با خنده و شوخی، نگذارید مسائل کاری تبدیل به مسائل شخصی شوند

برای مدیریت فشارهای ناگهانی در کار یا خانه کمک بخواهید. به دورانی فکر کنید که به دلیلی ناگهان فشار کارتان چند برابر شده است؛ مثل درخواست لحظه آخری یک مشتری مهم، یا کمبود نیرو یا ارائه سخت و پر استرسی در مقابل هیات‌مدیره. از آن دوراهی سخت چگونه عبور کردید؟ اگر شما هم مثل خیلی‌‌ها باشید، احتمالا سعی کرده‌‌اید با قهرمان‌‌بازی این دوران را پشت سر بگذارید. شب‌‌های زیادی را اضافه‌‌کار مانده‌‌اید و حتی زمانی که سعی داشتید در کنار خانواده، تمام هوش و حواستان به آنها باشد، تمرکزتان مرتب بین کار و خانه جا به جا شده و شاید حتی برنامه‌‌های شخصی‌‌تان را هم لغو کرده باشید. اما این تلاش‌‌های خارق‌‌العاده برایتان ارزان تمام نمی‌شود. اینکه برای مقابله با فشارهای ناگهانی کار یا زندگی شخصی‌‌تان بیشتر و سخت‌‌تر از خودتان مایه بگذارید، می‌تواند همه چیز را از حالت متعادل خارج کند و باعث شود احساس کنید کنترلی روی اوضاع ندارید.

رویکرد پایدارتر این است که از شبکه ارتباطی‌‌تان کمک بگیرید. مثل کاری که مایکل انجام داد، همان متخصص بیهوشی که در قسمت‌‌های قبل درباره‌اش صحبت کردیم. او با وجود فشار سنگین دوران کرونا، همچون قهرمانی تنها و یکه‌‌تاز عمل نکرد، بلکه از رابطه کاری محکمی که با رئیس بخش دیگری داشت استفاده کرد تا فشار بار کاری را با هم مدیریت کنند. خود مایکل می‌‌گفت در چند مقطع واقعا مهم، این کمک‌‌ها او و تیمش را از غرق شدن نجات داده‌‌اند. کاری که مایکل در این دوران سخت به نحو احسن انجام داد این بود که به شیوه‌‌های کوچک اما مشخص و تاثیرگذاری کمک گرفت.

از همان ابتدا به اعضای شبکه ارتباطی‌‌تان کمک کنید. برای کمک گرفتن از دیگران یا پیش‌‌قدم شدن و کمک کردن منتظر بحران نباشید. حتی زمانی که مساله فوری و مشکل حادی وجود ندارد هم، اگر بتوانید راهی بیابید که به افراد کمک کنید، می‌توانید پایه همکاری و حمایت متقابل را بنا کنید. حمایتتان از دیگران می‌تواند به سادگی تعریف از آنها و قدردانی از اقدام قابل‌‌توجهشان در نشستی عمومی باشد. این اقدامات به ظاهر کوچک، اعتماد متقابل و تعامل سازنده به وجود می‌‌آورد و ارتباطی را پایه‌‌گذاری و تقویت می‌کند که در زمان نیاز می‌توان به آن تکیه کرد.

حواستان باشد که همکارانتان شما را به عنوان شخصی ببینند که ارزش کمک کردن دارد. می‌توانید در موقعیتی که مسوولیتش با شما نیست یا وظیفه‌‌ای ندارید، یکی دو گام فراتر از حد معمول برای کمک به دیگران بردارید. مثلا در مواقع نیازشان، وقتتان را در اختیارشان قرار دهید یا کمکشان کنید مشکلی را حل کنند. اگر چنین همکاری باشید، دیگران هم تشویق می‌‌شوند که در موقع نیاز شما به کمکتان بیایند، چون می‌‌دانند کمکشان و حمایتشان از شما در آینده به درد خودشان می‌‌خورد.

افرادی را شناسایی کنید که اهداف مشترکی با شما دارند. آگاهانه سعی کنید با افرادی ارتباط بگیرید که به خاطر هم‌‌پوشانی اهداف و علاقه‌‌مندی‌‌هایشان با شما، با سر به کمکتان می‌‌آیند. دنبال اهداف مشترکی باشید که شاید خیلی به چشم نیاید و حتی ممکن است اصلا ربطی به کار هم نداشته باشد. به عنوان مثال می‌توانید هماهنگ کنید که هر روز یکی از شما بچه‌‌ها را به کلاس ورزش ببرد.

