پرسش امروز
چرا همه تحلیلها اشتباه شد؟
در حالی که تورم، سقوط ارزش لیر در برابر دلار و دهها مشکل دیگر، مسیر را برای پیروزی کلیچداراوغلو هموار کرده بود، اردوغان توانست از یکمسیر سنگلاخی نامزد سوسیالیست حزب جمهوری خلق ترکیه را به رده دوم بفرستد. اردوغان در ائتلافی موسوم به جمهور نهتنها توانست بالاتر از کلیچداراوغلو بایستد، بلکه توانست پارلمان را مجددا از آن خود و متحدانش کند. نکتهای که بسیاری از کارشناسان از آن غفلت کردند این بود که آنها «وجه اقتصاد» را مهمترین متغیر برای سرنگونی اردوغان در نظر گرفته بودند؛ اما جامعه ترکیه، جامعهای دوقطبی است که بهرغم مشکلات اقتصادی و اجتماعی، نیمی از آنها اردوغان را همچنان رهبر مورد اعتماد خود میدانند. انتخابات در ترکیه یکمبحث ایدئولوژیک است. پای ایدئولوژی که به میان بیاید، اقتصاد رنگ میبازد و دیگر بازیگر قابلتوجهی بهحساب نمیآید.
برای همین بهرغم عنوانی که میتوانست «شوک، شوک، شوک» باشد، باید گفت چیزی خلاف رویه رقم نخورده است. معدود کارشناسانی پیروزی اردوغان را در این «شلمشوربای انتخاباتی» پیشبینی کرده بودند. آنها نیک میدانستند که نه فاجعه زلزله و نه تورم تا ۵۰درصد، حریف ایدئولوژی اردوغان نیستند. همچنین فاکتور مهمی که باید در نظر گرفت، نبود یکنامزد اصلح در اپوزیسیون است. سادهزیستی و از آشپزخانه فیلم گرفتن برای کارهای تبلیغاتی نتوانست مردم ترکیه را مجاب کند که به گاندی ترکیه رأی بدهند. انتخاب بد اپوزیسیون برای نامزدی، در پیروزی نسبی اردوغان در دور اول موثر بود.
اگر میز ششنفره، از بین دو گزینه اماماوغلو، شهردار استانبول و منصور یاواش، شهردار آنکارا دست به انتخاب یکی از آنها میزد، شاید اردوغان نمیتوانست از دور اول جان سالم بهدر ببرد. این دو، شخصیتی کاریزماتیک دارند که میتوانستند دستکم از این جنبه با اردوغان رقابت کنند. کسب رأی جوانان رمز پیروزی برای هر نامزدی است؛ اما کلیچداراوغلو فردی نیست که بتواند قلب آنها را بهدست آورد؛ حتی اگر همچون یک تینایجر با دستش قلب بسازد.