سیاستگذاری مبتنی بر شواهد رویکردی موثر در سیاستگذاری عمومی

در این مقاله، به بررسی نمونه‌‌‌های موفقی از سیاستگذاری مبتنی بر شواهد خواهیم پرداخت که توسط سازمان سیاستگذاری بی‌پارتیسان آمریکا1منتشر شده است و سپس به بررسی کوتاه ارزش‌‌‌های سیاسی به عنوان یکی از چالش‌‌‌های پیش‌روی این رویکرد می‌‌‌پردازیم.

نمونه‌‌‌های موفق سیاستگذاری مبتنی بر شواهد

تعیین مداخلات موثر برای رفع بی‌‌‌خانمانی در میان خانواده‌‌‌های دارای فرزند در آمریکا: وزارت مسکن و شهرسازی برنامه مطالعه خانواده را برای درک بهتر اثرات مداخلات مختلف مسکن و خدمات برای خانواده‌‌‌های بی‌‌‌خانمان راه‌‌‌اندازی کرد. این مطالعه در سراسر آمریکا در چند سایت با استفاده از یک طرح آزمایشی با انتساب تصادفی و پیگیری بیش از ۲هزار خانواده به مدت سه‌سال انجام شد. محققان اطلاعات را عمدتا از طریق نظرسنجی و داده‌‌‌های اداری جمع‌‌‌آوری کردند تا بهزیستی خانواده‌‌‌ها و کودکان را در سه مقطع زمانی مختلف ارزیابی کنند. این مطالعه نشان داد که یارانه‌‌‌های مسکن دائمی، اقامت بعدی افراد در سرپناه‌‌‌ها و خیابان‌‌‌ها را کاهش می‌دهد. اطلاعات عملی تولیدشده، نحوه درک سیاستگذاران از سیاست‌‌‌های مسکن و بی‌‌‌خانمانی را تحت‌تاثیر قرار داد.

تقویت آموزش سوادآموزی از طریق ارزشیابی در کانکتیکات: سیاستگذارانی که به دنبال بهبود و تقویت سطح سواد بودند، اطلاعات اولیه‌‌‌ای دریافت کردند که نشان می‌‌‌داد برنامه سوادآموزی اولیه ایالت تاثیر مثبتی بر مهارت‌‌‌های خواندنی که انتظار می‌‌‌رفت ندارد. برای ارزیابی بهتر گام‌‌‌های بعدی، سیاستگذاران ایالتی تجزیه و تحلیل عمیقی انجام دادند که مشخص کرد متخصصان مطالعه فاقد آموزش کافی هستند که به تاثیر کمتر از حد انتظار این برنامه منجر می‌شود. با این دانش، سیاستگذاران برنامه‌‌‌های تربیت معلم را با تمرکز بر آموزش سوادآموزی تقویت کردند و در نتیجه نمرات دانش‌‌‌آموزان بهبود یافت.

همکاری بین دولت برای بهبود عملکرد برنامه تغذیه: خدمات تحقیقات اقتصادی وزارت کشاورزی ایالات‌متحده و خدمات غذا و تغذیه، همراه با اداره سرشماری ایالات‌متحده، همکاری مشترکی با ایالت‌‌‌ها برای ایجاد پلتفرم داده‌‌‌های نسل بعدی ایجاد کردند. این پروژه داده‌‌‌های اداری و نظرسنجی در مورد ذی‌نفعانی را که از طریق برنامه تغذیه تکمیلی (SNAP) و برنامه تغذیه تکمیلی ویژه برای زنان، نوزادان و کودکان (WIC) کمک‌‌‌های غذایی دریافت می‌کنند، ترکیب می‌کند تا توانایی دولت را در درک چگونگی تعامل برنامه‌‌‌های تغذیه‌‌‌ای مختلف بهبود بخشد و مقایسه‌‌‌ای بین برنامه‌‌‌های ایالتی انجام دهند. محققان اطلاعاتی را برای مدیران برنامه فراهم می‌کنند تا بفهمند اعضای گروه‌‌‌های جمعیتی واجد شرایط مختلف در مناطق جغرافیایی خاص چ گونه از خدمات برنامه استفاده و آن را دریافت می‌کنند. به طور خاص، اطلاعات آماری در مورد شکاف‌‌‌ها در ارائه خدمات به ایالت‌‌‌ها و اپراتورهای برنامه ارائه می‌شود تا بهبودها و کمک به برنامه در دستیابی به اهداف خود باشد.

اصول سیاستگذاری مبتنی بر شواهد

۱. جمع‌‌‌آوری داده‌‌‌ها: مجموعه داده‌‌‌های باکیفیت پایه شواهد دقیقی است. داده‌‌‌های مربوط به سیاستگذاری ممکن است برای انجام تحقیق یا ارزیابی، از جمله از طریق نظرسنجی، مصاحبه و مشاهدات جمع‌‌‌آوری شوند. سیاستگذاری مبتنی بر شواهد مستلزم اتصال و ترکیب ایمن داده‌‌‌ها از منابع مختلف برای تولید اطلاعاتی است که به سوالات پیچیده پاسخ دهد و اطلاعات مهمی را برای دولت برای رسیدگی به چالش‌‌‌ها فراهم کند. کلایو هامبی، ریاضیدان و کارآفرین بریتانیایی، داده‌‌‌ها را به «نفت جدید» تشبیه کرده است.

