارسیده است؛ روزهای هیجانانگیزی که اقتصاددوستان منتظرند تا ببینند امسال چه کسی یا چه کسانی و کدام حوزه یا حوزههایی از علم اقتصاد، برنده جایزه نوبل خواهند شد. جایزه نوبل بهطور سنتی برای پنج حوزه در نظر گرفته شده بود. این جایزه تا سال ۱۹۶۸ میلادی تنها در پنج حوزه فیزیک، شیمی، پزشکی، ادبیات و صلح تعریف شده بود. اما از سال ۱۹۶۸ میلادی، بانکمرکزی سوئد برای رشته اقتصاد نیز جایزه نوبل را تعریف کرد؛ جایزهای که همهساله، در میانه ماه اکتبر به یکی از اقتصاددانان اهدا میشود تا نام و کار او را در تاریخ علم اقتصاد جاودانه سازد و همچنین، او را الهامبخش بسیاری از اقتصادخوانها یا اقتصاددانهای زمانه خود و حتی پس از خود کند.
سیاستگذاری نهاد ناظر بورس در زمان بحران یکی از چالشهای مهم بازار محسوب میشود. اینکه کدام روش میتواند با حفظ شرایط بورس، شوک واردشده به بازار را محدود کند. «دنیایاقتصاد» با نظرسنجی از ۲۰کارشناس بورسی، گزینه اصلی سیاستگذاری نهاد ناظر بورس در زمان چالشهای سیاسی را بررسی کرده است. کارشناسان معتقدند که محدود کردن دامنه نوسان میتواند نسبت به سایر گزینهها نظیر تغییر حجم مبنا، تعطیلی بازار سهام و اقدامات دیگر راهکار بهتری باشد. البته درخصوص کیفیت این نوع سیاستگذاری و جزئیات آن، کارشناسان نکات قابل توجهی را مطرح کردهاند.
مژده ابراهیمی:
بازارهای مالی همواره در شرایط بحرانی دچار تلاطماتی میشوند که البته بازارسرمایه پرریسکتر از سایر بازارهاست و نهاد ناظر باید تدابیر و اقدامات مهمی را در این خصوص اتخاذ کند. از اینرو با توجه به تنشهای سیاسی منطقه در مدت اخیر، تصمیم نهاد ناظر بر محدودیت دامنه نوسان برای مدتی کوتاه در جهت کاهش آسیب سهامداران و بهبود بازارسرمایه بود.
ریسک یکی از مولفههای مهم و موثر بر قیمت سهام شرکتهاست که به دو دسته ریسکهای سیستماتیک و ریسکهای غیرسیستماتیک تقسیم میشود. باید گفت ریسکهای غیرسیستماتیک با شرایط خاص هر شرکت و ریسکهای سیستماتیک با متغیرهای کلان کشور مرتبط است که میتواند در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و... رخ دهد. خطر وقوع جنگ یکی از ریسکهای سیستماتیک مهم است که اثرات بسیار مخربی بر بازارسرمایه دارد. در حال حاضر بازار سهام در ادامه روند فرسایشی خود که از مردادماه سال ۱۳۹۹ شروع شده است قرار دارد و علت اصلی آن را میتوان اعتماد ازدسترفته سهامداران بر اثر تصمیمات ناگهانی دولت در خصوص متغیرهای موثر بر عملکرد شرکتها و صنایع برشمرد.
در خصوص اقدامات سازمان بورس برای بهبود بازار در شرایط بحرانی باید گفت، در کوتاهمدت محدود شدن دامنه نوسان گزینه بسیار درست و بجایی است و در این مدت اقدام نهاد ناظر بهموقع و درست بود؛ اما طولانی شدن این محدودیت باعث میشود ماهیت اصلی بازارسرمایه که نقدشوندگی است از بین برود. به نظر میآید هر زمانی بازارسرمایه در شرایطی پرریسک قرار دارد، تغییر حجم مبنا یکی از گزینههای مهم در جهت بهبود بازار محسوب میشود؛ چون بازار سهام یکی از بازارهایی است که نوسانات بسیار زیادی دارد. در خصوص تعطیلی بازارسرمایه در شرایط بحرانی باید گفت این اقدام درست نخواهد بود و بنده موافق این امر نیستم، ولی در شرایط حاد و خاص ممکن است بازار تعطیل شود؛ در نتیجه با توجه به گزینههای موجود، تعطیلی بازار همیشه آخرین اقدام خواهد بود.
فردی بیان میکرد محدود کردن دامنه نوسان، همچون بستن دهان فردی است که میخواهد فریاد بزند، اما به دلیل بسته بودن دهانش موفق به این کار نمیشود. خفه کردن صدای این فرد، درد را تسکین نمیدهد و چهبسا طبیبی آن اطراف باشد، اما به دلیل فروخفتن صدای این فرد، نتواند به کمک وی بشتابد. در حال حاضر قیمتها در بازارسرمایه با صدای بلند حقیقتی را بیان میکنند که با محدود شدن دامنه نوسان اجازه فریاد زدن و شنیده شدن این حقیقت داده نمیشود.
