حرکت به سوی رشد: گذار از رکود تورمی در پرتو اقتصاد پیچیدگی
اقتصاد پیچیدگی بر این باور است که نظامهای اقتصادی مانند شبکههایی از کنشگران گوناگون (بنگاهها، مصرفکنندگان، نهادهای مالی، قانونگذاران و...) عمل میکنند. ارتباطات میان این اجزا، همچون پیوندهای یک اکوسیستم، میتوانند خواص نوپدید (Emergent Properties) خلق کنند. برخلاف رویکردهای مرسوم که انتظار دارند تغییرات تدریجی به نتایج تدریجی بینجامند، در چارچوب پیچیدگی گاهی اصلاح یک گلوگاه نهادی یا معرفی یک تسهیل اداری میتواند بهطور غیرمنتظرهای شرایط را دگرگون سازد.
ثبت برند و داراییهای معنوی؛ تسهیل حیات خلاقیتهای نوظهور
یکی از گلوگاههای حیاتی در شکلگیری زنجیره ارزش، سهولت ثبت برندها و حفاظت از داراییهای فکری است. در شرایطی که کارآفرینان ایرانی با مراحل پیچیده، زمانبر و پرهزینه مواجهاند، بسیاری از نظامهای اقتصادی موفق -از اتحادیه اروپا گرفته تا سنگاپور- روندی شفاف، سریع و کاربرپسند را برای ثبت علائم تجاری و حقوق معنوی ایجاد کردهاند. این تسهیل نه یک اصلاح جزئی، بلکه یک سیگنال ساختاری است که ورود ایدههای خلاق به بازار را تسریع میکند. وقتی شرکتهای نوپا میدانند که داراییهای نرم آنان بهسرعت و با هزینه کم ثبت و حفاظت میشود، انگیزه برای تجربهگری افزایش مییابد و در مقیاس کلان، تنوع و کیفیت محصولات نیز ارتقا مییابد. در اقتصاد پیچیدگی، این افزایش تنوع خود زمینهساز تعاملات جدید، بازارهای هدف تازه و در نهایت پویایی بیشتر در کل سیستم است.
یافتن پیمانکاران تولیدی و زیرساختهای اطلاعاتی؛ اتصال حلقههای زنجیره ارزش
حلقه بعدی، تسهیل فرآیند دسترسی به پیمانکاران تولیدی(Contract Manufacturers) است. در غیاب پلتفرمهای ملی و تعاملی که تولیدکنندگان تخصصی، ظرفیتها، استانداردها و قیمتهایشان را شفاف ارائه کنند، زمان و هزینه ورود یک ایده به بازار افزایش مییابد. در مقابل، کشورهایی که سامانههای اطلاعاتی پویا برای اتصال بنگاههای کوچک و متوسط (SMEs) به پیمانکاران تخصصی دارند -نظیر حمایتهای نهادهای اروپایی از شبکههای نوآوری یا سیاستهای آلمان برای ارتقای پلتفرمهای صنعتی میان بنگاههای Mittelstand- بهراحتی چرخه تبدیل ایده به محصول نهایی را کوتاه کردهاند. این گام بهظاهر «فنی» و «خرد»، در چارچوب اقتصاد پیچیدگی گامی کلیدی است: وقتی عرضهکنندگان و تولیدکنندگان با سهولت و سرعت با یکدیگر مرتبط میشوند، احتمال ظهور خوشههای صنعتی نوآور بالا میرود و تحولات شبکهای رخ میدهد که کارکرد کل نظام را بهبود میبخشد.
سرمایهگذاری در نوآفرینی؛ تغییر قواعد بازی تامین مالی
مشکل بسیاری از نوآفرینان در ایران، محدودیت دسترسی به منابع مالی است. فرآیندی که در آن انتشار اوراق مرابحه یا ورود به فرابورس مستلزم سابقه فروش، حسابرسی رسمی و رزومه قوی است، بهطور ساختاری ظرفیتهای نوآوری را محدود میکند. با این حال، حرکتهای امیدوارکنندهای در این زمینه مشاهده میشود.
