نگاهی به تشکلها و انجمنهای سیاسی و اجتماعی زنان عصر مشروطیت
دگرگونی «مخدرات وطن»
غلامرضا عباسزادهسورمی آیت وکیلیانملکی انقلاب مشروطه در ایران فضایی را برای تمامی فعالان سیاسی و اجتماعی به وجود آورد. تا پیش از آن، عناصر تجدد خواه در گیرو دار حاکمیت مستبد قاجاری فعالیتی از خود بروز نمیدادند. روشنفکران، نویسندگان و کنشگران اجتماعی در چنین شرایطی با سازمان دهی و پرورش نیروهای فعال و کنشگر، از طریق تشکیل احزاب و گروههای مختلف در صدد ایفای نقش در جامعه بودند. شرایط جامعه هنگام بروز یک انقلاب نوپا این فرصت را به آگاهان سیاسی و اجتماعی میدهد تا بسیج تودهها را از انحراف نجات بخشند و نقش اصلی خود را به عهده گیرند.
غلامرضا عباسزادهسورمی آیت وکیلیانملکی انقلاب مشروطه در ایران فضایی را برای تمامی فعالان سیاسی و اجتماعی به وجود آورد. تا پیش از آن، عناصر تجدد خواه در گیرو دار حاکمیت مستبد قاجاری فعالیتی از خود بروز نمیدادند. روشنفکران، نویسندگان و کنشگران اجتماعی در چنین شرایطی با سازمان دهی و پرورش نیروهای فعال و کنشگر، از طریق تشکیل احزاب و گروههای مختلف در صدد ایفای نقش در جامعه بودند. شرایط جامعه هنگام بروز یک انقلاب نوپا این فرصت را به آگاهان سیاسی و اجتماعی میدهد تا بسیج تودهها را از انحراف نجات بخشند و نقش اصلی خود را به عهده گیرند. در این میان جنبش زنان ایرانی از قافله عقب نماند. زنان ترقیخواه نیز درصدد بودند که تشکلها و انجمنهایی را برای تحقق اهدافشان و در جهت بهبود وضعیت جامعه به وجود آورند.
تقریبا از اواخر سال ۱۳۲۲ه ق. تلاشها برای تشکیل انجمنها در حیات سیاسی جامعه ایرانی و برای تحقق حقوق زن ایرانی شکل گرفت. زنان فعال، در محافل و مجالس زنانه، ضرورت تشکیل این انجمنها و تشکلها را مورد بحث و گفتوگو قرار میدادند. دستاورد این تلاشها برگزاری جلسههای اجتماعی و فرهنگی توسط بیبی خانم وزیرف (از نویسندگان زن دوره مشروطه و نخستین زن طنزنویس ایرانی و نام دیگر آن بیبی خانم استرآبادی) و تشکیل انجمن «مخدرات وطن» بود. مورگان شوستر، مستشار آمریکایی که پس از انقلاب مشروطه مدتی در ایران زیسته است، در اثر معروف خود موسوم به «اختناق ایران» که در سال ۱۳۳۰ه.ق/ ۱۹۱۲م، انتشار یافت، برای نخستین بار گزارش مشروحی از انجمنهای نیمه سری زنان ایرانی که در جریان انقلاب مشروطیت شکل گرفته بود، در خارج از ایران منتشر کرد. شوستر تلاشها و خدمات ارزشمندی را که زنان فعال ایرانی که تجربه سیاسی و اجتماعی (مورگان شوستر، اختناق ایران، ص ۲۳۶) چندانی نداشتند، یک شبه ره صد ساله پیمودند و به اموری چون معلمی، جریدهنویسی، تاسیس باشگاه زنان و مبارزات سیاسی دست زدند سرانجام طی چند سال به دستاوردهایی رسیدند که زنان غربی در طول چند دهه و حتی یک قرن به آن دست یافته بودند. شوستر مینویسد: «در این هنگام زنان ایرانی، اقدامات وطنپرستانهای کردند که سرآمد همه کارهایی بود که از ابتدای تجدد حیات ایران کرده بودند. اگر چه از احزاب رادیکال به شمار نیامده و ترقی آنان ذاتی و اصلی نبود، ولی با این حال از ترقی یافتگان عالم محسوب میشدند. معلوم نیست مملکتی که از قرون عدیده به این طرف، در تاریکی و خاموشی استبداد پیچیده شده، خیال اشتراک مملکتشان در تجدید زندگانی پلتیکی وتمدنی از چه وقت طلوع نموده و این اعتقاد راسخ زنان و قوانین پلتیکی و تمدنی، از کجا پیدا شده؟ زنان ایران نمونه مشعشعی از لیاقت و دلهای پاکیزه خود در قبول خیالات جدیده، اظهار نموده و با تهور و مجاهدت به تکمیل خیالات خویش مشغول گشتند.» (همان، ص ۲۳۷ـ ۲۳۶)
