مترجم: مهدی نیکوئی* در طول هفته‌های گذشته، در روزهای یکشنبه و چهارشنبه در این ستون به مباحث اقتصاد گردشگری می‌پرداختیم. از این پس با توجه به اهمیت حوزه مدیریتی توریسم، برآنیم تا در این روزها به مباحث خرد و کلان حوزه مدیریتی گردشگری بپردازیم. در همین راستا، همچون گذشته پذیرای پیشنهادهای مخاطبان ارجمند هستیم.
***
صاحب‌نظران بسیاری به چارچوب رقابت‌پذیری مقاصد و نحوه تکامل آن که از اواسط قرن بیستم میلادی تحت تاثیر توریسم انبوه بوده، توجه می‌کنند. تمایل آنها به شناخت ابعاد مختلف ماهیت بنیادین محیط رقابتی و عملکردی است که توریسم باید به عنوان یک بخش اقتصادی داشته باشد. مشاهدات نشان می‌دهد که به‌دلیل آنکه طی ۶ دهه گذشته ابعاد مختلف رقابت‌پذیری مقاصد تغییر کرده، ماهیت رقابت‌پذیری نیز به نحو عمده‌ای تکامل یافته و دستخوش تحول شده است. اکنون و در اوایل هزاره سوم، ماهیت رقابت‌پذیری نسبت به قبل و مثلا پیدایش هواپیما بسیار تغییر کرده است. از این رو لازم است که پیش از پرداختن به توسعه یک مدل از رقابت‌پذیری مقاصد برای جهان امروز، تغییرات و تاثیرات آنها را درک کرد.
بررسی وضعیت رقابت‌پذیری توریسم نشان می‌دهد که تغییرات در مولفه‌های آن، ساختار آن را به کلی دگرگون ساخته است. این تغییر ساختار مکرر باعث شده کسانی که مسوول رقابت‌پذیری مقاصد هستند، مجبور باشند به‌طور مداوم با توجه به تغییرات و قوانین جدید و آنچه ماهیت رقابت‌پذیری را عوض می‌کند، برنامه‌های عملیاتی خود را تغییر دهند. هر چند که ممکن است معیارهای جذابیت یک مقصد از ثبات بیشتری برخوردار باشد، اما لازم است که به‌طور مداوم بر ماهیت رقابت و توانایی یک مقصد در رقابت توجه شود. رقابت در همه فعالیت‌های اقتصادی وجود دارد، اما این مهم است که به ماهیت اشکال جدید رقابت اقتصادی و همچنین رقابت انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، تکنولوژیک، فرهنگی و سیاسی این حوزه نیز توجه شود. از این رو، نیاز است متغیرهای مختلفی که بر رقابت‌پذیری مقاصد تاثیر می‌گذارند و نقش آنها در تکامل رقابت‌پذیری از گذشته تاکنون، بهتر درک شوند.
هر چند بین رقابت‌پذیری مقاصد و سایر فعالیت‌های بشری تفاوت قائل می‌شویم، همچنان وجوه مشترک و شباهت‌های بسیاری نیز بین آنها وجود دارد. روشی را که مردم آمریکای شمالی، اروپایی یا آسیایی برای تبلیغ جذابیت‌های مقاصد گردشگری خود و همچنین تاثیر گذاشتن بر انتخاب گردشگران به‌کار می‌گیرند، نمی‌توان به‌طور کامل مجزا از رویکردهای اتخاذ شده در سایر بخش‌های صنعتی دانست. به عنوان مثال، هر چند که هنوز در کره‌جنوبی اهمیت بخش گردشگری به اندازه سایر بخش‌های اقتصادی این کشور نیست، اما رویکرد تهاجمی که در این بخش دیده می‌شود، شبیه همان رویکردی است که در بخش خودروسازی این کشور مشاهده می‌شود. به شکلی متفاوت، استراتژی رقابتی صنعت توریسم در ایالات متحده آمریکا به شدت وابسته به صنعت فیلم و سرگرمی است. توانایی فروش فرهنگ آمریکایی به اقصی نقاط دنیا به بخش گردشگری ایالات متحده آمریکا یک مزیت رقابتی قابل توجه داده است. به طریقی مشابه، رویکرد رقابتی هند نیز مانند سایر بخش‌های اقتصادی آن تمایل به حرکت موازی در زمینه‌هایی نظیر تکنولوژی و کسب مجوز است؛ در جایی که مالکیت بومی تسهیلات و سرمایه‌گذاری‌ها اهمیت دارد.
ابعاد رقابت‌پذیری توریسم
مطالعات سنتی گردشگری روی نقاط قوت اقتصادی و عملکرد مقاصد متمرکز بودند. هر چند که عملکرد اقتصادی یک مقصد گردشگری اهمیت زیادی دارد، اما نمی‌توان از سایر ابعاد تاثیرگذار غافل شد. به‌دلیل ماهیت منحصر بفرد بخش گردشگری، توانایی واقعی یک مقصد توریستی برای رقابت همچنین متاثر از نقاط قوت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تکنولوژیک و محیط آن است.
به‌طور خلاصه می‌توان گفت که موفقیت یک مقصد گردشگری در توانایی آن برای افزایش مخارج گردشگری، جذب روزافزون توریست‌ها، ایجاد تجربیات به یاد ماندنی و رضایت در آنان، پیشبرد سودآور امور، حفظ شرایط بهینه ساکنان محلی و استفاده از سرمایه طبیعی مقاصد برای اکتساب‌های آینده است. با توجه به ماهیت چند بعدی نقاط قوت مقاصد گردشگری لازم است که این ابعاد مختلف، ویژگی‌ها و روندهای آنها مورد توجه قرار بگیرند. اما این مهم‌تر است که این ابعاد مستقل از یکدیگر نبوده و هر کدام از آنها بر دیگر ابعاد تاثیر می‌گذارند. به همین دلیل نمی‌توان هر کدام از ابعاد را به صورت مجزا مطالعه کرد و نیاز است که تاثیرات آنها بر روی هم نیز مدنظر قرار بگیرند.
*nikoueimahdi@gmail.com

رقابت‌پذیری مقاصد توریستی: ماهیت و تکامل آن