مهدیس مدنی کارشناسی ارشد برنامه‌ریزی توریسم گردشگری فرهنگی امروزه طیف وسیعی از فعالیت‌ها را شامل می‌شود؛ از بازدید از یک مکان یا مجموعه تاریخی و فرهنگی گرفته تا ماجراجویی در آداب و سنن دیگر مردمان با فرهنگ‌هایی متفاوت و کسب تجربه زندگی به روش آنان. گردشگری می‌تواند برای مجموعه‌های باستانی و تاریخی به طرق گوناگون مفید باشد. ورودیه‌ها، اجاره‌بهای برخی سایت‌ها و مبالغ اهدایی از سوی افراد حقیقی و حقوقی در این حوزه تامین کننده بخشی از بودجه و مخارج نگهداری و حفاظت از این اماکن است. حتی استقبال و بازدید از یک سایت تاریخی می‌تواند کمک‌ها و حمایت‌های بین‌المللی برای آن سایت یا مجموعه را در پی داشته باشد. در دنیا تورگردانان و مدیران هتل‌های زنجیره‌ای می‌توانند بعد از فراهم کردن کمک‌های مالی یا حمایت از تلاش‌های صورت گرفته برای حفظ و نگهداری از این مجموعه‌ها در سمت هیات مدیره یک مجموعه تاریخی و فرهنگی ایفای نقش و گردشگران خود را در قالب گروه‌های سازماندهی شده طبق الگوی گردشگری مسوولانه راهی بازدید از این مجموعه‌ها کنند. از سوی دیگر، توسعه گردشگری فرهنگی با حمایت از صنایع‌دستی محلی یا ایجاد گزینه‌های مختلف برای کسب درآمد برای جامعه محلی، منجر به صیانت از ارزش‌های فرهنگی می‌شود و پیوندی ظریف میان توسعه گردشگری و توسعه جوامع بومی و محلی ایجاد می‌کند.

اما در کنار همه اینها این‌گونه از گردشگری نیز تا کنون خالی از اشکال نبوده است. اگرچه در سال‌های اخیر پای مفاهیم توسعه پایدار به این بخش از گردشگری نیز باز شده است، اما مدیریت رشد سریع گردشگری، نیاز به زمان زیادی دارد، خط‌مشی روشنی را می‌طلبد، نیازمند تعاملی پویا با همه گروه‌های ذی‌نفع است و باید به‌طور مداوم ارزیابی گردد. همه این موارد نیازمند نیروی انسانی و منابع مالی است. برای مجموعه‌هایی با بودجه و نیروی انسانی محدود، رشد گردشگری و افزایش تعداد بازدیدکننده به معنای رویارویی با کمبود منابع و در نتیجه از دست رفتن توجه کافی به حفاظت از این مجموعه‌ها است، در حالی‌که گردشگری می‌تواند به حفاظت و ترمیم مجموعه‌های تاریخی و فرهنگی کمک شایانی کند و اوضاع اقتصادی جوامع بومی را بهبود بخشد، اما ایجاد تعادل میان درآمدهای اقتصادی و میزان تاثیرات و پیامدهای ناشی از ورود گردشگران حائز اهمیت فراوان است.

گردشگری فرهنگی، احیا یا فرسایش؟

در برخی از جوامع افزایش نرخ ورود گردشگران و تمرکز آنان در محیط زندگی بومیان موضوعی کاملا پذیرفته شده است و تا حدود زیادی مورد حمایت آنان نیز هست؛ در حالی‌که در برخی دیگر از مناطق رشد سریع گردشگری منجر به بروز اثرات زیست‌محیطی منفی بسیاری شده است، اما همچنان بومیان با توسعه آن موافق هستند. برخی از پژوهش‌ها حاکی از آن است که به فراخور آن که بومیان منافع مستقیم بیشتری از محل گردشگری می‌برند حمایت آنان از توسعه و حضور گردشگران در منطقه افزایش می‌یابد. حتی برخی از افراد تنها به واسطه آن که اعضای فامیل‌شان در این صنعت به کار مشغول هستند، منافع گردشگری را از مضرات آن بیشتر می‌دانند و در گروه حامیان قرار می‌گیرند. از طرف دیگر آن دسته از افرادی که منافع اقتصادی‌شان پیوندی با گردشگری ندارد اغلب از افزایش قیمت‌ها، شلوغی و ترافیک، کاهش کیفیت زندگی و سخت شدن دسترسی به اماکن تفریحی شکایت می‌کنند. برخی دیگر از تحقیقات نیز بیان می‌کنند رابطه قوی میان توسعه گردشگری و کیفیت زندگی بومیان وجود ندارد. با این وجود هنوز تعداد جوامعی که معتقدند در مجموع گردشگری اثرات مثبتی بر جوامع داشته است، بیشتر از آنان است که خلاف این می‌اندیشند. این امر شاید به توان بالقوه برخی از فرهنگ‌ها برای تعامل و رویارویی با دیگر فرهنگ‌ها باز می‌گردد. فرهنگ‌ها و جوامعی که سابقه دیرینه‌ای در مواجهه با اقوام و فرهنگ‌های دیگر دارند اغلب با دیدگاهی مثبت به گردشگری می‌نگرند و در عین حال که می‌توانند فرهنگ خود را حفظ کنند، رویکردها و نگرش‌های جدید را می‌پذیرند. اما جوامع منزوی و بدون تجربه قبلی در مواجهه با بیگانگان اغلب مشکلات و معضلات بسیاری را تجربه می‌کنند. ورود برخی از نگرش‌ها و رویکردهای تازه، فرهنگ و هنجارهای فرهنگی را در مورد برخی از مسائل بعد از یک یا دو نسل به طور کل تغییر داده است برای مثال در برخی مناطق کار کردن زنان در بیرون از خانه و در مشاغلی متفاوت از نقش‌های سنتی آنان، تغییر ناشی از توسعه گردشگری در منطقه بوده است. اما همیشه تغییرات مثبت نیستند. گاهی این تغییرات مصداق فرسایش فرهنگی است که فرهنگ‌ها را تا مرز عاری شدن از معنا و مفهوم خود پیش می‌برند. برای مثال کالایی شدن برخی از آداب و رسوم و برگزاری آنها تنها برای جلب و جذب گردشگران و از دست رفتن ریشه‌های کهن و معنای اصیل آنها که یکی از عواقب رایج برگزاری آداب و رسوم بومی در قالب رویدادهای فرهنگی است. با وجود این بسیاری بر این عقیده هستند که این پیامدهای منفی فرهنگی می‌توانند کاهش یابند. برای این منظور باید حداکثر افراد ممکن از جامعه محلی در عرصه فعالیت‌های گردشگری حضور پیدا کنند و در تصمیم‌گیری‌ها درباره تعداد و نوع گردشگران ورودی به یک محل نقشی تعیین کننده داشته باشند. یک اعتبار پیامدهای اقتصادی و فرهنگی ناشی از توسعه گردشگری تنها زمانی می‌تواند کاهش یابد که استقلال جامعه بومی به رسمیت شناخته و با آنها به مثابه یکی از شرکای اصلی این کارزار برخورد شود. گردشگری فرهنگی در نهایت باید هدفش احترام به انسان و نزدیک شدن فرهنگ‌ها به یکدیگر برای درک متقابل باشد در غیر این صورت، تنها با تضعیف خرده فرهنگ‌ها همه رنگ‌های فرهنگی را از میان خواهد برد.