در شرایط اضطراری، حفاظت از حقوق سرمایهگذاران و ثبات بازارهای مالی اولویتی اساسی است. براساس مقررات مرتبط با سازمان بورس و اوراق بهادار، این سازمان در مواردی که شرایط غیرقابل پیشبینی مانند بحرانهای طبیعی، ناآرامیهای اجتماعی یا نقایص فنی اساسی به وقوع بپیوندد، مجاز است معاملات را به طور موقت تعطیل یا متوقف کند. با این حال، تعطیلی بورس همواره آخرین راهحل است و محدودیتهایی برای مدت زمان آن نیز در نظر گرفته شده است.
قبل از پاسخ به نظرسنجی، باید به میزان کارمزدی که روی هر معامله پرداخت میشود توجه کرد. فرد خریدار علاوه بر پرداخت قیمت تابلوی سهام، باید ۰.۰۰۳۷ کارمزد خرید و در زمان فروش باید دریافت قیمت تابلوی سهام، ۰.۰۰۸۸ کارمزد فروش (شامل مالیات) بپردازد که جمع این کارمزد، ۰.۰۱۲۵ از ارزش خرید و فروش میشود.
در شرایط فعلی کشور و با توجه به تنشهای منطقهای، تصمیمگیری درباره بازار سرمایه باید با دقت و در نظر گرفتن شرایط روانی سرمایهگذاران صورت گیرد؛ چرا که هریک از گزینههای مطرحشده، تاثیرات خاص خود را بر بازار خواهد داشت.
در شرایط تنشهای سیاسی و نظامی و وقوع جنگ در کشورهای مختلف، افزایش نوسان بازار سهام، کاهش اعتماد سرمایهگذاران و خروج سرمایه از سوی سرمایهگذاران حقیقی و خارجی از بورسها رخ میدهد. بررسی تصمیم نهادهای ناظر بورسهای مختلف در زمان تنشهای نظامی یا جنگ کشورها، متفاوت بوده است. در حالی که برخی از بورسها مانند بورس روسیه تا یکماه تعطیل شدهاند، عمده کشورها بازارسرمایه خود را در دوران تنشها و حتی جنگ، باز نگه داشتهاند. از جمله تجربه لبنان و سوریه باز نگهداشتن بورس بوده است. با این حال، اقدام مهمی که صورت گرفته، کاهش ساعات معاملات بهعنوان جایگزین اصلی برای تعطیلی بوده است. در کنار این موضوع، دولتها اقدام به دخالت مستقیم در بورس از طریق تزریق منابع از سوی بانکمرکزی برای ایجاد ثبات کردهاند.
بورس ایران پس از رشدهای هیجانی سال ۹۹، هنوز روی خوش به خود ندیده است. بررسیها نشان میدهد با توجه به رشد سایر بازارها، ارزش دلاری بازارسرمایه حتی به سال ۹۸ رسیده است. جدا از اینکه به قول معروف بورس کفاره بدمستیهای سال ۹۹ را میپردازد، ریسکهای سیستماتیک هم بلای جانش شده است. در سالهای اخیر بورس تهران تمام ندیدههایش را به یکباره دید، بهخصوص در روزهای اخیر تنش سیاسی بین ایران و رژیم صهیونیستی افزایش یافته و بورس تهران بیش از پیش دچار هیجانات سیاسی شده است. هرچند در خیلی از روزها بیشواکنش داشته و به واسطه این هیجانات به وضعیت اورژانسی رسیده است.
در شرایط فعلی هیچیک از گزینههای اعلامی نمیتواند گرهگشا و چراغ راه بازارسرمایه باشد. باید گفت محدود کردن دامنه نوسان نیز صرفا برای مدتی محدود میتواند مثمرثمر باشد و از آنجا که تقریبا از ابتدای سال دامنه نوسان محدود بوده، عملا کارآیی خود را از دست داده و مانع یکی از اصول اولیه بازار که همان اصل نقدشوندگی است، شده است.
در شرایطی که ریسکهای سیستماتیک در بازارسرمایه افزایش مییابد و بازار وارد بحران میشود، هریک از راهکارهای پیشنهادی میتواند مزایا و معایب خاص خود را داشته باشد؛ اما بهترین راهکار به نوع بحران و اهداف کوتاهمدت و بلندمدت سیاستگذاران بستگی دارد. محدود کردن دامنه نوسان یکی از ابزارهای رایج برای کنترل نوسانات شدید در شرایط بحرانی است. این اقدام میتواند باعث شود که هیجانات بازار کاهش یابد و سرمایهگذاران فرصت بیشتری برای تحلیل دقیق شرایط داشته باشند.
