تاثیر سرمایه اجتماعی بر روند شکلگیری و پیروزی انقلاب مشروطه ایران
همانگونه که اشاره شد، مسافرت ایرانیان به غرب و کشورهای همسایه و آشنایی با دستاوردهای علمیآنها، زمینه ساز اصلاحات از درون حکومت شد. گرایش به اصلاحات، نخستین بار از میان درباریان، شاهزادگان، دیپلماتها انجام گرفت و بسترساز تحولات اجتماعی شدند. عباس میرزا اولین اصلاح گر حکومتی و بنیانگذار اصلاحات در عصر قاجار است. شکستهای نظامیایران و ناکارآمدی ارتش، عباس میرزای ولیعهد را به نوسازی ارتش و فراگیری علوم و فنون جدید وادار کرد. اعزام دانشجو به خارج به منظور یادگیری علوم و فنون نظامیو مهندسی، دانش پزشکی و داروسازی، صنعت چاپ و آموزش زبانهای خارجی و .... تنها بخشی از اصلاحات عباس میرزا به شمار میرود.
دومین اصلاحگر حکومتی، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی مشاور ارشد و دستیار ویژه عباس میرزا بود که دوشادوش ولیعهد، نقش مهمیدر تحولات کشور و افزایش توان دفاعی ایران داشت.
سومین اصلاحطلبِ پیشگام، امیرکبیر بود وی نماد جنبش اصلاحات در ایران معاصر است که با سفرهای مکرر به روسیه و عثمانی و مشاهده پیشرفتها و نوآوریهای غرب، به اصلاحات گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پرداخت.
گل سرسبد اصلاحات قاجاری دارالفنون بود که برای خدمات عمومیتأسیس شد. دارالفنون تا سال ۱۲۸۰ ه.ش یک پلی تکنیک کاملا نهادینه شده با بیش از ۳۵۰ دانش آموز بود.
برخی از حوادث و تحولات سیاسی در عرصه بین المللی، به انگیزه انقلابیون و تحریک احساسات تودههای مشروطه خواه در داخل کشور، شتاب بیشتری بخشید:
شکست نظامیکشور قدرتمند روسیه از ژاپن و همچنین پیروزی انقلاب مردم روسیه علیه دولت تزاری.
حمله نظامیان بریتانیا به سرزمین ترانسوال در آفریقای جنوبی و قیام بوئرها در دفاع از سرزمین خود در ترانسوال، باعث شگفتی ملتهای تحت ستم در کشورهای جهان سوم شد.
به عنوان نمونه، جامعه انقلابی ایران در عصر مشروطه، علت شکست روسیه را ناشی از حکومت مشروطه ژاپن و ناشایستگی حاکمان آن کشور میدانستند و آن را با شکست سخت ایران از روسیه مقایسه میکردند و بی کفایتی پادشاهان قاجار را، ریشه همه نارساییها و عقب ماندگیهای کشور برمیشمردند. طبقات اجتماعی و اقشار مختلف جامعه عصر قاجار، وضعیت نابسامانی داشتند. تودههای مردم در عقب ماندگی و بن بست اقتصادی به سر میبردند. در شرایطی که درآمد ملی و وامهای دریافتی از بیگانگان در خدمت خوشگذرانی و سفرهای خارجی شاه و درباریان بود، تودههای فقیر و فرودستان جامعه از امکانات اولیه زندگی محروم بودند. مأموران دولتی و کارگزاران محلی، زمینها و املاک دهقانان را به زور تصاحب میکردند و مالیاتهای سنگین از مردم میگرفتند. تجار و بازرگانان تحت فشار عوارض جدید و خشونتِ عوامل حکومتی بودند. خشکسالی و قحطی، ناامنی، منازعات و درگیریهای داخلی به مرور زمان، اقتصاد کشور را درهم کوبیده بود.
ایران تابع بازارهای جهانی شد. پدیده دیگر ورشکستگی صنایع پیشه وری و خانگی بود در مدت نیم قرن، بخش بزرگی از این صنایع نابود شد. هزاران پیشه ور در ورطه ورشکستگی، بیکاری و فقر فرو غلتیدند. این وضعیت کلی ایران بود، کشوری ضعیف، عقب مانده، با پوششی از استقلال سیاسی، اما شبه مستعمره. رشد جمعیت شهرها و توسعه شهرنشینی نیز زمینه ساز تحولات اجتماعی در ایران گردید. پدیده شهرنشینی و ایجاد نهادهای جدید اقتصادی و توسعه بازرگانی، به چالشهای فرهنگی و اجتماعی دامن زد و هنجارهای بومیو بافت جامعه روستایی و ایلی را تحت تأثیر قرار داده بود. بنابراین، دستگاه حکومتی قاجار، نیاز به اصلاح و بازسازی داشت و فرصت مناسبی را در اختیار علمای شیعه، روشنفکران و نخبگان جامعه قرار میداد تا خیزشهای مردمیرا هدایت و رهبری کنند.
سرمایه اجتماعی که از آن بهعنوان تحولات ماده خام جامعه مدنی یاد میشود یکی از تأثیرگذارترین عامل کنشهای اجتماعی در طول تاریخ معاصر ایران به ویژه در جریان تحولات انقلاب مشروطه به شمار میرود. مؤلفههای سرمایه اجتماعی، مجموعه ای از ظرفیتهای متنوعِ اجتماعی در عرصه تحولات ایران معاصر است که در طول دهه آخر دیکتاتوری قاجارها و سپس یک دوره پُر حادثه با تلاش نیروهای اجتماعی به رهبری علمای دینی با پیروزی مشروطه خواهان به بار نشست. چند حادثه جرقه ای و رخدادهای لحظه ای، اوضاع اجتماعی کشور را به مرحله انفجار رساند و پس از چندین مرحله اعتصاب، تظاهرات و درگیری خیابانی و بست نشینی علما و تودههای مردم، سرانجام فرمان مشروطیت صادر شد.
از مقاله ای به قلم نعمت اله همراهی و همکاران
فصلنامه جامعهشناسی سیاسی ایران، سال چهارم ،شماره دوم ( پیاپی ۱۴ ) تابستان۱۴۰۰