گزارش «دنیای اقتصاد» از بحران در قطب گردشگری کشور
چگونه گردشگری به مدیریت بحران کمک میکند؟
منتفع شدن مناطق توریستی از عواید ورود گردشگر به آن، توان اقتصادی مواجهه با بحران را میدهد
گروه گردشگری- عاطفه نبوی*: در زمان بحران و در وضعیتی که به واسطه شرایط فوقالعاده و غیرطبیعی جان و مال انسانها به خطر میافتد، به نظر میآید گردشگری و بحثهای پیرامون آن به حاشیه رانده شده، در اولویتهای بعدی قرار میگیرد و ضرورت چندانی برای پرداختن به آن احساس نمیشود. اما با نگاهی کلیتر و با در نظر گرفتن رابطه دوسویه و اثبات شده گردشگری و رونق و رشد یک منطقه (با اتکا به نمونههای متعددی که در جهان وجود دارد)، انتظار بالا رفتن استانداردهای زندگی در مناطق گردشگرپذیر کاملا بجا به نظر میآید؛ تا به واسطه زمینههای بهرهوری موجود، در آن مناطق توان بالاتری در مواجهه با وضعیتهای بحرانی وجود داشته باشد و این استاندارد بالا در همه سطوح، از زیرساختها گرفته تا خدمات شهری و حتی سطح زندگی مردم این منطقه نمایان شود.
در واقع گردشگری باید دین خود را به سرزمینی که در آن رونق یافته و مردمانش ادا کند.
آنچه در هفته گذشته در گیلان و مازندران، به عنوان قطبهای توریسم ایران رخ داد، نشان از ضعف زیرساختهای این منطقه و آسیبپذیری آن در برابر هر وضعیت غیر منتظرهای مانند برف و باران یا حتی ترافیک دارد. قطع برق، گاز، آب، مسدود شدن راهها به واسطه بارش برف و... حاکی از آن است که نه تنها قطبهای گردشگری ما در صورت وقوع اتفاقی
ساده - که شاید دیگر در بسیاری از نقاط دنیا به واسطه کنترل نسبیای که با به کارگیری تکنولوژی بر محیط پیدا کردهاند، بحران محسوب نمیشود- از دسترس خارج میشوند، بلکه زندگی عادی مردمانش نیز مختل میشود.
هنوز آماتوریم!
داریوش مشایی، رئیس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهر تنکابن در رابطه با خساراتی که به واسطه این اتفاقات به زیرساختهای این شهر وارد شد و دلایل آن به «دنیای اقتصاد» میگوید: در مجموع خسارات زیادی به زیرساختهای گردشگری شهر به طور خاص وارد نشده؛ به جز یکی، دو مورد گزارشی که از هتلها مبنی بر قطع برق رسیده بود. البته برف بسیار سنگین و بیسابقهای بوده و قطع گاز و برق غیرمنتظره نبود. مشکلاتی که در راهها و جادهها به وجود آمد نیز جدا از غافلگیرانه بودن این میزان بارش، ایرادی است که در جادههای ما وجود دارد و ناشی از عرض کم و شرایط نامناسبشان است که متناسب با توانمندیها، جمعیت منطقه و گردشگران بالقوه ساخته نشده است.
مشایی درباره زیرساختهای ضعیف تنکابن که تناسبی با یک منطقه گردشگرپذیر ندارد و اینکه ظرفیتهای گردشگری موجود در شهرهای شمالی ایران کمک چندانی به اقتصاد این منطقه و تکمیل و استحکام زیرساختهای آن نمیکند، تصریح میکند: مساله این است که با وجود تعداد زیاد گردشگر که هر ساله وارد این شهر و دیگر شهرهای شمالی ایران میشود، برنامه ریزی دقیق و مشخصی برای مدیریت گردشگری در این شهرها وجود ندارد. در واقع فرصتها برای بهره بردن از امکانهای موجود به هدر میرود؛ اعتباری اختصاص داده نمیشود و هزاران طرح و برنامه اجرا نشده روی دست متصدیان گردشگری این منطقه میماند. او اضافه میکند: به عنوان مثال تکلیف بحث آمایش سرزمین در غرب مازندران، هنوز مشخص نشده است و تا تصمیم نهایی در این باره گرفته نشود گردشگری و مدیریت آن در این منطقه بلاتکلیف است؛ اینکه در این منطقه کشاورزی، محور اصلی فعالیتها است یا گردشگری باید مشخص شود تا اگر لازم شد یکی از آنها به خدمت دیگری درآید. مشایی اظهار میکند: مثلا بحث توریسم کشاورزی را داشته باشیم یا برنامههایی از این قبیل که اهداف و برنامههای ما، در یک جهت و با همافزایی لازم به رشد و پیشرفت منطقه
و شهر بینجامد. این اتفاقات برای ساکنان نیز به افزایش قدرت اقتصادی و رفاهشان منجر خواهد شد.