در شرایط بحرانی و با افزایش ریسکهای سیستماتیک در بازارسرمایه، تغییر حجم مبنا بهعنوان راهکار موثر میتواند نقش بسزایی در کنترل هیجانات و جلوگیری از افتوخیزهای شدید قیمتی ایفا کند. به عقیده بنده، تغییر حجم مبنا، بهویژه در زمانهایی که فقدان تعادل روانی و واکنشهای هیجانی بر بازار حاکم است، میتواند روند طبیعیتری برای معاملات فراهم کند و مانع نوسانات ناگهانی و شدید شود.
عموما در اکثر قراردادهای تجاری، بندی وجود دارد به نام «فورسماژور» که در صورت تحقق آن شرایط، میتوان بخشی از تعهدات آن قرارداد را انجام نداد. بخش مهمی از افراد شاغل در بازارسرمایه نیز اعتقاد دارند در شرایط کنونی بورس ایران مشمول بند فورسماژور است. تجربه ثابت کرده است در شرایط فورسماژور در دنیا عموما بازارسرمایه بسته میشود و بعد از چند روز و با حضور بازارگردانان و آمادهشدن شرایط بازگشایی صورت میگیرد. میتوان نمونه این تجربه موفق را در بازار سرمایه روسیه دید. اما معتقدم با توجه به اینکه بازارسرمایه ایران در دوران ریزش خود قرار دارد، حساسیت فعالان آن افزایش پیدا کرده و آستانه تحمل آنها بسیار پایین است. از اینرو، هرگونه کاهش و افت شاخص به منزله زیان سنگین این افراد است، به همین دلیل به دنبال قوانینی هستند تا جلوی کاهش بیشتر شاخص کل را بگیرند. در صورتی که به نظر میرسد راهکار درست در شرایط کنونی ایران این جنس کارها نیست.
بازارهای سهام تحتتاثیر شرایط رکود اقتصادی و حوادث و اتفاقات غیرمنتظره دچار آشفتگی و سراسیمگی میشوند. این روزها شاهد هستیم که ایندسته از رویدادها و حوادث بیشتر هم شدهاند و دفعات آشفتگی و هراس در بازار افزایش یافته است. اما نوع مدیریت این رویدادها در اقتصاد و بازارسرمایه کشور به دلیل تفاوت زیاد ریزساختارهای ایران و کشورهای پیشرو باعث شده است تا بازار سرمایه هر روز سقوط بیشتر و رکود عمیقتری را تجربه کند. متاسفانه بخش عمده مشکلات فعلی بازارسرمایه ناشی از ضعف شدید مدیریت سازمان بورس و تیم اقتصادی دولت قبلی است. همچنین در دوران مدیریت قبلی عملکرد سازمان جنبه قابل دفاعی نداشت و بهشدت خلأ عقلانیت در سازمان موج میزد و تبعات آن ضعفها باعث از بین رفتن اعتماد از بازار شده که به اینسادگی قابل ترمیم نیست، اما به هرحال برای بهبود شرایط بحرانی فعلی اقدامات سازمان بورس بخشی از راهحل است.
به نظر میرسد محدودیت دامنه نوسان منطقیترین تصمیم در شرایط کنونی بازارسرمایه بود که سازمان بورس بهسرعت و بهموقع این تصمیم را اتخاذ کرد و به نوعی با این تصمیم صحیح موجب شد در شرایط بحرانی از خارج شدن دارایی سهامداران جلوگیری شود. باید گفت این اتفاق مانع بیاعتمادی سرمایهگذاران به بورس خواهد شد. از اینرو فردی که سکاندار بازارسرمایه است باید دغدغه دارایی سهامداران را داشته باشد. همچنین در شرایط بحرانی، سرمایهگذاران در هر بازاری، ممکن است بهدلیل هیجان موقعیت فروش گرفته و عجولانه رفتار کنند.
ریسکهای سیستماتیک بر بازارسرمایه و کلیت اقتصاد سایه افکنده است. در چنین چالشهایی شاید محدویت دامنه نوسان برای کوتاهمدت دردسترسترین راهکار باشد. البته حجم مبنا نیز در شرایطی میتواند در این خصوص کمک کند. تعطیلی بازار به جهت ایجاد ترس بیشتر معقول به نظر نمیرسد. البته موقت بودن دامنه نوسان نکته حیاتی است و باید در تنگناها و شرایط مختلف برای بازار بستههای هوشمند تدوین شود.
سیاوش وکیلی/معاون اجرایی کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران
در باب سلسله اقدامات کنترلی توسط نهاد ناظر در بازار و استفاده از ظرفیت ریزساختارهای دامنه نوسان و حجم مبنا دو دیدگاه کارشناسی و اقتضایی وجود دارد. از منظر کارشناسی، تغییرات مکرر ریزساختارها اقدام نامناسبی تلقی میشود، کمااینکه در بورسهای حرفهای در فواصل زمانی بسیار بلندمدت چندساله و پس از انجام آزمایشی این تغییرات به قاعده و روال تبدیل شده و مصوب و ابلاغ میشوند و بهطور طبیعی تغییرات مکرر آنها هم صورت نمیگیرد.