بیبی خانم وزیرف بنیانگذار دبستان دوشیزگان و از فعالان حقوق زنان، با اطلاعیهای در روزنامه ایران نو از «خواتین وطندوست» دعوت کرد تا هر هفته روز جمعه در منزل شخصی اش جمع شوند و نظراتشان را درباره مسائل سیاسی و اجتماعی کشور بیان کنند. در این جلسات طبق گفته وزیرف زنان در اظهارنظرهای شخصی اختیار تام داشتند. به تصریح وزیر، با تشکیل این جلسات زنان فرصت این را خواهند داشت که درباره مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه صحبت و مشارکت فعال داشته باشند. ماهیت جلسات اول طبق منابعی که وجود دارد «در فواید مشروطه و ذمائم استبداد» بوده است. (روزنامه ایران نو، س۱،ش ۱۵۰، ص۱) «پاولویچ» جلسات روز جمعه در منزل شخصی بیبی خانم را «کلوب ملی زنان» مینامد. جلسات این کلوب زنانه با گذشت هفتههای متمادی به سمت کارهای خیرخواهانه پیش رفت. انجمنی تحت عنوان «انجمن ایتام» که هدفش فراهم کردن امکانات تحصیلی برای دختران یتیم بود، با اثرپذیری از جلسات هفتگی منزل بیبی خانم تشکیل شد. ایجاد انجمنها در دوره مشروطه، یکی از فعالیتهای مهم زنان در تلاش برای همبستگی و رشد افکار و اندیشه زنان در شناخت موقعیت و جایگاه خویش در جامعه و آشنایی با مسائل سیاسی کشور بود. این انجمنها نخستین گروههای منظم زنان بودند که برای هدف خاصی گرد هم آمدند. تاثیرگذاری و نفوذ این انجمنها از راه انتشار روزنامههایی بود که ارگان رسمی آنان محسوب میشد. (غلامرضا وطندوست، زن ایرانی در نشریات مشروطه، ص ۱۸) جلسات روز جمعه از تاریخ پانزده شهریورماه ۱۲۸۵ ه ش/ ۱۹۰۶م درست یک ماه پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه با مدیریت برخی از زنان تشکیل میشد. از جمله این انجمنها و در واقع مهمترین آنها، انجمن مخدرات وطن بود که به تشریح آن خواهیم پرداخت.
در سال ۱۳۲۷ ه. ق/ دسامبر ۱۹۰۹م. زنان تجددخواه ایرانی سازوکارهای جدی را برای تشکیل انجمنها و تشکلهای سیاسی و اجتماعی برای توسعه و تعمیق نهادهای دموکراتیک در ایران آغازکردند. جلسات تبلیغی اینگونه برگزار شد: «دو مرتبه درمنزل آقای کاظم تبریزی، سومین جلسه در مدرسه مخدرات اسلامیه، چهارمین جلسه در مدرسه مبارکه شاهآباد، پنجمین جلسه در مدرسه خواتین وششمین جلسه در روز سهشنبه ۲۵ صفر ۱۳۲۸ ه .ق / ۷مارس ۱۹۷۰ م تشکیل و فعالیت خود را آغازنمود.» (روزنامه ایران نو، س ۱،ش ۱۵۶)موسسان انجمن مخدرات وطن عبارت بودند از: «صبیه اعتماد الحکماء، عیال اعتمادالحکماء، خانم خدیجه عیال امیرتومان، خانم موثقالسلطنه،خانم زینت صبیه». (روزنامه وقت، س ۱، ش۲۷)
روایت «بدرالملوک بامداد» از چگونگی تاسیس انجمن مخدرات وطن متفاوت از نوشته روزنامه فوق میباشد: «انجمن مخدرات وطن در منزل پدر بانو زینت امین تشکیل و دراولین جلسه، هیات مدیرهای با این ترکیب انتخاب گردید: بانو آغا بیگم دختر آقا شیخ هادی نجم آبادی (رئیس انجمن)، بانو آغا شاهزاده امین (خزانه دار انجمن) و صدیقه دولت آبادی (منشی انجمن)». تاسیس هرانجمن یا تشکلی با اهداف و انگیزههای خاصی و با برنامهای از پیش تعیین شده صورت میگیرد. انجمن مخدرات وطن با تاثیر ازشرایط خاص جامعه ایران اهدافی مانند؛ سازماندهی فعالیتهای مردم پسندانه و خیریه به زنان و دختران، تحریم کالاهای خارجی و توزیع کالاهای داخلی داشت. هر چند که تشکل و انجمن مذکور برای احقاق حقوق زنان بوده است، اما اعضا و مخاطبان آن به زنان و دختران فعالان سیاسی، علما و روحانیون، اعیان و اشراف کشور محدود میشد. از اعضای این انجمن میتوان از افراد زیر نام برد: «نورالدوله، آصفالسلطنه عیال موتمنالملک، عروس قوامالدوله، مدیحالسلطنه، عیال سالارالملک، عزالسلطنه و عزیزالسلطنه (دختران ناصرالدین شاه) و...» (روزنامه شرق، ش ۷۹، ص۳) در این جلسات که ماهیت آن مربوط به سخنرانی و حالت تبلیغی داشت، زنان بسیاری راغب به ادامه همکاری نبودند. در گزارشی که در یکی از جلسات مطرح گردیده، درمورد عدم همراهی و حمایت زنان آمده است: «یوم ۲۶ ربیعالمولود، انجمن مخدرات وطن در منزل حضرت علیه نورالدوله والده ماجده شاهزاده سالارالدوله منعقد شد. با وجودی که سیصد و شصت رقعه نوشته، از مخدرات رجال و اعیان و فامیل سلطنتی دعوت شده بود،عده قلیلی حضور به هم رسانیدند» (همانجا)
