«دریک» یا تومان

چند ماه پیش با یکی از رجال اقتصادی عالی‌مقام کشور گفت‌وگویی درباره تغییر نام واحد پولی کشور داشتیم، سخن درباره امکان تبدیل یا تکمیل واحد پول رایج به نام «دریک» عصر هخامنشی بود که از دیرینه‌ترین واحدهای پولی جهان محسوب می‌شود.

همواره در این‌گونه موارد ضرورتی باید ایجاب کند که در تغییر اسمی یا رسمی منفعتی و مصلحتی تامین شود، مثلا در کشورهای مستعمراتی وقتی به مرحله استقلال می‌رسند بقای نام پول و سکه همچون رنگ درفش و نقش پرچم ساده‌ترین نشانه تغییر وضعی است که از برکت استقلال برای مملکت و ملت پیش آمده است.تبدیل روپیه در بحرین و کویت و فرانک در الجزایر و تونس به دینار برای این صورت می‌گیرد که مردم بدانند در وضع سیاسی ایشان تفاوتی به‌وجود آمده است.

گاهی این تغییر اسم و رسم برای اصلاح نقص یا تسهیل مشکلی است که در عملیات حسابی برای مراعات نسبت‌های موجود میان واحد با اجزا مربوط پیش‌ می‌آید مثلا در سیستم پولی بریتانیای کبیر وجود رابطه کسری متعارف میان شیلینگ و پنس و لیره سبب می‌شود که با تغییر شکلی این دشواری را از میان بردارند و با حذف شیلینگ و تغییر ماهیت پنس کار پول را درخور قبول محاسبات اعشاری آسان سازند.همان‌چیزی که در آینده هم باید رابطه روپیه و آنه را در هند و پاکستان به صورت معقولی درآورد.

ایران در دوره اسلامی با قبول حساب هندی زمینه اعشاری برای واحد پول فراهم آورد و در دوران معاصر رابطه تومان و دینار و قران و ریال همواره بر این مبنا استوار بوده است، منتهی باید دانست که دینار و درهم و تومان به اعتبار زمان و مکان تفاوت ارزش محسوس داشته‌اند.در روزگار صفویه وقتی با قید «عراقی» مقید می‌شود ارزشی نامساوی با واحد نظیر خود دارد که با قید «حانی» مقید و در بخارا و بلخ رایج بوده است.تومانی که واحد مقیاس مغولی برای حساب بوده همانا مساوی ده هزار دیناری بود که هر دینار آن تا بیست و چهار درهم ارزش داشت و دینار که واحد پول زر بود با واحد هم‌وزن سیم خود سنجیده می‌شد ولی با مرور زمان این نسبت‌ها از جنبه عینی و مادی خارج شد و دینار و درهم در محاسبات از پیروی مقیاس زر و سیم مقرر روبرتافته و ارزش‌های متفاوتی را نشان می‌‌داد.

در زمان ما یک تومان، ده قران قیمت داشت ولی اندازه قیراط و عیار سیم قران در عصر فتحعلی‌شاه با ناصرالدین‌شاه تفاوت پیدا کرد و ریال‌ها بر حسب وزن فلزی خود اختلاف قیمت در بازار داشتند، آنگاه قران را به هزار دینار تقسیم می‌کردند و جمعا یک تومان به تقلید از عصر ایلخانیان به 10 هزار دینار قسمت می‌شد ولی هر دیناری در حقیقت به کمتر از یک بیست هزارم دینار طلای قدیم می‌ارزید و درهم به طور کلی از مقیاس واحد پول خارج شد و جای خود را اسما در مقیاس وزن از صددرم و پنجاه درم و ده درم و دو درم و نیم حفظ کرده بود. 

در زمان صفویه سکه‌های تازه‌ای وارد سیستم پولی می‌شد ولی ترتیب طبیعی محاسبه سیستم را برهم نمی‌زد چنانکه محمدی و عباسی و شاهی را تا 50 سال قبل متداول می‌دیدیم.با آنکه وقتی ابراهیم‌خان جوانشیر در پایان سده دوازدهم هجرت قلعه پناه‌آباد را در آن‌سوی رود ارس مرکز قدرت خود قرار داد واحد کم‌ارزشی به نام پناه‌آباد را رایج کرد که نام او را در کودکی به جای نیم‌قران یا 10 شاهی شنیده ولی صورت سکه آن را ندیده بودیم.در زمان نادر نام نادری را برای روپیه‌ای علم کرد که پس از فتح هندوستان سکه زد و این مسکوک سبب شد که نام روپیه هم برای پول‌های نقره‌ای عهد نادر و کریم‌خان تا فتحعلی‌شاه مصطلح بماند.