در سالهای اخیر همه ما با پدیده نوظهوری به نام «سلبریتی» آشنا شدیم. سلبریتیها کسانی هستند که بهطور معمول در زمینههای عمومی همچون هنر، ورزش یا مدلینگ به چهرههای نامآشنایی بدل شدهاند که بهطور ویژهای توسط قشر جوان هر جامعهای شناختهشدهاند. این چهرهها بهطور معمول نه در حوزههای جدی، بلکه در عرصه سرگرمی فعال هستند و رفتهرفته به شخصیتهای مهمی بدل شدهاند. سیر صعودی اهمیت سلبریتیها نه فقط در کشور ما که در تمام جهان بهصورت حیرتانگیزی مناسبات را تحتتاثیر قرار داده است. اگر زمانی از سلبریتیها برای فرهنگسازی یا جلب توجه افکار عمومی به سمت مسائل فرهنگی و اجتماعی استفاده میشد، اکنون از آنها برای رونق بخشیدن به عملکرد نظامهای اقتصادی استفاده میشود؛ مسالهای که نشان میدهد سلبریتیها نقشی متفاوت با آن چیزی که بودند، پیدا کردهاند.
براساس تخمین اخیر بلومبرگ، برند آرایشیRare Beauty سلنا گومز، این خواننده را میلیاردر کرده است. این خواننده و بازیگر ۳۲ساله بهعنوان کودکی که نمیتوانست هزینه سفر برای تستهای بازیگری و فرصتهای انتخاب بازیگر را پرداخت کند، کارش را از گرند پریری تگزاس، محل سکونتش آغاز کرد. گومز در سال ۲۰۰۸ در برنامه الن دیجنرس گفت: «وقتی ۱۲ساله بودم، شبکه دیزنی یک برنامه جستوجوی بازیگر برای سراسر کشور داشت، اما اصلا نمیتوانستیم هزینه سفر به کالیفرنیا را بپردازیم. بنابراین نوارهای ضبطشدهای را برای دیزنی ارسال کردم و فکر میکنم آنها از من خوششان آمد.»
کیم کارداشیان، سلبریتی، مدل، فعال رسانهای و این روزها زن موفق عرصه کسبوکار است. امروزه کمتر کسی است که در شبکههای اجتماعی حضور نداشته باشد و کمتر کسی از کاربران این شبکهها با نام کیم کارداشیان بیگانه است. او پنجسال پیش در حالی برند پوشاک خود را با شراکت دو نفر دیگر همبنیانگذاری کرد که کمتر کسی فکر میکرد در این مدت محدود، اسم این برند در کنار ابربرندهای این صنعت قرار گیرد.
جینی کاپستاین/تولیدکننده محتوای تایم
ماریا اسپادا/روزنامهنگار فرهنگ اینترنتی تایم
لازم نیست طرفدار تیلور سوئیفت باشید تا تحتتاثیر تور Eras این خواننده قرار بگیرید. این تور که ادای احترام به تمام دوران فعالیت ۱۷ساله این هنرمند است، قرار است تنها در یکسوم مسیر اجرای خود به بزرگترین تور تمام دوران تبدیل شود. تور Eras ششمین تور کنسرت در حال اجرا توسط تیلور سوئیفت، خواننده و ترانهسرای آمریکایی است. این تور، ۱۷ مارس ۲۰۲۳ از آریزونا آغاز شد و قرار است ۸ دسامبر ۲۰۲۴، در ونکوور به پایان برسد. تور Eras با تاثیر اقتصادی بزرگ در سراسر جهان، طبق برخی محاسبات، پردرآمدترین تور تمام دورانها محسوب میشود.
البرز نظامی:
همهچیز از جمله علم اقتصاد و سیاستگذاریهای مبتنی بر آن در جهانی که زندگی میکنیم، مبتنی بر داده است. بر این اساس، اهل فن اقتصاد و سیاستگذاری در عصر ما بر شفافیت در این حوزه تاکید ویژهای دارند. به بیان دقیقتر، اقتصاددانان و سیاستگذاران در عصر ما بر این نکته تاکید دارند که برای شناخت بهتر شرایط موجود و در نتیجه، ارائه تفسیر کارآمد، لازم است دادهها در یک اتاق شیشهای نگهداری شوند.یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه، دسترسی نداشتن به دادههاست.
