چالشهای توسعه گردشگری ورزشی
رضا مافی
مشاور توسعه بازار
وقتی استراتژی یک کسبوکار وارد مرحله توسعه میشود و متولیان آن سعی در افزایش مشتری و بسط یا کشف بازارهای جدید دارند، تمامی پارامترهای توسعه بررسی و تحلیل میشود و راههای ایجاد یا ورود به بازارهای جدید مورد مطالعه قرار میگیرد. گاه لازم است از نو بسترسازی شود. گاه ناچاریم تغییراتی ایجاد و در پارهای مواقع نیز باید به خلق نیازهای ناشناخته برای مشتریان اقدام کنیم تا با برآورده کردن آنها مشتریانی جدید داشته باشیم.
در سال ۱۸۹۶ که اولین المپیک عصر جدید با تنها ۲۴۵ ورزشکار و با حضور ۱۵ کشور در آتن برگزار شد و وقتی که هتلها و اقامتگاهها در یک بازه زمانی کوتاه با ورزشکاران و علاقهمندانی روبهرو شدند که باید بهعنوان توریست از آنها استقبال میشد، بازار جدیدی را پیشروی خود یافتند که میتوانست یک معضل مقطعی را تبدیل به یک فرصت دائمی کند.
رضا مافی
مشاور توسعه بازار
وقتی استراتژی یک کسبوکار وارد مرحله توسعه میشود و متولیان آن سعی در افزایش مشتری و بسط یا کشف بازارهای جدید دارند، تمامی پارامترهای توسعه بررسی و تحلیل میشود و راههای ایجاد یا ورود به بازارهای جدید مورد مطالعه قرار میگیرد. گاه لازم است از نو بسترسازی شود. گاه ناچاریم تغییراتی ایجاد و در پارهای مواقع نیز باید به خلق نیازهای ناشناخته برای مشتریان اقدام کنیم تا با برآورده کردن آنها مشتریانی جدید داشته باشیم.
در سال ۱۸۹۶ که اولین المپیک عصر جدید با تنها ۲۴۵ ورزشکار و با حضور ۱۵ کشور در آتن برگزار شد و وقتی که هتلها و اقامتگاهها در یک بازه زمانی کوتاه با ورزشکاران و علاقهمندانی روبهرو شدند که باید بهعنوان توریست از آنها استقبال میشد، بازار جدیدی را پیشروی خود یافتند که میتوانست یک معضل مقطعی را تبدیل به یک فرصت دائمی کند. از همان روزها بود که گردشگری ورزشی به مرور زمان موقعیت مهمی در بین انواع گردشگری برای خود دست و پا کرد تا جایی که امروز برخی مسابقات ورزشی همچون جامهای جهانی و مسابقات المپیک میتواند کشورها را از خطر ورشکستگی نجات دهد و سود سرشاری را نصیب آنها کند. به همین منظور، برای دریافت حق میزبانی، تمامی ارکان دولتی و خصوصی یک کشور به تکاپو افتاده و شرایط را برای میزبانی مهیا میکنند. سیاستمداران وارد عمل میشوند و پولها و فرصتهای زیادی برای رسیدن به چنین موقعیتی جابه جا میشود. بخش دیگری از گردشگری ورزشی مربوط به ورزشکاران آماتور یا حرفهای است که برای ورزش و استفاده از جاذبههای ورزشی سفر میکنند؛ مانند کسانی که برای صعود به هیمالیا، به تبت میروند.
