یادداشتی برای تصمیمگیران، سیاستگذاران و برنامهریزان
گردشگران آینده چه کسانی خواهند بود؟
دیاکو عباسی* در کتاب «فیزیک در آینده» نوشته میکیو کاکو بیان شده که در سال ۲۱۰۰ ما قادر خواهیم بود کامپیوترها را با استفاده از سنسورهای نازکی که در مغز ما وجود دارند، کنترل کنیم و اشیاء را با استفاده از قدرت ذهنمان جابهجا کنیم؛ چیزی شبیه به سحر و جادو. هوش مصنوعی دیگر وجود نخواهد داشت و لنزهای ارتباط اینترنتی (Internet-enabled contact lenses) به ما این اجازه را خواهند داد که قادر باشیم هر چیزی را که در سطح جهان مایل به داشتن آن هستیم، در دسترس خود داشته باشیم. خوب این موضوع برای صنعت گردشگری حامل چه پیغامی است؟ آیا در آینده جهان مملو از ماشینهای پرنده، کشتیهای فضایی و.
دیاکو عباسی* در کتاب «فیزیک در آینده» نوشته میکیو کاکو بیان شده که در سال 2100 ما قادر خواهیم بود کامپیوترها را با استفاده از سنسورهای نازکی که در مغز ما وجود دارند، کنترل کنیم و اشیاء را با استفاده از قدرت ذهنمان جابهجا کنیم؛ چیزی شبیه به سحر و جادو. هوش مصنوعی دیگر وجود نخواهد داشت و لنزهای ارتباط اینترنتی (Internet-enabled contact lenses) به ما این اجازه را خواهند داد که قادر باشیم هر چیزی را که در سطح جهان مایل به داشتن آن هستیم، در دسترس خود داشته باشیم. خوب این موضوع برای صنعت گردشگری حامل چه پیغامی است؟ آیا در آینده جهان مملو از ماشینهای پرنده، کشتیهای فضایی و... خواهد بود؟
در مورد آینده نفت و جمعیت سالخورده کشورهای غربی چه فکر میکنید؟ آیا سیاستگذاران و برنامهریزان گردشگری کشورمان درباره این موضوعات فکر کردهاند، آیا اصلا دیدی استراتژیک و بلندمدت به توسعه گردشگری کشور دارند، آیا به تقاضای رو به رشد گردشگری در جوامعی مانند چین و هند فکر کردهایم؟
هدف از این مقاله توصیف بخشی از آینده صنعت گردشگری بینالمللی برای برنامهریزان و سیاستگذاران عرصه گردشگری کشور بر پایه تغییراتی است که به احتمال زیاد روی خواهد داد. در واقع هدف اصلی از ارائه این نوشته، به فکر واداشتن سیاستگذاران اصلی صنعت گردشگری کشور درباره تغییری است که ممکن است آینده جهان و بهویژه گردشگری بینالمللی را تحتتاثیر خود قرار دهد.
جریانهای اقتصادی و جریان سفر
توازن قدرت در جهان به سرعت در حال تغییر است و یکی از دلایل اصلی این موضوع بحران جهانی اخیر، یعنی بحران مالی است که از سال ۲۰۰۹ آغاز شده است. شواهد و آمارهای اقتصادی حاکی از آن است که چین در کنار هند در اواسط قرن حاضر به رهبران اقتصادی جهانی تبدیل خواهند شد. قدرتهای غربی هر چند به لحاظ درآمد سرانه همچنان ثروتمند باقی میمانند، اما به شدت مغلوب اقتصاد کشورهای فقیرتر خواهند شد. در سالهای قبل از بحران مالی جهانی، توازن قدرت اقتصادی در جهان بر اساس تولید ناخالص داخلی (GDP) واقعی، به تدریج در حال تغییر به سمت کشورها و اقتصادهای شرقی و جنوب بود.
