تورم، تعرفه و تحریم؛ مثلث پنهان حوادث

در اقتصادی که تورم با نرخهای بالا به صورت بیماری مزمن درآمده است، قیمتها با شتابی بسیار بیشتر از درآمدها رشد میکنند. نتیجهاش ساده اما عمیق است: مردم به دلیل کاهش قدرت خرید توان نگهداری مناسب از داراییهایشان را ندارند. وسایلی که مستقیما با ایمنی و جان انسانها ارتباط دارند و باید به صورت دورهای مورد بازبینی و سرویس قرار گیرند و قطعات مصرفی آنها تعویض شود، به دلیل رشد شدید قیمتها و عدمامکان خرید یا جایگزینی قطعه فرسوده، با قطعات دستدوم تعویض یا بهاجبار با تعمیر موقت سر پا نگه داشته میشوند.
تعویض لاستیک معیوب یا مستعمل به تعویق میافتد یا سیستم ترمزی به دلیل تورم تعویض نمیشود و در یک حادثه و تصادفی زنجیرهای سبب بروز حادثهای دلخراش میشود. تورم علاوه بر آن با افزایش ساعت کاری افراد برای جبران کاهش درآمد، ریسکهای دیگری را نیز از نظر حوادث ایجاد میکند. مسوول فنی که لازم است شیفت خود را تغییر دهد تا تمرکز کافی برای کنترل فرآیندهای ایمنی داشته باشد و رانندهای که به دلیل فشار هزینه دوبرابر میزان مجاز رانندگی میکند و از فرط خستگی و خوابآلودگی دچار حادثه میشود، قربانی تورم شده است.
اثر تعرفه بر روی کالاهایی که مستقیم یا غیرمستقیم با جان افراد سر و کار دارند هم قابل تامل است. براساس گزارشهای مختلف، ایران جزو کشورهای دارای بالاترین میزان تعرفه واردات در جهان است و این امر هزینه بالایی را برای تامین کالاهای ایمن و استاندارد برای مردم ایجاد کرده و میکند و در زمانی که دسترسی به کالای ایمن کاهش یابد، طبیعتا مصرفکننده مجبور به استفاده از کالاهایی با ایمنی پایینتر میشود. به طور مثال، به دلیل تعرفه بالا در واردات خودرو عملا مصرفکننده بیش از دوبرابر قیمت متعارف خودرو باید پرداخت کند تا بتواند خودرویی با کیفیت قابل قبول بخرد.
با ایجاد مانع تعرفهای سنگین عملا بسیاری از مردم امکان خرید خودروی نو یا دستدوم باکیفیت را از دست میدهند و چارهای جز استفاده از خودروهای با عمر بالا یا ناایمن نخواهند داشت. در چنین شرایطی و در بسیاری موارد دیگر، مانع تعرفه با تحمیل هزینه بالاتر، مصرفکننده را بهاجبار به سمت استفاده از کالاهای ناایمن سوق میدهد. سیاستهای تعرفهای که بهظاهر در جهت حمایت از تولید داخلی است، در عمل میتواند جان انسانها را به خطر انداخته و موجب فاجعههای انسانی شود.
ضلع سوم این مثلث هم تحریم است. تحریم علاوه بر عدمامکان ورود تکنولوژی جدید به کسبوکارها و شرکتها سبب شده است هزینههای شرکتها نیز به شکل غیرمتعارفی افزایش پیدا کند. تجهیزات جدید به مدد تکنولوژی همواره به سمت ایمنتر شدن حرکت میکنند و رشد تکنولوژی سبب شده است تا عوامل انسانی در حوادث به طور پیوسته کمرنگتر شود و به مرور زمان میزان حوادث قابل پیشبینی و پیشگیری به شکل محسوسی کاهش یابد. از طرف دیگر به دلیل افزایش هزینه بنگاهها به واسطه تحریم، شرکتها نیز مانند خانوار توان مالی کمتری برای پرداختن به موضوع ایمنی دارند و عملا شرکتها نیز مجبور به استفاده از تجهیزات مستعمل، فرسوده و با تکنولوژی قدیمی هستند که علاوه بر کاهش بهرهوری، ایمنی نیروی کار را نیز کاهش میدهد، به طوری که هزینههای تحریم بهعلاوه هزینههای بالا سبب شده است که ایمنی و استانداردهای اولیه قربانی بقای بنگاه شود.
در اقتصاد امروز ما تورم، تعرفه و تحریم سبب شدهاند که ایمنی بهمرور دستنیافتنیتر شود و در چنین شرایطی، سوال این نیست که «آیا در آینده حادثهای مشابه رخ میدهد یا نه؟» بلکه این است که «حادثه بعدی کِی و برای چه کسی رخ میدهد؟»
اگر حقیقتا خواهان پیشگیری از وقوع حوادث ناگوار و برخورد با مسببان حوادث هستیم، چارهای جز کند کردن این سهتیغ نداریم.
* فعال بازارسرمایه