شرط بقا در بازارهای جهانی
در قرن بیستم که با نام «عصر نفت» شناخته میشود، بهدلیل سرمایهگذاری قابلتوجه شرکتهای ملی و بینالمللی نفت و رشد فناوریهای توسعه و بهرهبرداری از میادین نفتی، احداث پالایشگاهها و ایجاد زیرساختهای مختلف از یکسو و سهولت استفاده از فرآوردههای نفتی در مقایسه با زغالسنگ در صنایع مختلف بهویژه بخش حملونقل زمینی، هوایی و دریایی، تعاملات سیاسی و اقتصادی کشورهای صاحب ذخایر نفت با اقتصادهای صنعتی صاحب سرمایه و تکنولوژی دستخوش تغییرات اساسی شد.
طی سهدهه اخیر، با رشد فزاینده پیامدهای زیستمحیطی ناشی از افزایش مصرف انرژیهای فسیلی در سطح جهان و رویدادهای طبیعی ناگوار ناشی از گرمشدن زمین، مدیریت مصرف انرژی و تحقق توسعه اقتصادی کمکربن از اهمیت بالایی در میان سیاستگذاران و تصمیمسازان ملی و سازمانها و شرکتهای بینالمللی برخوردار شد. آینده بازارهای جهانی نفت و گاز در قرن بیست و یکم تحتتاثیر ابرروندهایی است که از آنجمله میتوان به تمرکز رشد تقاضای نفت و گاز در سه حوزه آسیا (چین، هند، اندونزی و...)، آفریقا و خاورمیانه، افزایش سهم انرژیهای تجدیدپذیر و گاز از سبد انرژی جهان، رشد قابلتوجه بازار محصولات پتروشیمی در سطح جهان، افزایش معنادار سهم LNG از تجارت جهانی گاز، حفظ اهمیت اقتصادی و ژئوپلیتیک نفت و گاز در صحنه جهانی حداقل تا افق ۲۰۵۰ و رشد چشمگیر سرمایهگذاری در فناوریهای بهبود کارآیی انرژی، مدیریت انتشار کربن و سوختهای پاک جدید اشاره کرد.
در واقع با وجود اقبال جهانی به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، کماکان بهدلیل ارتقای سطح فناوریهای بهرهبرداری از میادین نفت و گاز بهویژه منابع نامتعارف و رشد تولید نفت و گاز، حداقل تا افق ۲۰۴۰ نفت و گاز بیش از ۵۵ درصد انرژیهای اولیه جهان را تامین خواهند کرد. نکته قابلتامل این است که بهدلیل نزدیکشدن انرژیهای فسیلی به پایان دوران طلایی خود، در حالحاضر بازیگران مهم بازارهای جهانی نظیر ایالاتمتحده، روسیه، عربستان و شرکتهای بینالمللی نفتی سیاست تولید حداکثری نفت طی سه دهه آتی، استراتژی استخراج حداکثری از منابع هیدروکربوری و تبدیل این سرمایههای تجدیدناپذیر به داراییهای مولد در عرصه اقتصاد در دو دهه آینده را اتخاذ کردهاند. بدیهی است در چنین شرایطی ایران نمیتواند با وجود برخورداری از بیشترین ذخایر نفت و گاز جهان دست روی دست گذاشته و از ظرفیتهای بالقوه تولید و تجارت نفت و گاز و سایر فرآوردههای نفتی و گازی و پتروشیمیایی و کسب درآمدهای قابلتوجه حاصل از صادرات آن که میتواند نقش موتور محرکه و نیروی پیشران توسعه و اعتلای اقتصاد کشور و تامین رفاه و امنیت ملی را ایفا کند، چشمپوشی کند.
فقدان تعامل سازنده با جهان در چند دهه اخیر بهدلیل چالشهای سیاسی متعدد بهویژه تحریم، از یکسو امکان دستیابی به فناوریهای نو جهانی در صنعت نفت و گاز را محدود ساخته و از سوی دیگر سرمایهگذاری در این صنعت بهشدت سرمایهبر را دشوار کرده است. تنزل جایگاه ایران در تولید نفت از رتبه چهارم به رتبه هفتم جهان طی یک دهه اخیر، ازدسترفتن بیش از ۸۰درصد بازارهای صادراتی نفت ایران، قرار گرفتن در جایگاه پانزدهم در جمع صادرکنندگان گاز جهان در سال ۲۰۱۹ با وجود داشتن رتبه دوم ذخایر گاز و رتبه سوم تولید گاز طبیعی جهان، از پیامدهای بارز تحریم صنعت نفت و گاز و عدمامکان تعامل سازنده با جهان است.