در سند خرید ملکی که سید رضا، نیای چهارم من از کسی در زواره خریده بود، نام روپیه فتحعلی‌شاه در مقام مسکوک «فضی ثمن مبیع» (نقره، بهای کالای خریداری شده) دیدم ولی در اواخر عهد همین فتحعلی‌شاه نام مسکوک تازه‌ای متداول شد که پدران ما آن را مخفف سکه صاحبقرانی فتحعلی‌شاه می‌پنداشتند و می‌گفتند ولی پژوهش‌های دیگران ثابت کرد که از واحد کرون اتریش به لهجه ترکی عثمانی تقلید کرده و قرون و قران نامیده بودند. این واحد در دوره قاجاریه متداول بود و به موازات آن واحد دیگری که آن را ریال می‌گفتند در اصفهان و توابع مصطلح بود و قیمت آن یک قران و ربع قران بود. در دوره مشروطه نام تومان و قران پذیرفته شد و در محاسبات دولتی و ملی متداول بود و آنچه در حقیقت واحد اصلی شناخته می‌شد تومان بود که در تعیین قیمت‌ها و شهریه‌ها و مالیات‌های نقدی به کار می‌رفت و قران را در ستون جز آن می‌نوشتند. تمایل به افزایش ارقام بدون موجبی برای کاهش ارزش پول متدرجا برای قران به موازات تومان جایی از اصالت می‌گشود و به موازات تومان به‌طور مستقل منظور می‌آمد تا آنکه قران را به تصور آنکه لفظی عربی است به ریالی تبدیل کردند که نمی‌دانستند در اصل اسپانیولی بوده و در روزگار صفویه در بازار رواج داشته است. آنکه در تعیین اجزای خرده آن تصرفی کردند و ارزش دینار موهوم سابق را 10 برابر بالا بردند و در مرتبه کسر ریال قرار دادند. نکته‌ای که باید به‌خاطر سپرد این است جز نام دریک که برای آن ریشه‌ای جز نام داریوش سراغ نداریم  و شاهی که ترجمه ریال است و اشرفی و عباسی و محمدی و نادری و پناه‌آباد و پهلوی که به نام و لقب شخص یا مکان معینی موسوم است سایر نام‌های پولی ایران، مقتبس از خارج ایران بوده است. پول و پشیز و دینار و درهم از الفاظ یونانی و لاتینی و تومان و آقچه از ریشه مغولی و ریال و قران و پاپاسی از الفاظ اروپایی و روپیه و پیسه از هندی و انگلیسی. تنها لفظ پاره است که در عثمانی به‌کار برده‌اند ولی در فارسی متداول نشده است.

***

بحث با آن رجل اقتصادی به اینجا رسید که به اعتبار وضع فوق‌العاده سال 1350 استعمال دریک برای یک واحد گران نقدی تجدید عهدی از مفاخر گذشته به‌شمار می‌رود. اینک می‌نگریم که موضوع در ضمن عمل صورتی دیگر یافته و تغییر واحد پول کشور در ضمن لایحه جدیدی به تصویب کمیسیون دارایی مجلس رسیده است. تصور می‌کنم عجله در تصویب نهایی چنین لایحه‌ای در موقع تموج ارزش پول‌های داخلی و خارجی و سوء تاثیری که ممکن است در ارزش موارد مورد احتیاج عمومی داشته باشد اقتضا می‌کند که مطلب را پیش از طرح در جلسه‌ای عمومی با تشکیل سمیناری از کارشناسان مسائل اقتصادی و پولی موضوع مباحثه فنی قرار دهند و در صورت لزوم اگر سمپوزیومی هم بعد از سمینار تشکیل شود و حاصل کار دسته‌جمعی به زمینه بحث پیوسته شود بدون شک از میزان انتقادات و معایبی که در ضمن عمل به‌دست می‌آید کاسته خواهد شد. محدودیت اطلاعات اقتصادی به نویسنده اجازه شرکت در چنین فعالیتی را نمی‌دهد ولی برای استفاده از نظریات صاحب‌نظران مانعی برای حضور و استماع نمی‌نگرم.