دستاوردهای هوشمصنوعی به ایده «رونق تولید» ابعاد وسیعتری بخشیده است؛ از کاهش ساعات کاری و کاهش هزینههای حملونقل و اسکان بهواسطه آن، تا آموزش و پزشکی از راه دور و هنوز مزایای انقلاب تکنولوژیک در حال شکوفایی است. قانونگذاری در هر حوزهای همواره ابعاد پیچیدهای داشته است. در حوزههایی همچون سلامت و بهداشت نقش تنظیمگری دولتها بهواسطه توافق جمعی بر سر تصدیگری دولتها پذیرفتهشدهتر است؛ چراکه جامعه به قواعد علمی و استانداردهای همهشمول و قابل آزمایش این حوزه اعتماد دارد. با این حال، در سایر حوزهها، حساسیتها نسبت به نوعی از مهندسی اجتماعی و تحمیل ترجیحات حاکمیت بر مردم بالاتر است. این موضوع یادآور «سیستم اعتبار اجتماعی» در چین است؛ جایی که قواعد دولتمدار بر زندگی افراد بهطور مستقیم تحمیل میشود.
یکی از شوخیهایی که اهالی حوزه تکنولوژی، حقوق تکنولوژی و فناوری تنظیمگری و خیلیهای دیگر در مورد ساختار داده در ایران، بهخصوص این اواخر، بهکرات میکنند این است که «دادههای ایرانیان، به دادههایی متنباز (Open source) تبدیل شده» که البته با توجه به تعداد و وسعت نشت اطلاعات در ایران که بخش عمده آنها توسط هکرها منتشر شده است چندان بیراه نیست. اما اگر همین الان به سراغ بسیاری از دستگاههای دولتی بروید و دادهای بخواهید که خاصیت داشته باشد و به کار بیاید، در بدو امر با یک «نه» بزرگ روبهرو میشوید. بنابراین بهمزاح گفته میشود که اگر صبر کنیم تا هکرها دادهها را هک و منتشر کنند، کمتر وقت و انرژی میگیرد تا برای دسترسی به دادهها سراغ نهادها و سازمانها برویم.
مسلم تقیزاده /پژوهشگر هوشمصنوعی در دانشگاه تهران
هوشمصنوعی بهعنوان یکی از انقلابهای صنعتی نوین، تاثیرات چشمگیری بر صنعت داشته و نقش کلیدی در بهبود بهرهوری، کاهش هزینهها و توسعه نوآوریها ایفا میکند. استقرار هوشمصنوعی در صنعت نیازمند رویکردی جامع و یکپارچه است که تمام جنبههای مختلف از جمله زیرساخت، داده، استعداد، فرهنگ، حکمرانی و استراتژی را شامل میشود. سند تحول هوشمصنوعی در صنعت، نقشه راهی جامع برای ایجاد تحولی بنیادی در فرآیندهای تولید و خدمات است و مرزهای نوینی را برای خلاقیت، اخلاق و مسوولیتپذیری ترسیم میکند که در نهایت به تغییر ساختارهای بنیادی تولید، اقتصاد و حتی تفکر بشری منجر خواهد شد.
تداوم روند رکودی بخش صنعت در کنار نبض کمرمق رشد اقتصادی بخش صنعت و معدن (بدون نفت) در ماهها و فصلهای اخیر ، مباحث درباره نحوه حل و فصل چالشهای تولید را داغ کرده است. بخشی از تحلیلگران با اشاره به تحولات جهانی و بازی فراگیر با تعرفهها از لزوم بهکارگیری سیاست صنعتی و افزایش حمایت از واحدهای بزرگ یا کوچک و متوسط بحث میکنند و چاره وضعیت کنونی را دنبالکردن یک استراتژی صنعتی میدانند، حال آنکه بسیاری از اقتصاددانان با یادآوری تبعات این دست اقدامات و اثر مداخلات دولتی در فضای تولید و سرمایهگذاری، رفع تحریم، تزریق سرمایهگذاری خارجی، تحریک صنایع به صادرات و گشودن راه دسترسی صنایع به فناوری و ماشینآلات را راه درست عبور از رکود صنعتی میدانند. از آنجا که بخش صنعت روابط گستردهای با بخشهای مختلف اقتصاد و اثرگذاری عمیقی بر رشد سالانه کشور دارد، جهتگیری سیاستگذار در حل و فصل مسائل این بخش بسیار حائز اهمیت است.
نتایج تنها یک پژوهش سیاستی و کاربردی در حوزه تحولات صنعتی جهان نشان میدهد که اگر سیاستگذاران ایرانی در تدبیر صنعت قطعهسازی دیر بجنبند، منافع بزرگی را از دست میدهند که این امر کشور را با زیانهای جبرانناپذیر روبهرو میسازد. پژوهش مشترک گروه مشاوران بوستون (BCG) و مجمع جهانی اقتصاد (WEF) که اخیرا روی وبسایت این دو مجموعه بارگذاری شده است، بهخوبی نشان میدهد همسویی با تغییرات جهانی صنعت خودرو از جمله در سه بخش هوشمندسازی، خودران و الکتریکیسازی میتواند عایدی بسیار بزرگی برای اقتصاد ایران به ارمغان آورد و به خلق ثروت چشمگیر در بخش تولید کشور منجر شود.