برخی از مهمترین ظرفیتهای بالقوه و ویژگیهای صنعت نفت و گاز ایران که آن را از سایر بازیگران متمایز میسازد عبارتند از:
* برخورداری از رتبه نخست مجموع ذخایر نفت و گاز جهان با ۶/ ۳۵۰ میلیارد بشکه معادل نفتخام.
* داشتن ۳۲ تریلیون مترمکعب ذخایر گاز (۱/ ۱۶ درصد ذخایر اثباتشده گاز جهان) و قرار گرفتن در رتبه دوم ذخایر گاز جهان پس از روسیه.
* داشتن ۶/ ۱۵۵ میلیارد بشکه ذخایر مایعات هیدروکربوری (۹درصد ذخایر اثباتشده نفت جهان) و قرار گرفتن در رتبه چهارم ذخایر نفت جهان پس از ونزوئلا، عربستان و کانادا.
* داشتن ظرفیت بالقوه تولید روزانه حدود ۶ میلیون بشکه نفت خام و مایعات هیدروکربوری در صورت انجام سرمایهگذاری در بخش بالادستی نفت در میان مدت.
* داشتن رتبه سوم تولید گاز در دنیا پس از ایالاتمتحده و روسیه و رسیدن به رکورد تولید ۱۰۰۰ میلیون مترمکعب در روز در مقطعی از سال ۱۳۹۹.
* تجربه یکصد ساله در صنعت نفت و برخورداری از سرمایه انسانی ماهر و مجرب. همچنین ایران به لحاظ جغرافیایی موقعیت استثنایی در حوزه خاورمیانه و جنوبغرب آسیا، خلیجفارس و دریای خزر دارد. ایران با داشتن ۱۸۸۰ کیلومتر مرز آبی از طریق دریای عمان و خلیجفارس، با آبهای آزاد دنیا در ارتباط است. امتیازی که بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت و گاز همسایه، از آن بیبهره بوده و برای صادرات و فروش نفت و گاز خود، بهشدت نیازمند آن هستند.
بنابراین ایران از لحاظ منابع و موقعیت سرزمینی، از اهمیت ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی ویژهای برخوردار است که میتواند بهعنوان یک بازیگر مهم در عرصه منطقه و جهان در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی نقش ایفا کند.
قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان که از تولیدکنندگان کنونی و آتی نفت و گاز در سطح منطقه و جهان هستند، دسترسی مستقیم به بازارهای مصرف ندارند و ایران میتواند نقش محوری در راستای ترانزیت یا سوآپ نفت و گاز و فرآوردههای نفتی این کشورها به بازارهای جهانی ایفا کند. تبدیلشدن کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس (عمان، اماراتمتحدهعربی، کویت و بحرین) به واردکننده گاز طبیعی و برخورداری ایران از پتانسیل صادرات گاز نمونهای دیگر از توانمندی ایران برای ایفای نقش کریدور تجارت انرژی منطقه است. همسایگی با ترکیه و امکان صادرات گاز به اروپا، نیاز روزافزون عراق به گازطبیعی، امکان صادرات نفت و گاز به هند و چین بهعنوان مهمترین مصرفکنندگان کنونی و آتی جهان، فرصتهای استثنایی برای ایران مهیا میسازد تا با بهکارگیری دیپلماسی فعال در حوزه انرژی، نقش هاب انرژی منطقه و یک بازیگر کلیدی در صحنه جهان را ایفا کند. در نتیجه برای نیل به جایگاه مطلوب بخش انرژی و صنعت نفت و گاز و پتروشیمی کشور، چارهای جز بازنگری در راهبردها، سیاستها و برنامههای عملیاتی این بخش در سایه دیپلماسی فعال انرژی و تعامل سازنده با کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده مواد هیدروکربوری وجود نداشته و هرگونه تعلل در اینخصوص باتوجه به رو به اتمام بودن دوران طلایی صنعت نفت و گاز، خسارتها و لطمات جبرانناپذیر و نابخشودنی را در سطح صنعت نفت و گاز و اقتصاد ایران بهدنبال دارد.