در حال حاضر، کشورهای غربی کم کم در حال بهبود شرایط اقتصادی خود هستند تا مانند سابق یعنی قبل از بحران مالی ۲۰۰۹ شوند؛ اما بهطور قطع نمیتوانند مانند قبل بهطور کامل سطح تولیدات و اقتصاد خود را بهبود بخشند. این در حالی است که این بحران تاثیرات منفی اقتصادی و مالی کمتری برای کشورهای در حال رشد شرقی در پی داشته است؛ بنابراین با سرعت بیشتری میتوانند از این بحران اقتصادی خارج شوند. در سالهای پیشرو، کشورهای در حال توسعه موفق، با سرعتی بیشتر از کشورهای پیشرفته غربی رشد خواهند کرد. بنابراین، این موضوع برای کشورهایی که به دنبال توسعه گردشگری بینالمللی هستند، حامل این پیغام است که چین و هند و دیگر کشورها و اقتصادهای نوظهور، به تقاضای اصلی گردشگری بینالمللی آینده بدل خواهند شد؛ کما اینکه همین حالا هم بخش زیادی از تقاضای گردشگری از این کشورها است. همان گونه که مسافرت و گردشگری بر اساس دیدگاه سنتی با بالا رفتن تولید ناخالص داخلی (GDP) یک کشور افزایش پیدا خواهد کرد و سالخورده شدن جمعیت کشورهای غربی به معنای کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) در این کشورها است. این موضوع تاثیر منفی بر تقاضای مسافرت بینالمللی
کشورهایی غربی مانند آلمان و فرانسه که در گذشته نیروی محرکه و تقاضای اصلی گردشگری در جهان بودند، خواهد داشت. بگذارید یک مقدار ملموستر و بر اساس آمار و ارقام موجود صحبت کنیم.
آمارهای سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) حاکی از آن است که مسافرت به قصد بیرون رفتن از مرزها در کشورهای موسوم به گروه ۲۰ (G۲۰) افزایش یافته است که در بین آنها کشورهای در حال توسعه مانند چین و هند از بالاترین رشد برخوردار بودهاند. بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، مسافرت خارجی کشورهای چین و هند به ترتیب ۳۳۸ درصد و ۱۴۶ درصد رشد داشته است. دیگر اقتصادهای نوظهور مانند کرهجنوبی (۱۱۸ درصد)، روسیه (۹۹ درصد)، ترکیه (۸۷ درصد) و اندونزی (۵۷درصد) به ترتیب در رتبههای بعدی قرار دارند، اما در اقتصادهای توسعه یافته مانند ایالات متحده آمریکا (۴ درصد)، ژاپن (۱۰- درصد) و آلمان (۲- درصد) آمارها نشان از کاهش یا ثبات در رشد گردشگری بینالمللی در این کشورها است.
هندیها و چینیها، گردشگران آینده!
بنابراین چه کسانی گردشگران آینده بینالمللی خواهند بود؟ با توجه به دیدگاه آیندهپژوهان چین و هند در سال ۲۰۵۰ به ترتیب به اولین و سومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل خواهند شد، به طوری که در حال حاضر به ترتیب دارای نرخ رشد GDP سالانه ۶/۵ درصد و ۹/۵ درصد هستند و بهطور قطع بخش عمده گردشگران بینالمللی آینده از این کشورها خواهد بود.
سیاستگذاران و برنامهریزان توسعه گردشگری کشور باید بدانند که گذشته اتفاق افتاده و بهطور قطع صنعت گردشگری ما اگر قرار باشد به صورت جدی در سطح بینالمللی توسعه پیدا کند، باید رویکردی استراتژیک، پایدار و رو به آینده داشته باشد. بنابراین باید کشورهایی را به عنوان بازارهای گردشگری خود هدف قرار دهد که در کنار توجهات فرهنگی، سیاسی و تاریخی بیشتر، پیشبینی میشود از رشد اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و در آینده دارای تقاضای گردشگری بینالمللی بالایی خواهند بود.
علاوهبر این موضوع مهم دیگری که در رابطه با جذب و هدف قرار دادن گردشگران بینالمللی باید مورد توجه ویژه قرار گیرد و نباید از آن غفلت داشت، تاکید بر کیفیت گردشگران ورودی به جای کمیت آنها است. عدم توجه به تقاضای بالای سفرهای بینالمللی جمعیت سن بالا و ثروتمند کشورهای غربی، به معنی از دست دادن بخشی از فرصت تجارت بینالمللی و صادرات محصول گردشگری کشور به کشورهای غربی است. جمعیتی که بر اساس آمارهای سازمان جهانی گردشگری از هزینهکرد بالایی در زمان سفر برخوردار هستند و با تجربه، آگاه و حساس نسبت به مسائل فرهنگی، اعتقادی و ساختارهای سنتی کشورهای میزبان هستند که بیشتر هم با هدف و انگیزه دیدن از آثار و جاذبههای فرهنگی-تاریخی و طبیعی بکر و تجربه کردن فرهنگهایی متفاوت با فرهنگ خودشان، بر معناگرایی و ماجراجویی در سفر تاکید دارند.
از اینرو باید این دقت را مبذول داشت که تمرکز روی یک بازار خاص، مانع از توجه به بازارهای دیگر نشود.
*دانشجوی دکترای مدیریت جهانگردی
diaoko.abbasi@gmail.com
ارسال نظر