۲۰ میلیون گردشگر؛ رویا یا امکانی دستیافتنی
گروه گردشگری- فاطمه باباخانی: برنامههای پنج ساله توسعه محملی است که اهداف و چشماندازهای مرتبط با حوزههای گوناگون را مشخص و مسیر حرکت برای آنها را ترسیم میکند؛ رسیدن به رقم ۲۰ میلیون گردشگر ورودی تا سال ۱۴۰۴ چشماندازی است که سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری آن را پیگیری میکند و از این رو برنامهریزی و نقشه راه خود را نیز مرتبط با آن ترسیم کرده است. اما این چشمانداز تا چه اندازه واقعی است و آیا روش دستیابی به آن با شیوهای که اکنون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پیش گرفته است دستیافتنی است؟
نگاه جامع و فرابخشی به گردشگری
دکتر زاهد قادری استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسشها به «دنیای اقتصاد» گفت: در برنامه ششم توسعه آنچه باید برای دستیابی به این هدف مورد توجه قرار گیرد نگاه جامع و فرابخشی به گردشگری است و اینکه قابلیتها و پتانسیلهای این صنعت چطور تنظیم شود تا ما به رقم ۲۰ میلیون گردشگر خارجی دست یابیم.
وی برنامههای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در احیای شورایعالی ایرانگردی و جهانگردی و توجه به توریسم سلامت و گردشگری الکترونیک را در همین رابطه ارزیابی و اظهار کرد: با این حال باید به این نکته توجه داشت که ما در برنامه سوم بنا داشتیم به رقم ۴ میلیون گردشگر خارجی در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ برسیم و در سال ۱۳۹۳ با گذشت ۱۰ سال از آن زمان به گفته مسوولان سازمان گردشگری توانستهایم رقمی معادل ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مسافر خارجی داشته باشیم که همه آنها نیز در دسته گردشگران نمیگنجند.
این استاد گردشگری مبحث توسعه پایدار را از دیگر بخشهایی دانست که در برنامه سوم مورد توجه برنامهریزان قرار داشت و افزود: در عرصه عمل ما شاهدیم ارتقای کیفیت محصولات گردشگری و سایر موارد مرتبط با این بحث نیز هنوز محقق نشده است و مدیریت توسعه گردشگری ما همچنان یک رویکرد ضعیف دارد و همهجانبه نیست.
قادری در همین رابطه چشمانداز مطرحشده برای سال ۱۴۰۴ را رویایی توصیف و تصریح کرد: من نمیگویم این چشمانداز تحققپذیر نیست اما این امر تنها در صورتی امکانپذیر است که ما توسعه زیرساختها و وضعیتمان در بازارهای گردشگری را بهبود بخشیده باشیم.
وی ظرفیتهای بالای ایران در عرصههای تاریخی، فرهنگی و طبیعی را از جمله مزیتهایی برشمرد که ما را در راه رسیدن به این چشمانداز یاری میدهد و تاکید کرد: اما چنانچه برنامهریزیهای ما روال سابق را طی کند ما نه تنها قادر به رسیدن به هدف مشخص شده در چشمانداز نخواهیم بود بلکه حتی به عدد ۱۰ میلیون گردشگر نیز نمیرسیم.
این کارشناس توریسم درباره دلایل انتخاب شیوههای خاص در هر برنامه گردشگری به «دنیای اقتصاد» گفت: این امر به بینش و منش مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری برمیگردد، مدیران این سازمان از گذشته تاکنون عموما با این حوزه مرتبط نبودهاند و از این رو برای پیشبرد فعالیتهای خود از مشاورانی کمک گرفتهاند که این مشاوران نیز سلایق شخصی خود را در پیگیری انواع خاص توریسم دنبال میکنند. بهعنوان مثال در برنامه پنجم، گردشگری زیارتی مورد توجه سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری قرار داشت و در حال حاضر نیز توریسم سلامت با اقبال ویژهای از سوی مسوولان سازمان مواجه شده است.
وی با اشاره به وجود رقبای قدرتمند ایران در حوزه گردشگری سلامت افزود: تایلند، امارات، مالزی، هند و سنگاپور از جمله رقبای ایران در این حوزه هستند که با قیمت ارزان و کیفیت بالا خدمات خود را ارائه میدهند؛ از این رو مشخص نیست ما بر اساس چه منطقی تمرکز خود را بر این شیوه قرار دادهایم.
قادری در همین رابطه مطالعه بازار و امکانسنجی بازار را برای پرداختن به انواع گونههای توریسم خواستار شد و ادامه داد: ما با برنامهریزی مناسب در حوزه گردشگری سلامت تنها قادر خواهیم بود یک تا دو درصد گردشگری سلامت جهان را به خود اختصاص دهیم که سهمی معادل ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر است و این در حالی است که ایران کشوری چهار فصل با دامنه فرهنگی و طبیعی گسترده میتواند از سایر حوزهها جذب گردشگر بیشتری داشته باشد.
وی به مالزی و تایلند به عنوان نمونههای موفق اشاره کرد و گفت: این کشورها با توجه به مزیتهای خود ابتدا اکوتوریسم و گردشگری فرهنگی را مورد توجه قرار دادند و سپس به شاخههای دیگر نظیر توریسم سلامت پرداختند؛ به همین دلیل است که آنها در تمام ابعاد توانستهاند حرکت خوبی را برای کسب درآمد از صنعت گردشگری انجام دهند. قادری در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در ایجاد یک دید همهجانبهنگر و مطالعه بازار یاری رساند، اظهار کرد: ایجاد ارتباط دوجانبه و تعامل بیشتر با جامعه دانشگاهی میتواند به ما در رسیدن به چشماندازها و برنامهریزیهای منطبق با بازار جهانی کمک کند، زیرا جامعه دانشگاهی به تربیت نیروی متخصص بدون توجه به محدودیتهای اداری و خواستههای بخش خصوصی میپردازد.
ضرورت نگاه برنامهمحور
وی در ادامه نگاه برنامهمحور را از دیگر راههای دستیابی و تحقق اهداف این حوزه برشمرد و تصریح کرد: عوض شدن مدیران و به تبع آن تغییر برنامهها یک رویه رایج در کشور ما است که اتلاف هزینه و منابع انسانی را همواره به دنبال داشته است. بهعنوان مثال در سال ۱۳۸۰ برنامه جامع گردشگری مورد توجه مسوولان قرار داشت و هزینههای زیادی نیز برای آن انجام شد اما در دورههای بعد به واسطه عدم اعتقاد مدیران این برنامه کنار گذاشته شد. حال با گذشت ۱۳ سال از آن زمان بار دیگر برنامه جامع گردشگری مورد توجه قرار گرفته است که بار دیگر هزینههای زیاد و منابع انسانی را برای به روز کردن دادههای آن میطلبد. گفتههای این استاد دانشگاه بیانگر ضرورت تلاش بیشتر از سوی مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای شکلگیری رویههای تخصصی در سازمانی است که ادعای رقابت با نفت به عنوان شاهرگ حیات اقتصاد ایران برای دهههای متمادی را دارد. دستیابی به این مهم تنها زمانی محقق خواهد شد که علاوهبر بهرهگیری از توان بخش خصوصی برای سرمایهگذاری، نظرات جامعه دانشگاهی و کارشناسان این عرصه نیز مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
ارسال نظر