سیاستگذاری مناسب اولین قدم موفقیت یک مقصد
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail. com یک مقصد رقابتپذیر و با عملکرد عالی تصادفی ایجاد نمیشود. برای دستیابی به چنین هدفی نیاز به محیطی با برنامهریزی خوب است که اشکال مناسب توریسم در آن توسعه یافته و تشویق و تسهیل شود. سیاستگذاری گردشگری، کلیدی برای فراهم کردن چنین محیطی است؛ اما سیاست گردشگری چیست و چگونه میتوان سیاستگذاری، برنامهریزی و توسعه گردشگری را ساختاربندی، فرموله و اجرا کرد؟ استفاده از اصطلاح سیاستگذاری توریسم یک بعد نسبتا جدید در گردشگری است و به دلیل تاثیری که میتواند در موفقیت بلند مدت مقاصد گردشگری داشته باشد، توجه روزافزونی به آن معطوف میشود.
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail.com یک مقصد رقابتپذیر و با عملکرد عالی تصادفی ایجاد نمیشود. برای دستیابی به چنین هدفی نیاز به محیطی با برنامهریزی خوب است که اشکال مناسب توریسم در آن توسعه یافته و تشویق و تسهیل شود. سیاستگذاری گردشگری، کلیدی برای فراهم کردن چنین محیطی است؛ اما سیاست گردشگری چیست و چگونه میتوان سیاستگذاری، برنامهریزی و توسعه گردشگری را ساختاربندی، فرموله و اجرا کرد؟ استفاده از اصطلاح سیاستگذاری توریسم یک بعد نسبتا جدید در گردشگری است و به دلیل تاثیری که میتواند در موفقیت بلند مدت مقاصد گردشگری داشته باشد، توجه روزافزونی به آن معطوف میشود. مفهوم «برنامهریزی عالی» نیز مدتی مورد توجه بود؛ اما بهدلیل نیاز به برنامهریزی استراتژیک در سطوح بالا به همراه مداخله واضح سیاستهای اصلی، پدید آمدن وفاقی جمعی بین تمامی ذینفعان در یک مقصد گردشگری رشدی سریعتر پیدا کرده و زمینهساز تغییرات اجتماعی بعدی شد. تمامی شهروندان به سطح بالاتری از مشارکت در شکلدهی سیاستها و برنامهها و توسعه هر آنچه که در زندگی روزانه آنها تاثیرگذار است، نیاز دارند. تمامی این فشارها منجر به نیازی کلی به منظور ایجاد مقاصد رقابتی و باثبات شده است. باید همیشه این نکته را در ذهن داشت که نیاز است هنگام شکلدهی به این سیاستها نسبت به دیدگاه ذینفعان تمامی مقاصد حساس بود.
ماهیت سیاست، برنامهریزی و توسعه توریسم
به دلیل اینکه اهمیت سیاستهای گردشگری تا این اواخر شناخته شده نبود، درک ضعیفی از آن توسط بسیاری از فعالان این صنعت وجود دارد. از این رو، به نظر میرسد که بهتر است ویژگیهای آن در زیر تشریح شوند:
لازم است به سیاستهای سطوح کلان توجه شود؛ از این رو سیاستگذار باید دیدگاه اجتماعی مشخصی را درخصوص جهتی که توسعه توریسم باید در سطوح منطقهای، ملی و حتی بینالمللی داشته باشد، مدنظر قرار دهد.
برای سیاستگذاری لازم است که دیدگاهی بلند مدت داشت.
باید بر این نکته متمرکز شد که چگونه منابع حیاتی و محدود میتوانند به نیازهای درکشده و فرصتها در یک محیط در حال تغییر پاسخ دهند.
باید ماهیت عقلانی فرآیند سیاستگذاری درک شده و بنابراین دانش ضمنی و تجربیات فردی بهعنوان منابع مهم اطلاعات با روشهای متداول تحقیق و مطالعه ترکیب شوند.
نیاز است که خلاقیت سازمان یافته تشویق و ترغیب شود تا سیاستگذاریها بر مبنای برداشتهای متحجرانه و منسوخ صورت نگیرند.
سیاستگذاری باید انجام شود تا یک فرآیند اجتماعی پویا و مستمر شکل بگیرد و ورودیهای مورد نیاز را از منابع مختلفی پیگیری کند.
لازم است که مرزهای سنتی بین شیوههای عملکرد و بخشهای صنعت در گردشگری شکسته شوند.
باید سیاستهای زیرسیستمهای گردشگری را به سیستم کل اجتماعی- اقتصادی یک کشور یا ناحیه که توریسم بخشی از آن است، مرتبط سازد.
بهطور خلاصه میتوان گفت که شکلدهی سیاست گردشگری را میتوان بهعنوان یک فرآیند پویای اجتماعی که در آن فرآیندی عقلایی جوانه میزند، در نظر گرفت. خروجی چنین فرآیندی عموما یک استراتژی کلی برای توسعه توریسم است. در هر صورت، به دلیل فقدان سختگیری و قوه قهریه که معمولا با شنیدن واژه «استراتژی» به ذهن متبادر میشود، اقدامات یا الگوهای انجام شده برای سیاستگذاری در بسیاری از موارد بیشتر جنبه مشاورهای بودن آنها را القا کرده و به نظر میرسد که فاقد تضمین برای دستیابی به اهداف تعیین شده برای یک سیستم گردشگری است. به همین منظور، شاید بهتر باشد از مفهوم «استراتژی کلی» استفاده کرد که مناسبت بیشتری با موضوع بحث دارد.
تفاوت سیاست، برنامهریزی و توسعه و مدیریت یک مقصد
لازم است که بین سیاست، برنامهریزی و توسعه (DPPD) و مدیریت مقاصد تفاوت قائل شد و بر آن تاکید کرد. بهرغم آنکه در ظاهر به نظر میرسد که این مفاهیم با یکدیگر همپوشانی دارند و در مفاهیم و کاربردها یکسان هستند، نیاز است که به تفکیک آنها پرداخت.
هر چند که هم DPPD و هم مدیریت مقصد به دنبال بهبود رقابتپذیری و ثبات مقصد هستند، اما تفاوت عمدهای بین آنها وجود دارد: اساسا DPPD یک فرآیند عقلانی است که از اطلاعات، قضاوتها و نظارت برای تصمیمگیریهای سطوح کلان استفاده میکند و معطوف به تشخیص نوع مطلوب مقصد و تعیین درجهای است که کدام عملکرد پیش رو و تغییرات مرتبط در ماهیت بازدیدها و ویژگی فیزیکی مقصد منجر به دستیابی به نوع مقصدی میشود که ذینفعان خواستار آن هستند.
در مقابل، مدیریت مقصد یک فعالیت بیشتر خرد بوده و شامل تمامی اقدامات و مسوولیتهایی میشود که ساکنان و سایر ذینفعان صنعت بهصورت روزانه و برای دستیابی به چشمانداز تعیین شده در فرآیند سیاستگذاری، برنامهریزی و توسعه انجام میدهند. هم DPPD و هم مدیریت مقصد باید به خوبی انجام شود تا مقصد بتواند به موفقیت دست پیدا کند. اگر سیاستها سنجیده نباشند و بد اجرا شده باشند، بسیاری از تلاشها در مسیر نادرست خواهد بود، پشتیبانی مناسبی وجود نخواهد داشت و در نهایت به هدر خواهند رفت.
ارسال نظر