گردشگری ورزشی در ایران
اما در ایران، گردشگری ورزشی همچون بسیاری دیگر از انواع گردشگری با مشکلات مختلف دست به گریبان است. اگر گردشگری ورزشی را به دو بخش داخلی و خارجی تقسیم کنیم، بخش داخلی، مربوط به مسابقات و برنامههای ورزشی است که بین تیمهای ایرانی اتفاق میافتد و رویدادهای داخلی را شامل میشود و به نظر میرسد که هنوز برنامه جامعی برای این بخش از گردشگری در نظر گرفته نشده است. هر سال تقویمهای ورزشی داخلی مملو از رویدادهایی است که میتواند با خود هزاران گردشگر داشته باشد که در این میان اگر تنها ورزش پرطرفدار فوتبال و لیگ برتر فوتبال ایران را بررسی کنیم، در هر هفته هشت مسابقه فوتبال برگزار میشود و هرکدام بهطور میانگین سه تا پنجهزار نفر تماشاگر دارد که هرچند معمولا کمتر از بیست و چهار ساعت در مقصد ورزشی اقامت دارند و درآمدهای اقتصادی زیادی ایجاد نمیکنند، اما همگی توریست محسوب میشوند.
در رویدادهایی که گردشگران خارجی از آن دیدن میکنند، شرایط اندکی متفاوت است. این گردشگران اقامت بیشتری خواهند داشت و در عین حال ممکن است انگیزههای دیگری که معمولا در سفرهای توریستی دنبال میشود را نیز درنظر داشته باشند. از این رو است که میتوان آنها را بهگونهای هدایت کرد که به مشتریان وفادارتری تبدیل شوند و در برنامههای آتی و به سبب انگیزههای دیگر از شهر مقصد دیدن کنند. اما نکته اینجا است که چرا کشور ما نمیتواند در خصوص گردشگری ورزشی توسعه مناسبی داشته باشد و از فرصتهای موجود استفاده کند؟ به نظر میرسد مشکل اصلی، عدم سرمایهگذاری مناسب است. اگر باز هم ورزش پرطرفدار فوتبال را در نظر بگیریم، نباید توقع داشته باشیم که با وجود تنها چهار ورزشگاه استاندارد، میزبانی مسابقات بزرگی به ایران واگذار شود. عدم دریافت میزبانی مسابقات بزرگ مانع از شناخت ایران بهعنوان یک برند در مقاصد ورزشی شده است و فرآیند اجرایی و بازاریابی برای جذب توریست ورزشی را کند و پرهزینه میکند. از طرفی کماکان محدودیتهایی از جهت جذب تماشاگران و استفاده از تمام امکانات قابل استفاده وجود دارد. علاوهبر این عدم وجود یک مدیریت یکپارچه و یک برنامه توسعهای میتواند مزید بر علت باشد.
هماهنگی لازم بین ارکان مختلف تصمیمگیری و اجرایی وجود ندارد و استراتژی سازمانهای متولی ورزش با دستاندرکاران گردشگری همخوان نیست. به همین دلیل است که خدمات مناسبی به میهمانان ورزشی ارائه نمیشود و برنامه مدونی نیز تدارک دیده نشده است. نبود چنین بستری برای توسعه گردشگری ورزشی سبب میشود که گروههای مختلف کسبوکار گردشگری نتوانند برنامه بازاریابی مناسبی را تدوین کنند (همانگونه که مثلا برای جامهای جهانی در تمام دنیا تورهایی برگزار میشود) و شرایط را تغییر دهند.
بهعنوان نمونه چندی پیش مسابقات بیسبال غرب آسیا در ایران برگزار شد. از آنجایی که این ورزش در ایران چندان شناخته شده نیست، برنامهای هم برای جذب تماشاگر خارجی آن درنظر گرفته نشده بود و عملا تماشاگری نداشت؛ درحالیکه در برخی از کشورهای همسایه بیسبال ورزش بسیار پرطرفداری است و تماشاگران مشتاقی دارد. در خصوص گردشگران ورزشکار نیز هنوز برنامه مناسبی برای شناساندن موقعیتهای ورزشی برای ورزشکاران ترتیب داده نشده است که البته در این بخش، موسسات گردشگری فارغ از سیاستها و برنامههای کلان، میتوانند قدرت مانور بیشتری داشته باشند؛ موسساتی که با چشمانداز جذب اینگونه مسافران قادر خواهند بود جاذبههای ورزشی را بیش از پیش شناسایی و در جهت تبلیغ داخلی یا خارجی آنها گام بردارند.
ارسال نظر