برنامههای انجمن مخدرات وطن را اعضای هیات مدیره تعیین میکردند. چند نفر از اعضای هیات سخنرانی میکردند و موضوع سخنرانیها حول محور مصائب و مشکلات زنان بود. هر چند که به موضوعاتی چون مسائل سیاسی و فرهنگی کشور تسری پیدا میکرد. برای مثال در جلسه ۱۱ جمادیالاول ۱۳۲۸ ه.ق/ ۱۹۱۰م خانم آغا بیگم نجمآبادی این نکته را گوشزد کرد که چون از قافله تمدن عقب افتادهایم و منزل هم بس دراز است باید دو اسبه بتازیم شاید گلیم کهنه خویش را از آب خارج سازیم. وی زنان را به اتحاد فرا میخواند و شرح میداد که مشکلات کشور ناشی از عدم اتحاد واقعی است و منشأ آن جهل و بیعلمی عامه مردم است. بر این اساس خواستار این شد که زنان باید به علم روی آورند و برای این کار به هیات دولت تاخت و آنها را مورد انتقاد قرار داد که در این حال بحران مملکت، چرا باید وزرای ما که حیات این ملت به حسن تدبیر آنان است دست به دست هم ندهند و موانع خارجی را رفع نکنند و بر ازدیاد قوه داخلی نیفزایند. در صورتی که امروز تمام قوه اجراییه مملکت با آنها است و موانع داخلی در پیش ندارند. آغا بیگم نجمآبادی با اشاره به ناپایداری دولت و اختلافهایی که بین رهبران کشور پدید آمده بود، به نمایندگی از انجمن مخدرات وطن از مسوولان تقاضا میکرد که ای«وزرای عظام وامرای فخام، معارضه و مناقشه شخصی را کنار بگذارید و از این استعفاهای با رده صرفنظر فرمایید...» همچنین از نمایندگان مجلس شورای ملی میپرسید: «مدت اقامت قشون خارجی در مملکت ما تا کی خواهد بود و این توقف برای چیست؟ ذوذنب هاله (ستاره دنباله دار هالی) دست از سر اهل عالم برداشت، این ذو طمع (دولت روسیه) چرا دست از سر ما بر نمیدارد؟» وی از نمایندگان مجلس میخواست که برای برقراری نظم و امنیت کشور بکوشند و شرایط را بهگونهای در آورند که دولت روسیه نتواند به آن تمسک جوید و ناچار شود ارتش خود را از مناطق شمالی ایران خارج کند. مثلا «اگر بهانه جویی کرده میگویند بلاد شما ناامن است، چرا کذب این قول را بر تمام عالمیان ملل نمینمایید؟»
هیات مدیره انجمن مخدرات وطن برای گسترش فعالیتها و پیشبرد اهداف انجمن به اقدامات مختلفی دست زد؛ از جمله این اقدامات که برای زنان جذابیت بیشتری داشت، برگزاری مجالس جشن بود. نمایشنامه یا برنامههای تفریحی و سرگرم کننده هم وجود داشت. این برنامه بسته به شرایط جامعه ایران کار ساز بود، زیرا از آنجا که زنان و دختران در محیط بسته خانواده محدود بودند، ارائه این برنامهها برای آنها جذابیتهای خاصی داشت و هم اینکه انجمن با این کار به عضوگیری میپرداخت و باعث میشد که زنان بیشتری به این انجمن بپیوندند.
انجمن مخدرات وطن در این راه موانع و محدودیتهای جدی داشت. عناصر تندرو مذهبی (سنتگرایان) مخالفتهای خود را در پوشش مسائل شرعی مطرح میکردند. مشخص بود که ماهیت این موانع، مخالفت با حضور زنان در مجالس عمومی و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بود.
فعالیت انجمن مخدرات وطن تنها محدود به زنان طبقه متوسط و بالای جامعه بود و نتوانست طیف وسیعی از تکثرگرایی در رابطه با زنان را به وجود آورد. انجمن میتوانست با پوشش حمایتی برای سطوح مختلف زنان جامعه ایران، تبدیل به جنبشی فراگیر در تاریخ معاصر ایران باشد. این مساله حیات سیاسی و اجتماعی انجمن را به اغما و محاق فرو برد.
ارسال نظر