گربه دولت باید موش بگیرد

توجه اساسی اینکه در این دسته‌بندی‌ها با توجه به ماهیت موضوع، در بسیاری از مواقع افراد واقعا شایسته حذف می‌‌شوند. افراد انتخاب‌شده نیز در بهترین شرایط انتخاب، نتایج خوبی را تحویل نمی‌‌دهند. پس چکار کنیم؟ چگونه مدیران شایسته سطح بالا را انتخاب کنیم؟ من تنها چند ملاک اصلی و تا حد امکان کم را پیشنهاد می‌دهم. افرادی که در موقعیت‌‌های مشابه، بهترین تصمیمات را گرفته و بهترین نتایج را آفریده‌اند یا ظرفیت شکل‌دهی به این نتایج ارزشمند را دارند؛ تنها آنان شایسته مدیریت هستند. هیچ ملاک و شاخص دیگری نباید در ممیزی وارد شود؛ چرا که منابع محدود و رقبا بسیار هستند و ما از مدیران نمی‌‌خواهیم که استاد اخلاق و نظم شخصی و خوش‌صحبتی باشند، بلکه تنها انتظار داریم بهترین نتایج را برای ما خلق کنند. در حوزه‌های سیاسی این مساله بسیار مهم‌تر است.

بسیاری از نظام‌های شایسته‌گزینی آنقدر در امور ایدئولوژیک شخصی و کنش‌های فردی غرق می‌‌شوند که مهم‌ترین حوزه انتخاب مدیران ارشد که نتیجه‌بخشی است فراموش شده و حتی در بسیاری مواقع، مدیرانی که با انبوه شاخص‌های ایدئولوژیک و حتی اخلاق فردی عالی انتخاب می‌شوند، بدترین نتایج و حتی بحران‌ها و فجایع مدیریتی را رقم می‌زنند. این بحث را ساختارهای بیش از حد معین نام‌گذاری می‌کنم و هشدار می‌دهم که همواره تعیین شاخص‌های بسیار زیاد و بسیار دقیق در امور انتخاب مدیران، می‌‌تواند بدترین نتایج را رقم بزند. در ۴۵سال گذشته در جمهوری اسلامی ایران بارها این روش غلط را به کار برده‌ایم و نتایج فاجعه‌بار آن، توان کشور را تا سرحد شکل‌گیری انواع بحران‌ها و حتی فجایع زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی پیش برده است. در انتها باید بگویم همواره این تغییر روش را در ساختار چین جدید از دهه ۸۰ به بعد شایسته می‌دانم که «گربه، سیاه و سفیدش مهم نیست، مهم این است که بتواند موش بگیرد».