واقعیتها و ریسکهای جرائم سایبر ژئوپلیتیک
خلاف آنچه در ایران از سوی رسانههای رسمی مورد تاکید و پوشش قرار میگیرد، ژئوپلیتیک جرائم سایبری اصلا هیچ ارتباطی با تبهکاریهای جزئی آنلاین ندارد؛ بلکه مساله بسیار غامض و فراگیر است و سطح مناقشات موجود در این زمینه نه در فضای سایبری و در معرض دید حکومتها و مخاطبان، بلکه در فضای دارکوب به وقوع میپیوندد. فضای دارکوب به بخشی از فضای مجازی گفته میشود که در آن، خلاف میل و تبلیغ حکومتها، جرائم و اقدامات مجرمانه سازمانیافته به صورت کاملا مخفی و تا جای ممکن، به دوراز دسترس رسانهها و حکومتها به وقوع میپیوندند و بازتابهای اساسی آن در فضای سایبر به تشخیص و نیاز گروههای جرائم سازمانیافته حتیالامکان مخفی یا حداقل ناشناس باقی میماند. بهعبارتدیگر، نخستین ویژگی ژئوپلیتیک جرائم سایبری، ماهیت آن است که نیازمند عدم توجه رسانهها است. شاید همین مساله بود که در سال ۲۰۱۳ دستاندرکاران فضای دارکوب «جاده ابریشم» را به انتهای راه رساند و باعث شد در نتیجه عملیات سازمانیافته اداره بررسیهای فدرال آمریکا، اعضای اصلی آن شبکه شناسایی شده و به این ترتیب جاده ابریشم نابود شود. از نظر ژئوپلیتیک جرائم سایبری، مهمترین نقطه ضعفی که جاده ابریشم داشت و باعث شد که در معرض حملات اطلاعاتی افبیآی و در نتیجه نابودی قرار گیرد، تبلیغاتی بود که باعث شد جاده ابریشم به سرخط خبرهای رسانههای جهان راه یابد. تبلیغات علنی و قابل ردیابی فروش مواد مخدر، سلاح و تجارت هرزهنگاری در جاده ابریشم به همان اندازه که باعث شهرت آن شد، زمینه حساسیت عمومی را نیز برای مقابله با آن به وجود آورد؛ به گونهای که در یک عملیات پیچیده اطلاعاتی پلیس فدرال آمریکا موفق شد بهصورت همزمان مغزهای متفکر و البته مجرمان عمده فعال در جاده ابریشم را دستگیر کند. این نقطه ضعف باعث شد که شبکه مشابه و جایگزین جاده ابریشم که اینبار در آلمان به وجود آمده بود و «هایدرا» نام داشت از استراتژیهای امنیتی پیچیدهتری استفاده کند که سطح ردیابی گروههای خلافکار در آن را کاهش میداد و همزمان با کاهش توجه عمومی به این بخش از فضای دارکوب، یک محیط به نسبت امن را برای گروههای خلافکار فراهم کرد. اما این شبکه دارک نیز در نهایت با تلاشهای پلیس و سازمان اطلاعات آلمان نابود شد. از نظر ژئوپلیتیک جرائم سایبری نقطه ضعف اساسی این شبکه دارکوب در آلمان عدم برتری متخصصان امنیت شبکه در فضای دارکوب بود. بهعبارتدیگر، هرچند هکرها و مجرمان سایبری آموزشدیده و بااستعداد در «هایدرا» فعال بودند، اما دامنه نفوذ آنها به اندازه کافی گسترده و امن نبود که مانع از موفقیت پلیس آلمان شود. با وجود این، «هایدرا» بستر مناسبی را برای مجرمان سایبری فراهم کرده بود تا از این بخش از فضای دارکوب برای تجارت اطلاعات، نرمافزار و ابزارها استفاده کنند و همزمان فرصت آن را نیز به سایر مجرمان داده بود که بدون ورود به خیابانهای شهرهای اروپا، تجارت غیرقانونی مواد مخدر، سلاح و بردگان جنسی را با امنیت بیشتری پیگیری کنند. با وجود این، آنچه دوباره باعث آسیبپذیری و نابودی این فضا شد، سطح بالای رجوع مجرمان به این بخش از فضای دارکوب بود که باعث میشد به صورت ناخواسته توجه پلیس به آن جلب شود.