فعالیتهای اخیر صندوق نوآوری و شکوفایی برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان و ورود سرمایهگذاران خصوصی به عرصه تامین مالی نوآورانه، گامهای مثبتی در مسیر تنوعبخشی به معیارهای تامین مالی بودهاند. همچنین، پذیرش و توسعه مدلهای جمعسپاری سرمایه و سرمایهگذاری خطرپذیر نشاندهنده توان بالقوه این رویکردها در ایران است. تجربههای بینالمللی -مانند Kickstarter در آمریکا یا Seedrs در اروپا- نشان دادهاند که این نوع پلتفرمها میتوانند مشارکت مردمی در تامین مالی ایدهها را تسهیل و مسیر نوآوری را تسریع کنند. از منظر اقتصاد پیچیدگی، این تغییرات، علاوه بر تامین منابع مالی برای ایدههای نو، بازخوردهای مثبتی ایجاد میکنند که باعث افزایش ورود بنگاههای نوپا، تقویت رقابت و در نهایت رشد پویاتر اقتصاد خواهند شد.
تحقیقات بازار؛ افزودن حلقه تحرک به فرآیند تصمیمگیری
هیچ جهشی بدون شناخت نیازهای بازار پایدار نیست. نبود پلتفرمهای داخلی برای تحقیقات بازار سریع و مقرونبهصرفه -نظیر نمونههای بینالمللی مثل Amazon Mechanical Turk یا Prolific - کارآفرینان را مجبور میکند با هزینه و زمان زیاد داده جمع کنند. اما اگر چنین پلتفرمهایی ایجاد شوند، تصمیمگیریهای کارآفرینان درباره زمان و نوع ورود به بازار، اصلاح محصول یا تغییر راهبردهای قیمتگذاری بر مبنای دادههای واقعی و متنوع صورت میگیرد.
این تصمیمگیریهای هوشمندتر در سطح خرد، انباشتهای بهتری از محصولات و خدمات در سطح کلان میسازد که دوباره به رشد غیرخطی اقتصاد منجر میشود. از دیدگاه اقتصاد پیچیدگی، یک ابزار اطلاعاتی جدید میتواند ساختار شبکه تعاملات مصرفکننده-بنگاه را تغییر داده و مسیرهای تازهای برای نوآوری بگشاید.
گذار فازی؛ چگونه اصلاحات خرد به تحولی سیستمی میانجامد؟
کلید فهم این فرآیند در رویکرد پیچیدگی، همان گذار فازی است: وقتی ترکیب اصلاحات در حوزههای ظاهرا جداگانه (ثبت برند، دسترسی به پیمانکاران، تامین مالی گوناگون و تحقیقات بازار) در کنار هم رخ میدهند، اثری همافزا (Synergistic) پدید میآید که فراتر از مجموع اجزای آن است. این رویکرد شبیه به یک واکنش زنجیرهای است؛ تغییر در چند نقطه حساس، کل شبکه تعاملات را تحریک کرده و نظام را از تعادل رکودی خارج میکند. تجربه مناطق نوآور مانند «سیلیکونولی» در آمریکا یا خوشههای موفقیتآمیز اروپایی نشان میدهد که همین ترکیب هماهنگ اصلاحات است که به جهشهای کیفی منجر میشود.
از آرمان تا عمل؛ نقش مشارکت مردم در شکلدهی مسیر نو
اینکه چگونه «جهش تولید با مشارکت مردم» از یک شعار به یک واقعیت تبدیل شود، مستلزم درک این نکته است که مردم -بهعنوان کارآفرین، سرمایهگذار خرد، پیمانکار یا پاسخدهنده تحقیقات بازار- زمانی مشارکت فعال خواهند داشت که مسیر مشارکت تسهیل و جذاب شود.
با ایجاد زیرساختهای دیجیتال برای ثبت برند، تامین مالی منعطف، دسترسی به پیمانکاران متخصص و کسب اطلاعات معتبر و سریع از بازار، انگیزه جمعی برای تولید و نوآوری دوچندان میشود. این تحولات در ظاهر خرد هستند، اما در چارچوب اقتصاد پیچیدگی میتوانند سیگنالهایی به کل سیستم ارسال کنند که در نهایت، اقتصاد ایران را از گرداب رکود تورمی خارج کرده و به سمت رشدی پویا، متنوع و پایدار هدایت کنند.