رئیس اداره میراث فرهنگی و گردشگری تنکابن همچنین بخشی از مشکل را ناشی از توزیع نامناسب سود حاصل از گردشگرپذیر بودن منطقه در بین ساکنانش میداند و تاکید میکند: سود حاصل از ورود گردشگران به این منطقه متاسفانه نصیب گروه کوچکی میشود و خیلی از روستاییان و جامعه محلی در این بین متضرر هم میشوند؛ چرا که علاوه بر اینکه ورود گردشگر در زمان اوج سفرها که گاهی بیتوجه به فرهنگ جامعه محلی نیز هستند آرامش آنان را بر هم میزند، محیط زندگیشان را ناآرام میکند و به تجمع زباله در این مناطق میانجامد، به لحاظ مالی نیز سودی برایشان در پی ندارد. همه اینها به این خاطر است که آنها پیشزمینههای لازم را برای ارائه خدمات یا فروش محصولات خود به گردشگران ندارند.
وی به تاثیر منفی جنگ، تحریم و در مجموع وضعیت ناپایدار کشور طی این سالها بر رشد گردشگری اشاره میکند و ادامه میدهد: واقعیت این است که ما در زمینه گردشگری آماتوریم و هنوز خیلی جا دارد تا به صورت حرفهای و آنطور که در دنیا به گردشگری پرداخته میشود، به آن بپردازیم و برای ما تبدیل به صنعتی سودآور و موثر شود.
آمارهای نادرست، انتظارات غیرواقعی
اما مسعود احمدینیا مسوول روابط حوزههای طرحهای سالمسازی سواحل مازندران درباره گردشگرپذیر بودن مازندران و آماری که از آن ارائه شده و انتظاراتی که وجود دارد، نظر متفاوتی دارد. او میگوید: اساسا آماری که از میزان ورود گردشگران به شمال ایران هست، آمار درستی نیست و به همین دلیل فضایی انتزاعی و انتظاراتی غیرواقعی را ایجاد میکند. با این آمار بالایی که از ورود حجم بالای مسافر به مازندران داده میشود، طبعا باید مبادلات اقتصادی زیادی اتفاق میافتاد و گردش مالی ملموسی شکل میگرفت؛ اما اثری از این گردش اقتصادی در این منطقه و در زندگی ساکنان آن نمیبینیم. وی تصریح میکند: این به دو معنی میتواند باشد: اول اینکه اساسا تعداد گردشگران (به معنی دقیق کلمه) آن تعدادی که به نظر میآید و درآمار ذکر میشود، نیست و دیگر اینکه اگر این پول هم وارد چرخه اقتصادی منطقه شده است، به دست صاحبان و به جایی که باید، نمیرسد. احمدینیا ضعف مدیریت و تصمیمات و برخوردهای سلیقهای مدیران را یکی از دلایل اصلی انسداد مسیر پیشرفت منطقه میداند و میگوید: این ضعف مدیریت در همه زمینهها از ایجاد و ارتقای زیرساختها گرفته تا بحث آموزش، گریبان
گردشگری منطقه را گرفته است و مطمئنا تا زمانی که خواستی برای تغییر این وضعیت و بهبود آن وجود نداشته باشد، گردشگری برای رشد پیشرفت منطقه که هیچ، برای از آب و گل درآوردن خود نیز ناتوان خواهد بود و با کوچکترین تلاطمی دچار بحران جدی خواهیم شد. وی تغییر مدیران یا حداقل تغییر رفتار مدیران را یکی از راههای اصلی برون رفت از این وضعیت میداند و تاکید میکند: با تغییر رفتار مدیران و عزمی جدی برای این کار، کنار گذاشتن مدیران غیرمتخصص در این حوزه که معمولا با توصیههایی وارد میشوند و عمر اداری آنها نیز به آشنایی با این حوزه میگذرد و و بعد تغییر میکنند، میتوان از اتلاف سرمایهها جلوگیری کرد و از آن، چنانکه باید برای استحکام زیرساختها و به کارگیری آن برای ارتقای سطح زندگی ساکنان سود برد.
مدیریت بحران (یا به عبارت دقیقتر آنچه در کشور ما تبدیل به بحران میشود)، فقط بسیج نیروها برای برفروبی جاده و پرتکردن غذا و پتو از داخل هلیکوپتر نیست. هر منطقه متناسب با شرایط خاص خود امکانهایی برای برنامه ریزی دارد که پیش از وقوع حادثه میتوان از آن استفاده کرد. گیلان و مازندران هر ساله پذیرای گردشگران زیادی هستند و بالطبع حجم زیادی از سرمایه وارد آن میشود، فقط منتفع شدن این مناطق و ساکنانش از این سرمایهها و استحکام زیرساختها، تا حدی بحران را در آن کنترل میکند.
*nabaviatefe۱۱@gmail.com
ارسال نظر