امپراتوری عثمانی و ایران قاجاری در نیمه دوم قرن نوزدهم با مجموعهای از بحرانهای زیستمحیطی و مالی روبهرو بودند. خشکسالیهای گسترده، قحطیهای ویرانگر، ضعف زیرساختهای اقتصادی، و فشار قدرتهای خارجی در هر دو سرزمین ساختارهای اجتماعی را متزلزل کرد. در ایران قاجار نیز، گرچه شکل بروز تنشها متفاوت بود، اما سازوکارهای مشابهی در کار بود: بحران غذا، نابرابری در توزیع کالا و فروریزی ساختارهای دولتی موجب فعالشدن هویتهای محلی، قومی و اقتصادی شد.