دکتر رضا رحمانی/وزیر اسبق صمت و تحلیلگر مسائل صنعتی
صنعت پوشاک و نساجی صنعتی چندبعدی است که سودآوری و میزان اشتغالزایی بالایی دارد. این صنعت از صنایع با حاشیه سودبالا محسوب میشود. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵ بازار صنعت پوشاک و نساجی به ۲هزار میلیارد دلار در سال برسد. هماکنون گردش مالی این صنعت در اقتصاد ایران حدود ۱۵میلیارد دلار تخمین زده میشود که شامل تولید داخلی، واردات و قاچاق است.
مرتضی دارایی / کارشناس صنایع کوچک و متوسط و شهرکهای صنعتی
توسعه فراگیر در تعریف مرکز توسعه بینالمللی آمریکا (USAID) یک رویکرد عادلانه توسعه براساس هویت و پیشینه هر فرد و جامعه است که با هدف تغییر و بهبود جامعه و جلب مشارکت آنها در کل فرآیند توسعه انجام میشود. برمبنای این تعریف، توزیع عادلانه منابع و فرصتها و تنوع جغرافیایی، منطقهای و فرهنگی یک اولویت جدی صنعتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. یکی از این دستگاههای اجرایی که در این زمینه در ایران وظایفی دارد، سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی ایران است که بهعنوان زیرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت، اقداماتی را در این زمینه در دستور کار دارد. آنچنانکه از اسم این سازمان برمیآید، ترکیب دو واژه صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی، هویت و ماموریت آن را روشن میکند.
حالا تقریبا ۱۳سال از آغاز موج بزرگ تحریمهای ظالمانه آمریکا و غرب علیه ایران گذشته و این آفت اثر واقعی خود را در اقتصاد ایران نمایان ساخته و در قالبهای مختلف رفاه ایرانیان را کاهش داده است. مهمترین نکته در بررسی اثر تحریمها بر اقتصاد ایران، مساله تجارت آزاد و اثری است که تحریم بر این فضا گذاشته است. ذکر یک نکته در ابتدا الزامی است که آمریکا به رغم داعیه تاریخی درباره التزام به تجارت آزاد همواره از این ابزار علیه کشورهای رقیب سوءاستفاده کرده است.
سینا عاشوری/ دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
در تئوریهای جدید تجارت بینالملل، بهویژه در مدل ملیتز (۲۰۰۳)، تاثیرات تجارت بر ساختار بازار و بهرهوری بنگاهها به طور گسترده و جامع بررسی شده است.
پرهام پهلوان:
یکی از نشانههای جوامع مدرن اما بیمار، اسکان افراد در سکونتگاههای غیررسمی و بیکیفیت است؛ مناطقی که در طیف وسیعی از شهرهای جهان در پنجقاره میتوان ردپای آنها را دید. ساکنان سکونتگاههای غیررسمی، به دلایل مختلف نهتنها مجوز تصرف یا سکونت در منازل خود به شیوههای مرسوم مالکیت یا استیجاری را ندارند، بلکه از اغلب کالاهای عمومی در دسترس شهروندان عادی استفاده نمیکنند؛ موضوعی که عموما ذیل بحث نابرابری در شهرها و ابرشهرها محل بحث است.
دکتر شروین آثاری/دانشیار دانشگاه چارلز درو، لسآنجلس، کالیفرنیا
سعی من در این مقاله بر این است که ضمن بررسی تضادها و نابرابریهای چشمگیر اجتماعی و اقتصادی بین زعفرانیه و یافتآباد، بهعنوان دو منطقه مهم و نمادین در تهران، پیامدهای عمیق این تفاوتها را بر سلامت عمومی و سیاستهای اجتماعی برجسته کنم. پیادهروی از زعفرانیه، منطقهای اعیاننشین و مرفه به یافتآباد، منطقهای فقیر و حاشیهنشین، آشکارا تفاوتهای شگفتآور در ساختار اجتماعی، ترکیب فروشگاهها، وضعیت بهداشت عمومی، حضور پلیس، نرخ بیکاری و قیمت املاک را نشان میدهد. این تفاوتها که در سیاستهای تبعیضآمیز اقتصادی و اجتماعی ریشه دارند، به نابرابریهای سلامت منجر شده و بر کیفیت زندگی ساکنان تاثیر میگذارند.