به دنبال افرادی باشید که به شما کمک می‌کنند به خودتان – یا موقعیتی که در آن هستید- بخندید. همه ما ذاتا به شکل شهودی می‌‌دانیم که خنده انرژی‌‌بخش و نشاط‌‌آور است. اما اثرات فیزیولوژیک خنده کمتر شناخته شده است. خنده مسیر عصبی احساساتی همچون لذت و شادمانی را فعال می‌کند، سطح سروتونین را بالا می‌برد و ترشح هورمون‌‌های استرسی همچون کورتیزول را محدود می‌کند. در حقیقت خنده یک داروی ضد افسردگی‌‌ است، اما بدون عوارض جانبی. از طرف دیگر شواهدی وجود دارند که نشان می‌دهند ما عمیق‌‌ترین و شدیدترین خنده‌‌ها را در کنار دیگران داریم. به گفته دان نیلستن زبان‌‌شناس، خنده‌‌های کوتاه و قهقهه‌‌های از ته دل به‌ندرت در تنهایی رخ می‌دهند. ترجمه مستقیم این اطلاعات می‌شود اینکه با خنده می‌توانید در برابر نیش خرده استرس‌‌ها از خود محافظت کنید. خنده می‌تواند به همه کمک کند که آرام بگیرند و به موقعیتی برگردند که بتوانند بهتر فکر کنند، خلاق‌‌تر باشند و عواطف انسانی خود را بهتر و بیشتر تجربه کنند.  منظورمان این نیست که باید جوک‌‌های بی‌‌مزه یاد بگیرید تا آدم بامزه جلسات باشید. روش‌های ساده دیگری هم وجود دارد که بتوانید از شوخ‌‌طبعی به عنوان پادزهری برای خرده استرس‌‌های روزمره استفاده کنید. مدیری برایمان از دوستی گفت که هروقت احساس می‌کند دنیا علیه او دست به یکی کرده، با او تماس می‌گیرد. دوستش چند دقیقه‌‌ای همراهش می‌شود و با او همدلی می‌کند و بعد می‌‌گوید: «خب، بس است دیگر.» و مسیر صحبت را به سمت و سوی بامزه‌‌ای هدایت می‌کند.

طنز و شوخی را مجازی به اشتراک بگذارید. پای خنده که به میان می‌‌آید، لحظات کوچک مهم و تاثیرگذار می‌‌شوند. در فرهنگ همیشه در دسترس امروز، توانایی حفظ ارتباط مجازی با دوستانی که حس شوخ‌‌طبعی مشترکی با شما دارند و می‌توانند در طول روز یا هفته حال و هوایتان را تغییر دهند، بسیار اهمیت دارد. یکی از مدیران به ما گفت: «گاهی که در خانه درحال بدو بدو هستم که سریع حاضر شوم و حرکت کنم، پیامی از یکی از دوستانم دریافت می‌‌کنم و آنقدری صبر می‌‌کنم تا آن پیام را که مثلا یک ویدئوی سی ثانیه‌‌ای در تیک‌‌تاک است ببینم و هنوز تمام نشده، از شدت خنده اشکم جاری می‌شود. بعضی روزها همین کافی است تا در خرده استرس‌‌های آن روزم غوطه‌‌ور نشوم.»

از موقعیت‌‌های سخت جوک بسازید. یکی از مصاحبه‌‌شوندگان برایمان از جلسه‌‌ای گفت که در آن مدیرشان تیم را به خاطر جا ماندن از تاریخ ارائه کار مواخذه و سرزنش کرد، با اینکه اعضای تیم تا آخر شب مانده و حتی از آخر هفته‌‌هایشان هم زده بودند که کار را برسانند. شرایط سختی بود و کاری از دستشان برنمی‌‌آمد، اما به محض اینکه مدیر جلسه را ترک می‌کند، او رو به هم‌‌تیمی‌‌های سرخورده و ناراحتش می‌کند و می‌‌گوید: «خب، خدا رو شکر خوب پیش رفت!» و اتاق از خنده منفجر می‌شود و تنش فضا از بین می‌رود.

از شوخی‌‌های خودزنی استفاده کنید. شوخی‌‌های خودزنی حالت جدی موقعیت را از بین می‌‌برد و باعث می‌شود دیگران بتوانند خود واقعی و آسیب‌‌پذیر شما را ببینند. این نوع طنز خلع‌‌سلاح‌کننده است و اعضای تیم را به هم نزدیک می‌کند. یکی از مدیران برایمان تعریف کرد که با همکاری از بخش دیگری به اختلاف‌نظر خورده بودند، اما وقتی جو متشنج می‌‌شد، این همکار مهارت فوق‌‌العاده‌‌ای در خلع سلاح کردن دیگران داشت. مثلا می‌‌گفت: «چه خوب توضیح دادم! نه؟» و هردو می‌‌خندیدند و فضا تلطیف می‌‌شد. به این ترتیب اختلاف‌نظرشان سر ایده‌‌ها و روش‌ها در حد همان مسائل کاری می‌‌ماند و موضوع شخصی نمی‌‌شد.

منبع: کتاب The Microstress Effect