همزمان با جاده ابریشم و هایدرا، شبکههای دارک دیگری در فضای وب نیز وجود داشتند که مسیر تکامل و پیشرفت خود را میپیمودند. به این ترتیب به همان اندازه که پلیس و سازمانهای امنیتی برای ایجاد امنیت به مجرمان سایبری نزدیک میشدند، آنان نیز تلاش میکردند که با درس گرفتن از تجارب تاریخی خود در فضای دارکوب و روزآمد کردن دانش و ابزارهای خود، از سطح افشاپذیری عملیاتهای خود جلوگیری کنند. در این میان، به نظر میرسد که گروههای جرائم سازمانیافته روس و شرق اروپا از یک برتری ژئوپلیتیک عمده برخوردار شدند؛ چرا که برخلاف کشورهای اروپای غربی، این دسته از مجرمان از نظم مجرمانه بیشتری برخوردار هستند و ساختارهای خود را همانند یک ارتش مدرن مجازی سازمان دادهاند و با ایجاد شبکههای پوششی ناشناس در فضای دارکوب دامنه پیشرفت و نفوذ سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و همچنین گروههای جرائم سایبری رقیب را محدود میکنند. گروه جرائم سایبری کونتی که متشکل از جنایتکاران شرق اروپا و روسیه بود یکی از قدرتمندترین و پرنفوذترین گروههای جرائم سایبری بود که آن را میتوان نمونه تمامعیار یک بازیگر غیردولتی قدرتمند در ژئوپلیتیک جرائم سایبر دانست. گروه کونتی به سبب دسترسی به دانش فنی و ابزارهای سایبری قدرتمند، به چنان جایگاهی رسید که در طول جنگ اوکراین توانست در راستای منافع ملی روسیه اقدام به حملات سایبری به اوکراین کند، اما همین حملات سایبری به نوبه خود باعث مخالفت بخشی از اعضای کونتی شد و به این ترتیب نخستین جنگ داخلی سایبری میان مجرمان به صورت رسمی کلید خورد و زمینه فروپاشی آن را فراهم کرد.
اهمیت و قدرت گروههای جنایتکار سایبری برای منازعات ژئوپلیتیک جهانی به قدری گسترده است که در سال ۲۰۲۱ میلادی جو بایدن رئیسجمهور آمریکا در جریان یک تماس تلفنی مستقیم با رئیسجمهور روسیه تلاش کرد تا این کشور را ترغیب کند که از توانایی خود برای نابود ساختن گروههای جنایتکار سایبری روسیه استفاده کند. اما روسیه به سبب منافعی که در زمینه همکاری با این گروههای جنایتکار در فضای سایبری دارد، از پذیرش خواسته آمریکا سر باز زد. در مقابل، ایالات متحده آمریکا تلاش کرد با تقویت واحدهای دفاع نظامی سایبری خود در قالب یک استراتژی بلندمدت، بهصورت سازمانیافته در فضای سایبری همزمان با رقابتهای ژئوپلیتیک با بازیگران دولتی، به جنگ این بازیگران غیردولتی برود. با وجود این، وقوع جنگ اوکراین و چندپاره شدن جنایتکاران سایبری در شرق اروپا و روسیه، نشان داد که کشورهای شرقی و غربی از ظرفیت و منافع کافی برخوردار هستند که در منازعات ژئوپلیتیک به صورت ابزاری از عملکرد این گروههای خلافکار سایبری بهرهمند شوند. به این ترتیب، با وجود آنکه منافع کلی و امنیت ملی کشورهای غربی حکم میکند که بهصورت همزمان همه گروههای جنایتکار سایبری را تحت تعقیب قرار دهند، اما موضوع رقابت ژئوپلیتیک جنایتکاران سایبری در حوزه جنگ اوکراین نشان داد که به سبب برخی منافع و اهداف تاکتیکی میتوان از این گروههای جنایتکار و جنگ آنها علیه یکدیگر بهرهمند شد؛ چرا که در۶ماه اخیر شواهد امنیتی نشان میدهد که هکرهای کلاهسیاه مخالف روسیه در فضای دارکوب به جنگ هکرهای کلاهسیاه حامی پوتین رفتهاند و این امر باعث شده است که بخشی از ظرفیت عملیاتی سازمانهای اطلاعاتی روسیه برای انجام حملات سایبری علیه اوکراین و کشورهای غربی مستهلک شود.