ما در سیارهای زیست میکنیم که در حال حاضر تنها جای امن و مناسب برای زندگی بشر است و عقل سلیم ایجاب میکند از چیزی که جایگزینی ندارد بهدرستی محافظت کنیم. اما انسان به مثابه موجودی مسخشده طی سالها و قرنهای متمادی، صرفا بر بهرهبرداری و عدمحفاظت و احیای آن متمرکز بوده و اثرات آن امروز بهطور محسوس در قالب فقر شهری و عینیت آن در قالب سکونتگاههای غیررسمی قابل مشاهده است؛ سکونتگاههایی که اگرچه ساکنان آن کمترین سهم را در سرعتبخشیدن به مخاطرات ناشی از بحرانهای اقتصادی و تغییرات اقلیمی داشتهاند، اما بیشترین تاثیر را از این مخاطرات پذیرفتهاند، آنگونه که در برابر مخاطرات طبیعی همچون سیل و زلزله، خسارات جبرانناپذیر مالی و جانی را متحمل شدهاند و در بحث مخاطرات انسانسازی نظیر همهگیری کووید-۱۹ از ابتداییترین راهکار برای مقابله با این بیماری یعنی در «خانهماندن» نیز بیبهره بودند.
براساس تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ماه اکتبر در تقویم این سازمان به نام «اکتبر شهری» نامگذاری شده است که اولین دوشنبه این ماه «روز جهانی اسکان بشر» و آخرین روز آن یعنی ۳۱ اکتبر «روز جهانی شهرها» نامیده میشود. نگاهی گذرا به آخرین آمار و وضعیت شهر و شهرنشینی حاکی از روند رو به رشد و گسترش شتابان شهری شدن و شهرنشینی در جهان است؛ بهگونهای که امروزه ۵۵درصد جمعیت جهان در نواحی شهری زندگی میکنند و انتظار میرود با روند رشد کنونی این رقم تا سال ۲۰۵۰ به ۷۰درصد افزایش یابد که این روند موضوع شهرنشینی را به یکی از روندهای مهم قرن بیستم تبدیل کرده است.
مقابله با بحران ناترازیهای مختلف، یک چالش اساسی است. یکی از این ناترازیهای مهم، ناترازی انرژی و در صدر آن بنزین است. اصلاح قیمتگذاری بنزین تیغ دولبهای است که جلوی دولت قرار گرفته و سیاستگذاری را سخت کرده است. «باشگاه اقتصاددانان» در این پرونده به بررسی اصلاحات قیمتگذاری بنزین پرداخته است.
گاهی بازتعریف یک ساختار یا اصلاح آن از این جهت مهم است که روابط را در آینده به شکلی رقم میزند که در صورت آگاهی یافتن از نتایج اشتباه آن، برگشت به نقطه اولیه را بسیار دشوار میسازد. در دیماه ۸۳ حداد عادل بیان کرد: «...مجلس با طرح تثبیت قیمتها نخستین قدم را برداشته است و حال که قیمت گاز، برق و تلفن افزایش نمییابد، مردم میتوانند نفس راحتی بکشند.» طرح تثبیت قیمتها که با طراحی احمد توکلی مصوبه خود را از مجلس هفتم گرفت، در میان انتقادات بسیاری از اقتصاددانان، دولت خاتمی را از افزایش تدریجی قیمت برخی اقلام یارانهدار همچون سوخت و کالاهای عمومی منع کرد.
اقتصاد ایران در یکدهه گذشته، همواره با مشکلات متعددی مواجه بوده است؛ مواردی از قبیل نبود رشد باثبات، کسری بودجه، تورم مزمن، بیکاری و... که در حال حاضر تمامی آنها بر زندگی آحاد مردم تاثیر مستقیم دارند. حال پرسش اساسی آن است که علت بهوجود آمدن موارد فوق چیست؟ در پاسخ به این سوال عوامل و مسائل فراوانی وجود دارد، اما یکی از دلایل اصلی ایجاد و تشدید مشکلات امروز اقتصاد ایران، ناترازی در بخشهای گوناگون از جمله انرژی است. بهمنظور بررسی ناترازی انرژی لازم است تا این ناترازی را از دو بعد تولید و مصرف بررسی کنیم. جنس ناترازی انرژی در ایران بهواسطه نرخ رشد بیشتر تقاضا و مصرف انرژی نسبت به عرضه آن ایجاد شده است.
حمیدرضا ذاکری /دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تربیتمدرس
یارانه، این هدیه شیرین دولتها به مردم و صنایع، مثل یک شمشیر دولبه است که میتواند هم معجزه کند و هم فاجعه بیافریند. از یک طرف، میتواند مثل یک فرشته نجات، دست اقشار کمدرآمد را بگیرد و آنها را از ورطه فقر نجات دهد، میتواند به صنایع استراتژیک کمک کند تا بال و پر و اوج بگیرند، برای جوانان جویای کار، شغل ایجاد کند، نابرابری را کاهش دهد و اقتصاد را به یک مهمانی پررونق تبدیل کند.