۲. تجزیه و تحلیل داده‌‌‌ها: طراحی و نوع تجزیه و تحلیل به سوالی که پرسیده می‌شود و منابع موجود، از جمله چارچوب زمانی، بودجه، پرسنل، مشخصات مورد ارزیابی و نوع مداخله بستگی دارد. در ابتدایی‌‌‌ترین سطح، داده‌‌‌ها را می‌‌‌توان برای درک یک موقعیت از طریق اطلاعات آماری توصیفی و روندها تجزیه و تحلیل کرد.

۳. استفاده از شواهد: سیاستگذاری می‌‌‌تواند فرآیندی پیچیده و غیرخطی باشد. نحوه اعمال سیاست‌‌‌ها ممکن است به موضوع خاص، ذی‌نفعان، زمینه‌‌‌ها، محدودیت‌ها، ملاحظات و سیاست بستگی داشته باشد. وقتی پایه شواهد به اندازه کافی قوی باشد که به طور قانع‌‌‌کننده نشان دهد یک برنامه ناکارآمد یا حتی مضر است، سیاستگذاران باید بودجه را از آن برنامه دور کنند. سیاستگذاران ممکن است در عوض روی برنامه‌‌‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که شواهد پشتیبان قوی‌‌‌تری دارند یا تصمیم بگیرند رویکردهای جدیدتر و نوآورانه را آزمایش کنند.

سیاستگذاری مبتنی بر ارزش‌‌‌ها

گرچه توصیه‌‌‌های سیاستگذاری مبتنی بر شواهد به‌عنوان یک ابزار مهم در فرآیند سیاستگذاری مورد توجه قرار می‌‌‌گیرند، اما باید توجه داشت که ارزش‌‌‌ها و باورهای سیاسی ممکن است به مواجهه با چالش‌‌‌هایی برای سیاستگذاری منجر شود. توصیه‌‌‌های سیاستی مبتنی بر شواهد برای حل مشکلات اجتماعی ارائه می‌‌‌شوند؛ اما فرآیند حل مشکلات اجتماعی به طور طبیعی سیاسی است و همچنین، حل مشکلات سیاستی معمولا موجب توزیع مجدد ارزش‌‌‌های مادی می‌شود؛ مانند مسائل مربوط به حفاظت از محیط‌زیست که شامل مسائل مرتبط با مالیات و یارانه‌‌‌ها و تغییر در رفتار شهروندان و شرکت‌هاست. سیاستگذاری مبتنی بر شواهد می‌‌‌تواند عدم‌قطعیت در تصمیم‌گیری‌‌‌های سیاستی را کاهش دهد، اما ممکن است ابهام را کاهش ندهد.

در موقعیت‌‌‌های مبهم، بازیگران سیاسی مشکلات سیاستگذاری را به‌گونه‌‌‌ای متفاوت درک و تفسیر می‌کنند و از طرفی، شواهد ممکن است مواضع سیاستی را تقویت کنند؛ زیرا علاقه‌‌‌ها، ایده‌‌‌ها، باورها و ارزش‌‌‌ها سیاستگذاری را هدایت می‌کنند و سیاستمداران از باورها برای مقابله با اطلاعات بی‌‌‌شمار استفاده می‌کنند. این نکته مهم است که استدلال‌‌‌های مبتنی بر شواهد می‌‌‌توانند مزیتی نسبت به سایر اشکال استدلال ایجاد کنند؛ زیرا شهروندان و رقبای سیاسی از استدلال و تصمیم‌گیری براساس شواهد قدردانی می‌کنند. بنابراین، در توصیه‌‌‌های سیاستگذاری باید همواره به یاد داشته باشیم که ارزش‌‌‌ها و باورها نقش مهمی در سیاستگذاری دارند و ممکن است بر تصمیم‌گیری‌‌‌های سیاسی تاثیر بگذارند. پس لازم است سیاستگذاری‌‌‌ها با این ارزش‌‌‌ها و باورها هماهنگ شوند.

نتیجه‌‌‌گیری

سیاستگذاری مبتنی بر شواهد منبعی حیاتی است؛ زیرا به ما امکان می‌دهد با مهم‌ترین چالش‌‌‌های کشور مقابله کرده و از بودجه عمومی به‌‌‌طور موثر و کارآمد استفاده کنیم. هرچند شواهد و تحقیقات تنها عامل در تصمیم‌گیری‌‌‌های سیاستی نیستند، اما هدف این است که هنگام تصمیم‌گیری، شواهدی از اثربخشی برنامه‌‌‌ها ارائه شود. نمونه‌‌‌های موفق ذکرشده نشان می‌دهند که استفاده از شواهد می‌‌‌تواند به نتایج ملموس و مثبتی منجر شود. در آینده، ارتقای استفاده از داده‌‌‌ها و شواهد در تمامی سطوح تصمیم‌گیری، می‌‌‌تواند به بهبود کیفیت زندگی شهروندان و افزایش شفافیت و اعتماد عمومی به دولت کمک کند. با این رویکرد، می‌‌‌توانیم مطمئن شویم که سیاست‌‌‌های اتخاذشده براساس اطلاعات دقیق و تحلیل‌‌‌های عمیق هستند و به دستیابی به اهداف توسعه‌‌‌ای و رفاه عمومی کمک شایانی می‌کنند.


1 . سازمان بی‌پارتیسان آمریکا (Bipartisan Policy Center) یک اندیشکده مستقل است که به ارائه راه‌حل‌های سیاستی قابل اجرا برای مسائل ملی می‌پردازد و تمرکز آن بر سیاستگذاری در زمینه‌های مختلفی مانند اقتصاد، امنیت ملی، انرژی و بهداشت است.