دو گردشگر در مقصدی نگنجند!
اتوبوس صبح زود به نزدیکیهای آبشار رسید. قسمتی از راه را همه باید پیاده طی کنند. طبیعت تر و تازه صبحگاهی از همان ابتدا حسابی از مسافران دلربایی کرده بود. به آبشار که رسیدند هرکس در گوشهای مشغول بازدید و عکاسی شد. هنوز ساعتی نگذشته بود که تور بعدی با گروه تازهای از گردشگران رسید. لختی بعد یکی دو خانواده هم آمدند. یکیشان فضا را خیلی مساعد ندید، آبی به سر و صورت زدند و رفتند. فکر نمیکنم به مقصودشان بعد از پیمودن این راه طولانی رسیده بودند. احتمالا رفتند جای دیگری را برای تمدد اعصاب پیدا کنند.
حوالی ظهر یک گروه با بقچه و بساط استحمام به آبشار آمدند. وسایلی که به همراه داشتند از قصد و نیتشان میگفت ولی در حضور آن همه آدم که نمیشد. قدری منتظر ماندند و بعد هم راهشان را کشیدند و رفتند. البته بد نشد. در واقع گردشگری به داد منابع طبیعی رسید. فکر نمیکنند آن همه کف و صابون در چشم منابع طبیعی چه سوزشی ایجاد میکند؟!
بر بالای بلندای آبشار اگر میرفتی و به منظره مینگریستی تازه میفهمیدی چه آشفته بازاری است. شاید هم آنهایی که برای استحمام آمده بودند حق داشتند، به حمام عمومی بیشتر شبیه بود تا جاذبه طبیعی! طولی نکشید که میان دو گردشگر مشاجره پیش آمد و بحث بالا گرفت. گروهی در گوشهای اتراق کرده بودند که زاویه خوبی برای عکاسی داشت. ظاهرا این تداخل کاربری را با گفتوگو نتوانسته بودند حل کنند و کار به نزاع کشیده بود و معمولا وقتی چنین اتفاقاتی در یک تور میافتد برای هیچکس خاطره خوبی بر جای نمیماند. سرنخ این مشکل را که بگیری میرسی به یک آقا یا خانم مسوول؛ مسوولی که باید ظرفیت تحمل اجتماعی و اکولوژیکی یک محل را پیش از آنکه به چنین مقصد پررفت و آمدی تبدیل شود محاسبه میکرد و برای جلوگیری از چنین مشکلی اقدامی میکرد. سر دیگر کلاف در دست مدیران تور است. قدری مطالعه کتابخانهای و میدانی قطعا از میزان برگزاری چنین تورهایی میکاهد. مگر آنکه همه جا هدف که همانا کسب درآمد است، وسیله را توجیه کند. گرچه گمان نمیکنم در این اوضاع وانفسا هیچ برهانی بتواند چنین رفتاری را با منابع طبیعی و البته گردشگران توجیه کند.
ارسال نظر