تفاوتها و ویژگیهای ۳۱ استان کشور، فرآیند انتخاب استانداران را به یک روند پیچیده تبدیل کرده است. از یکسو بخشهایی از کشور با عقبماندگیها و ضعفهای جدی در زمینه فراساختارهای عمرانی از جمله راه و صنعت روبهرو هستند و از دیگر سو برخی مناطق به دلیل بیشفعالی با چالشهای جدی در زمینه محیطزیست، جمعیت و کالاهای عمومی روبهرو هستند. در این میان، غلبه نگاههای سیاسی-امنیتی و هویتی در انتخاب مدیران استانی بر رویکردهای توسعهای، به شکاف حاکم میان استانهای برخوردارتر و کمبرخوردار افزوده است. در این پرونده از «باشگاه اقتصاددانان»، چهار تن از چهرههای آکادمیک، اجرایی و باتجربه در باب نسبت استانداران و توسعه در استانهای مختلف کشور به ارائه دیدگاه خود پرداختهاند.
دکتر سعید ایرانمنش/ استادیار اقتصاد دانشگاه هرمزگان
استانداران، هماهنگکننده عملیات دستگاههای دولت با مردم هستند. حضور استاندار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قوی در استان بسیار موثر است؛ چراکه با توجه به شناختی که از استان و نیازها و بایدها و نبایدهایش دارد، میتواند شرایط داخلی آنجا را بهبود بخشد یا بحرانی کند. با آغاز به کار دولت چهاردهم، انتخاب استانداران بهعنوان نمایندگان عالی دولت در استانها به یکی از چالشها و وظایف مهم پیشروی وزارت کشور تبدیل شده است.
هدایت حاتمی /معاون اسبق استاندار در دولتهای یازدهم و دوازدهم
نخبگان سیاسی و اجتماعی استانهای مختلف کشور طی دوماه گذشته، بیشترین وقت و انرژی خود را برای شناسایی و معرفی استاندار مناسب هر استان صرف کرده و در تلاشند تا از فضای پیشآمده گامی به پیش بردارند. هرچند کلیت سرزمین ما تحتتاثیر سیاستهای کلان کشور است، اما عمق مسائل و مشکلات در هریک از مناطق متفاوت بوده و اولویت حل آنها و انتظارات مردم با هم فرق دارد. بر همین اساس، افراد صادق و نخبگان موثر سعی دارند افرادی را معرفی کنند که بیشترین قرابت ذهنی، تخصصی و تجربی را برای حل چالشهای استان داشته باشند. چنانچه بتوان براساس شاخصهای مورد نظر به انتخاب استاندارانی توانمند، توسعهگرا، کلاننگر و عملیاتی بهعنوان نماینده عالی دولت نائل آمد، میتوان امیدوار بود که جریان توسعهای استان با اعمال سیاستهای عمومی دولت شکل بگیرد. استانداران برای شکلگیری فرآیند توسعه و دور شدن از اقدامات نمایشی سیاسی و کوتاهمدت که صرفا جنبه تسکینی و نه درمانی دارد، باید در سهسطح یا بعد مدیریت داشته و بر آنها متمرکز شوند:
دکتر سعید شعرباف تبریزی /عضو هیات علمی دانشگاه امام رضا (ع)
اینجا، قلب توجه جهان اسلام است؛ نقطه کانونی و تصویرساز معنا و معنویت در ایران، دومین استان پرجمعیت ایران و شاهراه ارتباطی مهم کشورمان با بازار بزرگ فرهنگی و اقتصادی آسیای میانه و شرق.خراسان نامی است بزرگ و عجینشده با مفهوم حماسه در طول قرنهای اخیر، محور مکانی و مفهومی فارسیزبانان جهان (خراسان بزرگ) با جغرافیایی بهشدت غنی از میراث ملموس و ناملموس فرهنگی و تاریخی که همگی مثل نقشهای متنوع و متکثر کاشیهای مسجد گوهرشاد حول خورشید امام شهید گرد آمدهاند.
استاندار، عالیترین مقام دولتی در هر استان است و در ساختار متمرکز اداری و سیاسی، از قدرت محدود اما موثری در حوزه ماموریت خود برخوردار است. در مصوبه سال گذشته شورای عالی اداری، اختیارات و صلاحیت استانداران ارتقا پیدا کرد؛ از جمله مقرر شد نصب بالاترین مسوولان و مدیران دستگاههای اجرایی، دانشگاهها، شرکتهای دولتی و مدیران پروژههای ملی مستقر در استان، با موافقت کتبی استاندار انجام شود. قبل از این مصوبه، مقامات عالی در نهادهای کشوری برای انتصاب مدیران استانها نیازی به کسب این موافقت نداشتند و صرفا باید با هماهنگی استاندار، در این مورد اقدام میکردند.
پرهام پهلوان:
شرایطی که افراد در آن متولد میشوند و در آن رشد میکنند، اعم از وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده، محل زندگی، شبکههای اجتماعی، وضعیت اشتغال، تحصیلات و سطح دستمزد، از مهمترین عواملی هستند که وضعیت سلامتی یک نفر را مشخص میکنند. تحقیقات نشان میدهند که رونق اقتصادی از قرارگرفتن در معرض خطرات بهداشتی اجتناب میکند.