سیاستگذاری در زمان بحران انرژی مانند راهرفتن روی لبه تیغ است. هر تصمیم میتواند سرآغاز مسیری جدید برای اقتصاد و جامعه باشد یا به عمیقتر شدن مشکلات منجر شود. همچنین بحرانهای انرژی نهتنها فشارهای کوتاهمدتی بر اقتصاد وارد میکنند، بلکه اغلب از ضعفهای ساختاری پرده برمیدارند که مدتها نادیده گرفته شدهاند. ایالاتمتحده بهعنوان یکی از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان بزرگ انرژی جهان، بارها در معرض بحرانهای انرژی قرار گرفته است. این بحرانها در طول تاریخ، دولتها را وادار به اقدام کردهاند؛ اما آیا این اقدامات همیشه موثر بودهاند؟